خبرگزاری شبستان، گروه بین الملل: «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری منتخب آمریکا روز گذشته(یکم بهمن 1403) مراسم تحلیف خود را انجام داد و برای دومین بار به کاخ سفید بازگشت.
بدون شک بازگشت ترامپ به قدرت، سیاست خارجی آمریکا را باتوجه به انتظارات به خصوص با تغییراتی که جهان و منطقه در طول سالهای ریاست جوبایدن شاهد آن بود، زیر و رو کند.
کارشناسان و تحلیلگران متفق القول هستند که بازگشت ترامپ تاثیر زیادی بر خاورمیانه به ویژه منطقه خلیج فارس، که نزدیک به یک قرن روابط راهبردی نزدیکی با واشنگتن دارد، خواهد داشت.
ترس و اطمینان
نگرانی در مورد سیاستهای ترامپ و وسواس او برای پول درآوردن و انجام معاملات با کشورهای منطقه، چه برای اقتصاد آمریکا و چه برای پروژه های خودش، بازگشته است.
سناریوهای مختلفی طراحی شد که ترامپ می تواند در دوره بعدی خود در مقایسه با سناریوهایی که در دوره اول خود اجرا کرد، اتخاذ کند که توسل به قراردادهای دفاعی با کشورهای حاشیه خلیج فارس برای جمع آوری پول بیشتر از جمله این سناریوها بود، اما او پیش از این اظهارات مثبتی در مورد کشورهای حاشیه خلیج فارس داشت.
ترامپ قبل از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری در نوامبر گذشته، با مقامات ارشد کشورهای حاشیه خلیج فارس برای بررسی سیاست های خود در دوره جدیدش دیدار کرده بود.
« شیخ تمیم بن حمد آل ثانی» امیر قطر و «شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» نخست وزیر قطر (۲۲ سپتامبر) با ترامپ دیدار کردند که از این مسئله خوشحال به نظر می رسید.
ترامپ در آن زمان در پلتفرم «تروث» نوشت: ما با قطر روابط خوبی در سالهای حضورم در کاخ سفید داشتیم و این بار حتی قویتر خواهد شد.
ترامپ گفت که شیخ تمیم خواهان دستیابی به صلح در خاورمیانه و سراسر جهان است. او قدرت و رهبری عالی کشورش (قطر) را در همه سطوح و با سرعت بی سابقه نشان داده است.
چند روز بعد، شیخ محمد بن زاید آل نهیان، رئیس امارات متحده عربی که به واشنگتن سفر کرده بود، با رئیس جمهور جدید آمریکا که دوره قبلی ریاست جمهوری اش سرشار از توافق و تفاهم با ابوظبی بود، دیدار کرد.
دو طرف درباره روابط راهبردیشان گفتوگو کردند و درباره تعدادی از موضوعات و مسایل مورد علاقه تبادل نظر کردند.
محمد بن زاید تاکید کرد که روابط امارات متحده عربی و ایالات متحده بر یک چشم انداز مشترک برای پیشرفت و رفاه از زمان تاسیس بیش از ۵۰ سال پیش متمرکز است. مشارکت توسعه ستون اساسی این روابط را تشکیل می دهد.
ترامپ و خلیج فارس
در طول حدود ۸ سال روابط آمریکا و خلیج فارس چرخشها و دگرگونیهای مختلفی را پشت سر گذاشته است که سنگ بنای آن سیاست رئیس جمهوری آمریکا در کاخ سفید در قبال کشورهای حاشیه خلیج فارس بود. روابط بین کاخ سفید و بلوک خلیج فارس در زمان بایدن یا ترامپ بر اساس منافع اقتصادی و سیاسی شکل گرفت.
در طول سالهای حکومت دو رئیسجمهوری آمریکا، نفت، روابط تجاری و نظامی محورهای مهمی بودند که ارتباط بین ترامپ و بایدن از یک سو و کشورهای حاشیه خلیج فارس را از سوی دیگر شکل دادند.
ترامپ در اولین دوره ریاست جمهوری خود به دنبال عادی سازی روابط سیاسی و اقتصادی کشورهای منطقه با اسرائیل به شیوهای بیسابقه و به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اشغالگران بود.
برهمین اساس انتظار میرود که باوجود جنگ نسل کشی ارتش صهیونیستی به غزه، او به فشار شدید خود برای اجرای پرونده عادیسازی در دوره جدید ریاستجمهوری اش بهویژه بر عربستان سعودی ادامه دهد.
اگرچه مواضع دولتهای قبلی آمریکا با ابتکار عربی پیشنهاد شده توسط عربستان سعودی در سال ۲۰۰۲ که با اجماع اعراب همراه بود، مطابقت داشت، بنابراین گرایش و تمایل آمریکا به اشغالگر اسرائیل در طول جنگ غزه، روابط بین دو طرف را در آزمون دشواری قرار داد.
روابط آمریکا با خلیج فارس در سالهای گذشته با بحرانهای متوالی اعتماد مواجه شده است که با کاهش نیروهای این کشور در منطقه، خروج آشفته از افغانستان در سال ۲۰۲۱ آغاز شده است، در حالی که اختلافات درباره حملات اسرائیل به غزه همچنان نامشخص است.
در همین حال، تشدید رقابت بین ایالات متحده و چین لایه دیگری از پیچیدگی را به چشم انداز خاورمیانه اضافه می کند. با ریاست جمهوری ترامپ، درگیری چین و آمریکا می تواند تشدید شود و گسل جدیدی در این روابط ایجاد کند و جرقه درگیریهای احتمالی را برانگیزد. نیات و اهداف رئیس جمهورب در دوره دوم ریاست جمهوری خود هرچه که باشد، همه در خاورمیانه نگران این هستند که چگونه او این نیات را اجرا می کند و به آنچه آرزو دارد دست می یابد.
هرگز تغییر نخواهد کرد
«سیف مثنی» پژوهشگر امور آمریکا در این باره معتقد است که نگاه ترامپ به خلیج فارس تغییر نخواهد کرد، به ویژه با توجه به رشد اقتصادی این کشورها و همچنین موقعیت جغرافیایی یا حتی منطقه ای آنها، چه از نظر مالی یا نقش میانجی که برخی از آنها ایفا می کنند."
نگاه ترامپ به خلیج فارس ، به ویژه با توجه به رشد اقتصادی این کشورها و موقعیت جغرافیایی یا حتی منطقه ای آنها، چه از نظر مالی یا نقش میانجی که برخی از آنها ایفا می کنند، تغییر نخواهد کرد.
اما سیف مثنی از بعد سیاسی معتقد است که ممکن است در برخورد با پرونده ایران پس از عادی سازی روابط بین عربستان و ایران اتفاقات جدیدی روی دهد.
مثنی می گوید که این پرونده آزمایشی واقعی برای سیاست تنشزدایی ترامپ با ایران یا کاهش درگیریهای رسانهای پس از ترور سردار شهید قاسم سلیمانی و خروج اش از توافق هستهای خواهد بود.
او درباره روابط خلیج فارس با چین و روسیه می گوید: ترامپ همیشه در سخنرانیهای خود می گفت که اگر رئیس جمهور عاقل وجود داشت، این دو کشور تهدیدی برای آمریکا نبودند و به ویژه همواره تهدید به خروج از ناتو می کرد.
این پژوهشگر امور آمریکا توضیح میدهد که در دوران ریاست جمهوری ترامپ از حمایت ها کاسته شده و از کشورهای غربی درخواست پول کرد. زیرا ذهنیت مالی و اقتصادی ترامپ نه تنها از او یک پلیس در خاورمیانه یا حتی خاور نزدیک نمی سازد، بلکه او را تبدیل به یک مذاکره کننده به ویژه درباره چین و پایگاه جاسوسی آن در کوبا یا در تایوان یا ایفا کننده نقش کنونی یا مجازات کننده پکن با اعمال تعرفه های اقتصادی می کند.
او درباره مسئله فلسطین معتقد است: نظر او تغییر نخواهد کرد، زیرا او کسی است که با انتقال کنسولگری آمریکا به قدس و عادی سازی عربی که رهبر آن را برعهده داشت، اسرائیل را مشروعیت بخشید، به همین دلیل حماست اسرائیل از ترامپ در اولویت است.
تاثیر اقتصادی
کارشناسان پیش بینی می کنند که بازگشت ترامپ بر بازارهای شورای همکاری خلیج فارس از چند جهت تاثیر بگذارد. این برنامه بر تقویت تولید انرژی داخلی، تنظیم صنعت نفت و گاز و ترویج صادرات جهانی LNG تمرکز دارد که می تواند بازار انرژی آمریکا را تقویت کند و پیامدهایی برای اقتصادهای وابسته به نقت کشورهای خلیج داشته باشد.
شبکه العربیه بیزینس به نقل از اقتصاددانان نوشت که سیاست های تجاری ترامپ به ویژه با چین ممکن است بر پویایی تجارت جهانی و تقاضا برای نفت تأثیر بگذارد.
کاهش رشد اقتصاد چین، در نتیجه تنش های تجاری، می تواند تقاضا برای صادرات نفت از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را کاهش دهد. این مسئله بر قیمت نفت و اقتصاد شش کشور تأثیر می گذارد.
کشورهای حوزه خلیج فارس و ایالات متحده روابط اقتصادی متعادلی را در دوران ریاست جمهوری ترامپ حفظ کردند و تا زمان شیوع ویروس کرونا که زنجیره تامین را در سراسر جهان متوقف کرد، ادامه یافت.
با روی کار آمدن بایدن به ریاست جمهوری، ارزش صادرات یا واردات آمریکا به منطقه خلیج فارس و از منطقه خلیج فارس به سطح قبل از کرونا بازنگشت و تراز تجاری بین دو کشور متمایل به سمت آمریکا ادامه دارد.
این بدان معناست که تراز تجاری بین آنها به نفع آمریکا مازاد ثبت میکند. یعنی صادرات آمریکا به کشورهای حاشیه خلیج فارس از وارداتش بیشتر است.
داده های تجاری بین دو طرف نشان می دهد که واردات از این کشورها در دو سال اول دوره ریاست جمهوری ترامپ بیش از ۵۰ میلیارد دلار بوده است، قبل از اینکه به دلیل ویروس کرونا به ۴۰ میلیارد دلار کاهش یابد، در حالی که صادرات ایالات متحده آمریکا به کشورهای حاشیه خلیج فارس در دو سال اول بین ۳۲ تا ۳۷ میلیارد دلار بوده است. پیش از آن در سال ۲۰۱۹ به ۲۴ میلیارد دلار به دلیل کاهش قابل توجه قیمت نفت در آن زمان کاهش یافت و با گسترش کرونا ادامه یافت.
سوخت، روغنهای معدنی، آلومینیوم و فرآوردههای آن، طلا و کودهای شیمیایی مهمترین صادرات خلیجفارس به بازار آمریکا هستند، در حالی که ماشینآلات، تجهیزات، خودرو، هواپیما، محصولات دارویی و سلاح از این بازار وارد میشوند.
نظر شما