خبرگزاری شبستان مشهد | جشن کریسمس، که آیین بزرگداشت میلاد حضرت مسیح (ع) است، یکی از جشنهای قدیمی است که هر ساله توسط مسیحیان سراسر جهان، از جمله هموطنان مسیحی، ارمنی، آشوری، کلدانی و ... برگزار میشود. در سالهای اخیر، برگزاری این جشن علاوه بر هموطنان فرق مسیحی، در میان برخی از هموطنان مسلمان نیز طرفدارانی پیدا کرده است. این پدیده، به ویژه در ایام کریسمس، جنب و جوش خاصی را در بازارهای ایران به همراه داشته است.
کریسمس، جشن تولد عیسی مسیح، به طور رسمی در ۲۵ دسامبر جشن گرفته میشود. این روز به عنوان یک جشن مذهبی در کلیساهای مسیحی شناخته میشود و با سنتها و مراسم خاصی همراه است. تاریخچه این جشن به قرن چهارم میلادی برمیگردد، زمانی که کلیسای روم تصمیم به تعیین این تاریخ به عنوان روز تولد عیسی مسیح گرفت. از آن زمان، کریسمس به یکی از مهمترین جشنهای مذهبی و فرهنگی در کشورهای مسیحی تبدیل شده است.
چرا برخی از ایرانیها برای عید کریسمس خرید میکنند؟
فروشندههای مغازههای لوازم سال نوی مسیحی و کریسمس میگویند بیش از نود درصد خریدارانشان را ایرانیهای مسلمان تشکیل میدهند؛ اما علت شیوع این اتفاق در چند سال اخیر چیست؟
جشن گرفتن این آئینها، شاخصی از تجددگرایی افراطی است که میتواند در خدمت تمایز قرار بگیرد، یا یکجور مهیا کردن فرصتی است برای شادی بیشتر و یا مناسبتی برای دورهم بودن یا لحظات شاد داشتن و استفاده از موقعیت این مناسبتها برای جبران محدودیتهایی که ممکن است در عرصههای عمومی در ایران برای رفتارهای شادیآمیز و دورهم بودن باشد. برای همین زیاد کردن فراغت و عرصه خصوصی گاهی نقش جبرانی و تکمیلی دارد.
از طرفی در مقیاس محدودتری اشکال و تنوع سبکهای زندگی الزاما بخشی از اینها را دامن زده است؛ مثلا کسی که همسر یا فرزندانش در خارج از کشور زندگی میکنند و مدتی برای سفر به ایران بازگشته و مدتی کوتاه اینجا اقامت دارند. در این صورت تابعیت دوگانه و پیوندهای چندگانهای ممکن است بین افراد و نسلهای مختلف برقرار باشد که این موضوع هم گاهی در برش محدودتری به این مساله دامن میزند.
دسته اقلیتی هم ممکن است بیشتر وجه نمایشی و تظاهری سبک زندگیشان مدنظر باشد و بخواهند یک جدا افتادگی و مرزبندی را به صورت نمادین بین آنچه میپسندند و آنچه هستند، بگذارند و طبیعی است که اینها در تلاقی باهم مسیر را تعریف میکند و چون بخشی از بازار هم در خدمت تامین چنین نیازهایی قرار میگیرد یا به تعبیری اقتصادی برای خودش دست و پا میکند و از طرفی تبلیغاتی که در سالهای اخیر رسانههای جدید داشتهاند به برد و گسترش آن کمک کردهاند.
دلایلی اقتصادی، تفکیک، پیچیدگیها و زیستهای چندلایه و چندگانه در مجموع به رشد چنین پدیدههایی در سالهای اخیر منجر شده است و طبیعتا محدودیتها، کمبودها و گاهی تنگناهای تفریح و فراغت برای خیلی از گروههای اجتماعی دست در دست توسعه چنین مواردی میدهد.
جاذبه آئینهایی مانند ولنتاین، هالووین و کریسمس روی گروههای خردهفرهنگی بیشتر است؛ مثل جوانان و کسانی که مجاورت و نزدیکی بیشتری با این فرهنگها داشته یا مصرفکننده مستقیم و جدیتر این فرهنگهای غربی هستند برایشان جاذبه این آئینها بیشتر خواهد بود اما در مورد بدنه جامعه من فکر نمیکنم اینها اختلال جدی بر پویایی و اعتبار آئینهای ملی و سنتی ما بگذارد.
اما همه اینها را باید در نوع مدیریتی که در مدیریت مسئولان وجود دارد، جستجو کنیم که موجب عدم رضایت برخی شده و این را به عناوین مختلف ابراز میکنند؛ گاهی تظاهرات میکنند یا مردم ما به چیزهایی توجه میکنند که قبلا به آنها توجه خاصی نداشتند.
چرا ارامنه ایران کریسمس را جشن نمیگیرند؟
ارامنه ایران، که یکی از قدیمیترین جوامع مسیحی در کشور هستند، جشن کریسمس را در تاریخ ۶ ژانویه، به عنوان جشن اپیفانی یا ظهور، برگزار میکنند. این تفاوت در تاریخ جشن به دلیل تفاوتهای مذهبی و فرهنگی است. ارامنه به جای جشن تولد عیسی، به جشن ظهور او و مراسمهای مربوط به آن اهمیت میدهند. این موضوع نشاندهنده تنوع در جشنهای مذهبی و فرهنگی در میان مسیحیان است و به نوعی نمایانگر تاریخ و فرهنگ خاص این جامعه میباشد.
در واقع بحث اختلاف مسیحیان ایران با مسیحیان غربی درباره روز میلاد مسیح به دلیل است که مسیحیت در واقع دو شاخه دارد: شرقی و غربی و در شاخه شرقی (ارتدوکسها) سعی میشده تفاوتهای آن با مسیحیت غربی شامل کاتولیکها و پروتستانها حفظ شود.
مسیحیان ایران معتقدند در سدههای آغازین مسیحیت هم جشن میلاد و تعمید مسیح را ششم ژانویه برگزار میکردند و اگرچه دیگران به تغییر آن تن دادند اما در ایران حفظ شد و جالب اینکه با سنن ایرانی درآمیختند به گونهای که در شب تولد مسیح به روایت خودشان نه مثل آمریکاییها خوراک بوقلمون که مثل شب سال نو ایرانی سبزیپلو با ماهی میخورند. البته ایرانیان مسیحی سنت سبزیپلو با ماهی را در شب عید نوروز هم مثل دیگر ایرانیان نیز به جا میآورند و در واقع آن را مضاعف کرده اند.
نگرانیها درباره فراموشی جشنهای ملی و مذهبی
با توجه به افزایش توجه به جشنهای غربی مانند کریسمس، هالووین، و والنتاین، نگرانیهایی در خصوص فراموشی جشنهای ملی و مذهبی در جوامع مسلمان به وجود آمده است. به عنوان مثال، جشن میلاد امام دوازدهم شیعیان در سالهای گذشته به صورت خودجوش توسط مردم برگزار میشد، اما اکنون حضور مردمی آن هر سال کمرنگتر میشود. همچنین، جشن نوروز که نه تنها توسط ایرانیها، بلکه توسط مردم بسیاری از کشورهای همسایه نیز برگزار میشود، به دلایل مختلفی کمرنگتر شده است.
فردوسی بسیار نگران بود که مبادا جشنهای کهن ایرانی که نشانه بزرگ و هویت ملی ماست، فراموش شوند. شادمانیهای ایرانی ویژه است و در شاهنامه به زیبایی این شادمانی و دلافروزیها نشان داده شده است. هیچ کشوری به اندازه ما جشن و آیینهای باستانی نداشته است. در شاهنامه، شادیها و دل افروزیهای ایرانی بسیار آیندهنگر و زیباست.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی شماری از مقامهای مذهبی و دولتی نه تنها به برگزاری جشن نوروز بی توجه و کم توجه شدند بلکه عمدا یا سهوا سعی در کم رنگ کردن آن داشتند. به طور مثال در آغازین سالهای انقلاب عدهای پیشنهاد کردند به جای برگزاری جشن نوروز ایام دهه فجر را جشن بگیرند. یا عدهای پیشنهاد کردند به جای نوروز اعیاد قربان، فطر و یا نیمه شعبان را جشن بگیرند. همین کم توجهیها و بی توجهیها و یا حرکات نوروز ستیزانه و ایجاد دو قطبیهای کاذب میان طرفداران جشنهای ملی و مذهبی، علاوه بر کم رنگ کردن جشنهای ملی و مذهبی، شماری از مردم از جمله جوانان را بر آن داشت که به جای پاسداشت آیینها و جشنهای ملی و مذهبی سراغ جشنهای دیگر از جمله کریسمس بروند.
بنابراین کم رنگ شدن جشنهای ملی و مذهبی دلایل زیادی دارد که جا دارد توسط نهادهای فرهنگی کشور مورد توجه قرار گرفته و آسیب شناسی شوند. از جمله این دلایل میتوان به کم توجهی و بی توجهی حکومت به آیینهای ملی، رویکرد نهادی و دولتی کردن هرآنچه جنبه مردمی دارد، مثل برگزاری جشنها و رویدادها، لج بازی مردم با هر آن چیزی که رنگ حکومتی دارد، مشکلات اقتصادی و موارد دیگر اشاره کرد.
این روند نگرانکننده میتواند به دلایل زیر باشد:
تأثیر رسانهها: رسانهها و شبکههای اجتماعی به ترویج جشنهای غربی و فرهنگهای دیگر پرداخته و ممکن است جشنهای ملی و مذهبی را تحتالشعاع قرار دهند.
فشار اجتماعی: برخی افراد به دلیل فشار اجتماعی و تمایل به همگامی با دیگران، ممکن است به سمت جشنهای غربی گرایش پیدا کنند و از جشنهای ملی و مذهبی غافل شوند.
عدم آگاهی: عدم آگاهی از تاریخ و ارزشهای فرهنگی و مذهبی میتواند باعث فراموشی این جشنها شود.
مردمی که ندانسته جوگیر میشوند
پذیرش ناآگاهانه فرهنگهای دیگر، به ویژه فرهنگ غربی، یکی از چالشهای جدی در جوامع مسلمان است. این پدیده به معنای پذیرش ناآگاهانه و بدون تفکر عمیق از فرهنگها و عادات دیگران است. بسیاری از افراد به دلیل فشار اجتماعی، تمایل به همگامی با دیگران و یا حتی جلب توجه، به سرعت به سمت فرهنگهای غربی گرایش پیدا میکنند. این نوع پذیرش میتواند به شکلهای مختلفی از جمله استفاده از لباسهای غربی، موسیقی، فیلمها و حتی رفتارهای اجتماعی بروز کند.
تأثیرات منفی پذیرش فرهنگ غربی
پذیرش ناآگاهانه فرهنگ غربی میتواند تأثیرات منفی زیادی بر جامعه مسلمان داشته باشد:
از دست دادن هویت فرهنگی: یکی از بزرگترین خطرات پذیرش فرهنگ غربی، از دست دادن هویت فرهنگی و مذهبی است. وقتی افراد به طور کامل به فرهنگ دیگری روی میآورند، ممکن است ارزشها و باورهای خود را فراموش کنند.
تضعیف روابط اجتماعی: پذیرش فرهنگهای جدید میتواند به تضعیف روابط اجتماعی و خانوادگی منجر شود. افراد ممکن است به دلیل تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی، از یکدیگر فاصله بگیرند.
مشکلات روانی: فشار برای همگامی با فرهنگهای جدید میتواند به مشکلات روانی مانند اضطراب و افسردگی منجر شود. افراد ممکن است احساس کنند که نمیتوانند به انتظارات اجتماعی پاسخ دهند.
راهکارها برای مقابله با پذیرش ناآگاهانه
برای مقابله با پذیرش ناآگاهانه فرهنگ غربی، میتوان اقداماتی را در نظر گرفت:
آموزش فرهنگی: آموزش و آگاهی بخشی در مورد فرهنگ و تاریخ خود میتواند به افراد کمک کند تا ارزشهای خود را بشناسند و از پذیرش ناآگاهانه جلوگیری کنند.
تقویت هویت مذهبی: تقویت هویت مذهبی و ارزشهای اسلامی میتواند به افراد کمک کند تا در برابر تأثیرات منفی فرهنگهای دیگر مقاومت کنند.
ایجاد فضایی برای گفتوگو: ایجاد فضایی برای گفتوگو و تبادل نظر در مورد فرهنگها میتواند به افراد کمک کند تا با آگاهی بیشتری به انتخابهای خود بپردازند.
جمعبندی
پذیرش ناآگاهانه فرهنگهای غربی در جوامع مسلمان میتواند به خطرات جدی منجر شود. اما با آموزش، تقویت هویت فرهنگی و مذهبی و ایجاد فضایی برای گفتوگو، میتوان از این پدیده جلوگیری کرد و به حفظ فرهنگ و ارزشهای اسلامی کمک نمود.
در نهایت، مهم است که افراد با آگاهی و شناخت کامل از فرهنگهای مختلف، انتخابهای خود را انجام دهند و از جوگیر شدن جلوگیری کنند. حفظ جشنهای ملی و مذهبی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی کمک میکند، بلکه موجب همبستگی اجتماعی و تقویت روابط انسانی نیز میشود.
نظر شما