به گزارش گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: هماندیشی علمی «وقوع علوم انسانی اسلامی؛ پیشینه، راهکارها، مصادیق» به همت گروه فرهنگ پژوهی و گروه غربشناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی روز دوشنبه، ۲۷ اسفند برگزار شد.
آیتالله «علیاکبر رشاد» در این هماندیشی با بیان اینکه مساله علوم انسانی اسلامی یک کلان مساله بوده و مطلبی نیست که بتوان در قالب یک نشست و سخنرانی جهات و ابعاد مختلف آن را بررسی کرد، افزود: آنچه که رخ داده بخشی از تطور و توسعهای است که در علوم موجود به وقوع پیوسته است؛ ما علوم انسانی را در این عرصه وسیع تلقی میکنیم یعنی شامل هرآن چیزی که تدبیرش انسان را صورت میدهد و سامان میبخشد؛ در نتیجه آنچه که بر سبک زندگی انسان تاثیر میگذارد و مواجهه انسان را با مسایل مختلف در مقام نظر و عمل تمشیت میکند، آنچه که در جهات مختلف برای دوام و پیگیری زیست انسان به آن نیازمند است، آنچه که نرم افزار حیات انسان را در حوزه فرهنگ و سبک زندگی و مناسبات بین آحاد و جوامع تدبیر میکند را علوم انسانی تلقی میکنیم.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: چند اتفاق در حال جریان است، یکی تطور و توسعه علوم موجود است، اگر بپذیریم که بشر عمر درازی به بلندی وجود این موجود یعنی انسان دارد و بپذیریم که انسان برای تمشیت شئوناش از مجموعهای از عناصر نرم افزار حیاتی استفاده میکند و مناسبات و رفتارش را تنظیم و عواطف و احساسات اش را تدبیر میکند، در این صورت نمیتوانیم بگوییم که علوم انسانی به معنای وسیع یک امر نوظهور است؛ البته قبول داریم که در یک تلقی سن علوم انسانی موجود و علوم انسانی مسلط طولانی نیست و شاید به افزون بر ۲۰۰ سال نرسد؛ البته بسیاری تصور میکنند که علوم انسانی موجود احیانا با «کانت» شروع شده است.
مسلمانان از پیشگامان تولید علوم انسانی بودند
وی افزود: ما میدانیم که اگر تنظیم و صورتبندی در این یک تا دو قرن اخیر متحول شد اما آرا و دانشگاهی نیز در گذشته حیات بشر بوده است چراکه بدون علوم انسانی اصولا تدبیر و تمشیت بشر ممکن نیست، بنابراین برای علوم انسانی میتوانیم ادواری را قایل باشیم و نمیتوانیم بگوییم نبوده و امر جدیدی است که اکنون پیدا شده است، در این میان قطعا مسلمانان جزو پیشگامان تولید این دسته از علوم بودند و بی شک ایران از کانونهای تولید این علوم بوده است و در طول تاریخ دانشهای بسیاری را اگر از دیگر ملل وام گرفته اما آنها را متحول ساخته و تکمیل کرده و دانشهایی را هم خودش تبسیط کرده و در حوزههای مختلف موسس بوده است؛ برای مثال مردم ایران در حوزه ادبیات موسس بودهاند و حتی ادبیات عرب و عمده علوم ادبی مشرف بر زبان عربی توسط ایرانیان بنا نهاده شده یا تکامل یافته و تکمیل شده است.
آیت الله رشاد تصریح کرد: تطور و توسعه علوم انسانی در دو تا سه دهه اخیر از جمله با رویکرد دینی و با توجه به پیشفرضها و روششناسیهای بومی و اسلامی صورت بسته و در نتیجه یک اتفاق که کمترین تغییر و تحول را میشود به آن نسبت داد و حداقل تغییر قلمداد کرد این است که تطور و توسعه در برخی علوم موجود رخ داده است؛ اتفاق دیگری که در این دو تا سه دهه رقم خورد تکثر موجود است یعنی از علمهایی که ما داشتیم این علوم تفکیک و تجزیه به علوم متعدد شدند؛ حال اگر آن محور اول را فرض کنیم و فلسفه و الهیات را در زمره علوم انسانی با معنالاعم تلقی کنیم کسی نمیتواند انکار کند که ایرانیان در گذشته و طی هزار سال اخیر و همچنین در دو سه تا سه دهه اخیر تحولاتی را ایجاد کردند و در مسایل، روش شناسی و حتی در کالبد، بر اساس گزاره های فلسفی پاسخ مساله داده و تحول را منجر شدند.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: اما در مورد تکثر علوم برای مثال تجزیه شدن فلسفه، ما با پدیده جدیدی مواجهیم که در دو تا سه دهه اخیر در ایران رقم میخورد که عبارت است از دانش فلسفههای مضاف علوم که این اتفاق در حوزه حکمت در مقیاس چند دهه دانش در حال شکل گیری و تکون است که بعدا اشاره میکنم؛ در مقام عمل در حوزه برخی از این دانشها که از فلسفه جدا میشود و فلسفه دارد تجزیه به چند دانش میشود و ما در برخی از آنها آثار فاخر ارزشمند به لحاظ کمی و کیفی قابل توجه و در خور اعتنایی را در دسترس داریم.
وی اظهار کرد: در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی از اقل تولید که در قالب چند مقاله باشد و در چندین عنوان در قالب چندین مجلد تولید آثار شده است و من در مقدمه کتاب «فلسفه مضاف» فهرست عنوانهای آثاری که در فلسفه مضاف فقط در پژوهشگاه تالیف و منتشر شده را ارایه کردهام که حدودا به صد عنوان میرسد و این در حالی است که بعد از آن هم تعدادی اثر منتشر شد و البته نهادهای موازی دیگری هم داریم که آنها هم فعالیت در این گستره دارند و شمار آثار آنها نیز قابل توجه است لذا این اتفاق فقط در حد تجریه و تکفکیک نیست بلکه پیدایش یک پارادایم در حوزه فلسفههای مضاف است.
دانشهایی را در حوزه فلسفه مضاف تولید کردیم که در جهان پیشینه نداشتند
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: در این عرصه در برخی از فلسفههای مضاف؛ رویکرد سمت گیری و تحول معرفتی را دیدهایم که در دنیای غرب احیانا وجود داشته و در آن زمینهها با مبانی و رویکرد اسلامی فلسفه تولید کردهایم و در برخی موارد هم دانشهای فلسفی تولید کردهایم که در دنیا نبوده است، فلسفه دین به صورت دانش حدود ۲۰۰ سال سابقه در جهان دارد، ما دانشهایی را در حوزه فلسفه مضاف تولید کردیم که پیشینه ندارد مثل فلسفه اصول، فلسفه فقه که در دنیا پیشینه ندارد و این دو عنوان از باب نمونه طی همین کمتر از سه دهه اخیر مطرح شده و در پژوهشگاه آثار ارزشمندی در این عرصه ارایه شده و بیرون از پژوهشگاه نیز برخی از اساتید در مقیاس حدود سی جلد آثاری را با محور فلسفه اصول کار کردند و منتشر شده است.
وی افزود: همچنین در حوزه الهیات و کلام جدید شیعی، در حوزه مطالعات دین خصوصا فلسفه دین، کارهای بسیاری انجام شده است، در قالب مسایل فلسفه دین مباحثی که ارایه شده کم نبوده است و در ایران دانش تولید شده و برخی چهرههای برجسته جهانی به این مساله اذعان دارند مثل ابوزید که صریحا اذعان دارد که ایران در بین همه کشورها در این عرصه پیشرو است و انباشت علوم و معارفی که درایران تولید میشود در هیچ کشوری دیگر این اتفاق رقم نخورده است؛ این سخنان از سوی کسی است که با ما چندان هممشرب نبوده است؛ همچنین در حوزه کلام شیعی نیز با تحول مواجهیم گرچه که تحول در این عرصه قبل از انقلاب و با شهید مطهری آغاز شد؛ از سوی دیگر در حوزه دانشی چون فقه و اصول اتفاقات فروانی در حال رقم خوردن است یعنی فقه از حد یک دانش تلقی شدن فراتر رفته و به چندین دانش تبدیل میشود؛ بنابراین علم فقه در حال تفکیک و تجزیه به دانشهای مختلف است کما اینکه همین اتفاق در علم اصول به تدریج در حال رقم خوردن است؛ به هرحال در فرآیند تکثر دانشها این یک تجربه بشری است و ما علمهای بسیاری داشتیم که زمانی یک علم بودند و بعد تجزیه به دهها علم شدند.
آیت الله رشاد ادامه داد: برای مثال امروز دیگر نمیگوییم علم پزشکی بلکه میگوییم علوم پزشکی؛ دیگر نمیگوییم علم اجتماعی بلکه میگوییم علوم اجتماعی، یا نمیگوییم علم سیاسی بلکه میگوییم علوم سیاسی و این یعنی یک دانش دارد تکثیر میشود و این تکثیر در دانشهای بومی در حال رقم خوردن است که به معنای تولید تازه، توسعه و تاسیس است؛ برای مثال زمانی شاید دانش مستقلی به عنوان علم صرف و دانش مستقلی تحت این عنوان نداشتیم و همه آنها ذیل دانش ادب تلقی میشدند اما رفته رفته جداگانه قلمداد شدند، لذا ما نظریه تناسب مولفههای رکنی را مطرح کردیم و طی آن معتقدیم که هر علمی دارای پنج مولفه رکنی است؛ مولفه مبادی و پیش انگاشتهها؛ مولفه مبانی، مولفه موضوع و مسایل؛ مولفه منطق و روششناسی و مولفه دستاورد و کارکردها؛ با در نظر گرفتن این مباحث با شکلگیری وحدت درونی علم است که تفاوت با سایر علوم ایجاد میشود، این دیدگاه در حوزه علوم انسانی اسلامی در شاخههای مختلف، هم به لحاظ مبانی و هم به لحاظ موضوع و مسایل و هم به لحاظ غایت و دستاوردها منجر به شکل گیری اتفاقاتی میشود.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: ما در حوزه تولید فلسفههای مضاف، در پژوهشگاه فعالیتهای مختلفی داشتهایم و البته نهادهای دیگر و سایر اساتید در این عرصه کارهای بزرگی انجام دادند؛ نظریات و بحثهای جدیدی ارایه شده است؛ از لحاظ هستی شناختی و معرفت شناختی و برخی علوم دیگر به لحاظ انسان شناختی و جامعهشناختی آرا جدید ناشی از تعالیم الهی پدید آمده و گاهی صورت بندی شده است و در قالب یک دانش؛ مرکز دستگاهوار شکل گرفته است که کاملا متفاوت با آن مبانی است که علم سکولار از آنها سرچشمه گرفته است لذا به لحاظ مبانی اتفاقات جدیدی اکنون می افتد که علم انسانی نوظهوری را در ایران و برخی کشورها شکل داده که متفاوت از علوم انسانی رایج است.
در حوزه هستیشناسی توحیدمحور هستیم
وی گفت: در حوزه موضوع نیز این روال جریان دارد و هستی شناسی اسلامی با هستیشناسی غیر اسلامی و سکولار کاملا متفاوت است؛ ما در حوزه هستی شناسی توحیدمحور هستیم، هستی حقیقی را خدا میدانیم، او را مبدا هستی میدانیم و هستی سایر موجودات را وامدار حق تعالی میدانیم، بسیاری از احکام هستی شناسانه که در فلسفه ما به تفصیل بحث شده در فلسفه اسلامی بسیار غنیتر است به اعتبار اینکه هستیشناسی را الهیات قلمداد میکنیم؛ بنابراین با توجه به انسانشناسی که ما داریم طبیعتا موضوعات علوم انسانی مورد علاقه و اعتقاد ما با سایر تلقیها و باورها متفاوت است.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: انسانی که ما به عنوان موضوع علوم انسانی قلمداد میکنیم انسان الهی است و بناست که خلیفه الله شود، این انسان حیوان برتر نیست بلکه برتر از حیوان است؛ ناطق نیست، بلکه موجودی است که خدای متعال او را آفریده تا خلیفه او در زمین باشد البته به صرف اینکه گفتیم انسان خلیفه الهی است تمام نیست بلکه این خلیفه الهی بودن هزاران ثمرات دارد و همان طور که گفتم انسان به این معنا نیست که او صرفا حیوان برتر باشد که در فرآیند تکامل به موجود فعلی تبدیل شده باشد و عم و غماش شکم و شهوت و طبیعتاش باشد؛ در انسان شناسی اسلامی گرانیگاه این مسایل نیست، وقتی موضوع علم انسانی را چنین تلقی کنیم معلوم است که همه چیز تفاوت پیدا میکند.
وی با بیان اینکه در علم مدرن و علم انسانی غالبا چه در شناخت و چه در فهم موضوع مبتلا به تجزیه هستیم، افزود: این یعنی به موضوع علم از زاویه محدود مینگریم چه در آرا و نظریات و فرضیاتی که در ارایه مسایل داریم و چه در منابع؛ عمدتا در مقام ادعا متکی به تجربه هستیم و در علوم انسانی نیز عملا تجربه محور عمل میشود اما در علوم انسانی اسلامی قهرا منابع تعدد پیدا شده و عقل میدان وسیعتری پیدا میکند و وحی وارد روند تولید معرفت میشود.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: گزارههای مربوط به علوم از جمله علوم انسانی در لسان وحی فراوانی دارد و در نتیجه وارد علم میشود، بنابراین وقتی منابع متعدد شد روش هم متعدد میشود و احیانا کاربست هرکدام از این منابع، شهود، تجربه (البته اگر تجربه را منبع قلمداد کنیم) دستگاه روشگانی علوم انسانی اسلامی را دست میدهد.
علوم انسانی اسلامی میخواهد انسان را به کمال الهی برساند
آیت الله رشاد گفت: با توجه به آنچه که اشاره شد روش علوم انسانی اسلامی با روش سایر مکاتب و گفتمانها متفاوت است چه اینکه در غایت هم اینگونه است، علوم انسانی اسلامی میخواهد انسان را به کمال الهی برساند؛ غایت انسان شکم و شهوت و شهرت نیست، به تعبیر عامیانه غایات علوم انسانی اسلامی با غایات علوم انسانی رایج زمین تا آسمان تفاوت دارد چراکه انسان در علوم انسانی اسلامی در زمین متوقف نیست بلکه آسمانی است، البته باید اذعان کنیم دانشهای اسلامی که در برخی حوزهها شکل میگیرد نوپا هستند و پیشینه تاریخی ندارند و شاید علوم انسانی جدید و عمدتا غربی که دویست سال پیشینه دارد متفکران بسیاری رویش کار کرده باشند و نظر ارایه داده باشند و طبیعی است که به لحاظ ادبیات وسیعتر باشد اما علوم انسانی اسلامی در شرف تحقق است و شاید در برخی جهات به آن حد نرسیده باشد اما حسب مورد پیشرفت بسیاری داشتهایم.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: امروزه صدها و بلکه باید جرات کنیم و بگوییم هزاران عنوان اثر در علوم انسانی اسلامی از ناحیه نهادهای فعال که البته عددشان زیاد نیست منتشر شده است و بزرگانی چون آیتالله جوادی آملی آثار فاخری را خلق کردند و اگر به این فهرست رسالههایی که در حوزهها و دانشگاهها در حوزه علوم انسانی اسلامی نوشته شده را اضافه کنیم رقم بسیار بالای خواهد شد همچنین مجلات متعددی که دراین عرصه منتشر شده و قابل توجه است.
وی افزود: مرکز مدیریت حوزههای علمیه کشور کاری انجام داد و نمونهای از آثار چند دستگاه معدود را در این حوزه در قالب نمایشگاهی برپا کرد که اکنون در شهر مقدس قم (جنب مدرسه فیضیه) قابل بازدید است؛ در تهران نیز نمایشگاهی از آثار در مدرسه مروی ارایه شده است و آثاری ارزشمند ارایه شده که جای تامل دارد؛ اما مسالهای که نباید از ذهن دور نگاه داشت اینکه انقلاب اسلامی روند علوم انسانی اسلامی را تسریع بخشید و قبل از انقلاب در برخی کشورها نظیر مصر و مالزی و اندونزی این دغدغه بود و کارهایی هم انجام شد، برخی کشورهای غیر اسلامی نیز دروس اسلامی ارایه میکنند، برای مثال برخی دانشگاهها در لندن در رشته اقتصاد اسلامی دکترا میدهند، کسانی که کعبهشان غرب و احیانا انگلستان است ببینند که همین کشور در حد دکترا در عرصه اقتصاد اسلامی کار کرده است، اما اینجا برخی در ایران برای مقطع کارشناسی ارشد میگفتند اقتصاد اسلامی بینا رشتهای است، در حالی که علاوه بر آنچه که اشاره شد امروز در سطح دنیا بانکداری اسلامی در برخی از کشورها اعمال میشود.
این گزارش میافزاید: در ادامه حجتالاسلام «احمدحسین شریفی» طی سخنانی با بیان اینکه امروز روش در علوم انسانی مدرن، جایگاه برجستهای پیدا کرده است، اظهار کرد: در علم شناسیِ قدما، روش مطرح نمیشد و موضوع، مسایل و غایات را مطرح میکردند اما در دوران مدرن بحث روش جایگاه بسیار برجستهای پیدا کرده است؛ روش در دوران مدرن معیار تمایز علم دانسته شده است؛ البته روش میتواند قلمرو تجربی، عقلی و شهودی و نقلی را از هم جدا کند اما معیار کارآمد برای تمایز علوم نیست، اما سوال این است که تمایز علوم تجربی به چه مواردی است؟ علوم تجربی دریایی از علوم هستند و اگر قرار باشد علوم تجربی را تمایزی از علوم بدانیم تمایز این علوم از چیست؟
رئیس دانشگاه قم ادامه داد: در هر حال علوم انسانی موجود که با آن مواجهیم همگی در طبقه علوم تجربی قرار میگیرند؛ چه اینکه علوم تجربی دو دسته باشند یعنی علوم تجربی طبیعی و علوم تجربی انسانی، علوم تجربی انسانی هم در مقابل علوم عقلی، شهود و علوم عقلی هستند، تلقی عمومی بین عالمان علوم انسانی مدرن آن است که یک وحدت روش شناختی میان علوم طبیعی و علوم انسانی وجود دارد یعنی به یک تعبیر معیار علمیت علم را تجربی بودن آن میدانند و دیگر برایشان تفاوت نمیکند که این علم علم طبیعی یا علوم انسانی باشد.
وی افزود: یکی از دلایلی که باعث شد روش تجربی در علوم انسانی جدید محوریت پیدا کند از این جهت بود که روش تجربی کارآمدی خود را در عمل در علوم طبیعی نشان داد، بعد از تغییر نگاه به روش در چهارصد تا پانصد سال قبل، که از «فرانسیس بیکن» شروع شد و کارآمدی این روش در علوم طبیعی خود را نشان داد و فواید فراوان علمی و عملی را پدید آورد و باعث شد که برخی تصور کنند که اگر این رویکرد در علوم انسانی هم محوریت یابد میتواند همان تحولات و نقش آفرینی را پدید آورد؛ لذا پیشرفتهای علوم طبیعی و فنی مهندسی، اندیشمندان علوم انسانی مثل «اگوست کنت» را بر آن واداشت که سخن از دانشی به نام «فیزیک اجتماعی» به میان آوردند و علوم اجتماعی را به عنوان دانش فیزیکی تلقی میکردند، یا مثلا برخی روانشناسان را به رفتارگرایی کشاند که این روان شناسی متاثر از فیزیکالیستی دیدن کنشهای انسانی بود که تصور میکردند که انسان را میتوان مثل طبیعت مطالعه کرد؛ از طرفی غلبه فلسفههای تجربی غلبه جدی داشت.
مدافعان علوم انسانی جدید متمرکز بر انسانشناسی تجربی شدند
حجت الاسلام شریفی تصریح کرد: در هرحال معرفت شناسی و هستی شناسیها تاثیر جدی در علوم انسانی داشتهاند؛ از سوی دیگر مباحث فلسفی غلبه بر فلسفه پوزیتیویستی یافت و فکر و اندیشه انسان غربی در همه حوزهها، از جمله در علوم انسانی هم اثر خودش را گذاشت و فلسفههای اثباتی و تجربه علوم انسانی تجربی را هم پدید آورد، از طرفی نکته دیگر که علت اهتمام روش تجربی در علوم انسانی جدید را میتوان از آن دریافت؛ سنجش پذیری روش تجربی بود که محسوستر و آزمایشپذیرتر است؛ عامل دیگر اینکه عدهای از مدافعان علوم انسانی جدید معتقد هستند و بیان میکنند که بدون اینکه بخواهیم لایههای غیر اوبجکتیو انسانی را انکار کنیم نوعی تقسیم کار را در مطالعات انسانی پذیرفتهایم یعنی انسان شناسیهای فلسفی و دینی را منکر نیستیم، بلکه متمرکز بر انسان شناسی تجربی میشویم و لایههای اوبجکتیو واقعیات انسانی را مورد مطالعه قرار میدهیم.
رئیس دانشگاه قم تصریح کرد: البته بسیاری دیگر هستند که منکر لایههای دیگر در این بحث هستند و دلیل اینکه به روش تجربی گرایش یافتهاند را این گونه مطرح میکنند که به دلیل تقسیم کار سراغ مطالعه اوبجکتیو واقعیات لایههای انسانی آمدهایم و نمیخواهیم علوم انسانی اسلامی و فلسفی را منکر شویم؛ حوزههای علمیه سراغ لایههای اسلامی و عقلی بروند.
وی ادامه داد: ما معتقدیم معرفت شناسی که ما را در روش به تجربه کشاند و تجربهگرایی روش شناختی را حاکم کرد، معرفت شناسی ناقص و نادرستی است؛ آن هستی شناسی ماتریالیستی و مادی و بریده از مبدا و معاد است، ما به آن نقد جدی داریم و طبیعتا آن معرفت شناسی را نمیپذیریم و نقد میکنیم؛ مساله دیگر تصوری که است که مدافعان علوم انسانی مدرن و مدافعان ایرانی از وحدت علوم طبیعی و علوم انسانی دارند که نادرست بوده و خلط بسیار کشندهای است، موضوع مورد مطالعه در علوم انسانی (یعنی انسان) تفاوتهای فاحش و کلیدی با موضوع مطالعات طبیعی دارد، روش زاییده و مولود موضوع است، آنها به شکل تحمیلی و قراردادی میگویند که علم در صورتی علم است که به روش تجربی باشد.
حجت الاسلام شریفی با بیان اینکه روش باید تابع موضوع باشد، افزود: در این صورت است که میتوان از ابعاد مختلف مساله را بررسی کرد، چرا خودمان را از فهم دقیقتر محروم کنیم؟ نکته دیگر تلقیهایی است که از کارآمدی روش تجربی از علوم انسانی بین برخی وجود دارد که نادرست است؛ یک دلیل ظاهری و واقعیت انسانی مطرح میشود که به ما به صورت حدس و گمان نشان داده شده است، این رویکرد نمیتواند لزوما حقیقت و کنشهای انسانی را نشان دهد؛ پدیدههایی که میپذیریم لایههای دیگری هم دارد که نمیتوانیم بگوییم به روش کارآمد دست پیدا کردیم؛ در رابطه با ناکارآمدی علوم انسانی تجربی فراوان میتوان سخن گفت و در مقام عمل این مساله را نشان داد و ثابت کرد به ویژه با استناد به آمار معتبر جهانی و کشورهای غربی که این علوم در آنجا حاکمتر است.
وی ادامه داد: تقسیم کار در مطالعات علوم انسانی میان چهار روش تجربی، عقلی، شهودی، دینی و نقلی، هرچند شدنی اما مضر است چراکه با هدف علم ناسازگار است، هدف علم کشف واقعیت و فهم بهتر آن است؛ اگر موضوع مورد مطالعه علوم انسانی که انسان باشد را تحلیل کنیم میبینیم که موضوع با ما حرف میزند و میگوید که شما نمیتوانید با یک چشم به من نگاه کنید.
حجت الاسلام شریفی گفت: با وجود اصرار مدافعان علوم انسانی بر کثرت گرایی روش شناختی، ما داریم فریاد می زنیم که با روشهای مختلفی میشود علوم انسانی را مطالعه کرد و بهتر است که چند روشی باشیم، ما از ۲۲۷ واحد دانشگاهی که در کشور داریم به تعداد انگشتان یک دست هم مراکزی که به موضوعاتی این چنین بپردازند نداریم؛ به ایده علوم انسانی اسلامی بها داده نمیشود؛ مراکزی نظیر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) ردیف بودجه ندارند؛ باید این مظلمومیت را فریاد زد؛ بودجه امسال دانشگاه تهران شش هزار و پانصد میلیارد تومان بودجه بوده است، دانشگاه علامه هزار و ششصد میلیارد تومان بودجه امسالاش بوده که اصلا قابل قیاس با مراکزی که در کار پژوهشی در حوزه علوم انسانی میکنند نیست، البته که دید آنها در علوم انسانی چه قدر تحول ایجاد کردند و حتی در همین علوم انسانی غربی که آموزش داده می شود چند مقلد خوب پرورش دادهایم؟
علوم انسانی موجود است که چشم خود را بر سایر منابع بسته است
رئیس دانشگاه قم افزود: تک منبعی بودن از نقدهای جدی علوم انسانی موجود است، علوم انسانی موجود است که چشم خود را بر سایر منابع بسته است، از سوی دیگر مدافعان علوم انسانی اسلامی نسبت به دگماتیسم روشی معترض هستند و از مهمترین علل طرح علوم انسانی اسلامی را انحصارگرایی روشی علوم انسانی جدید می دانند؛ باید به این نکته توجه داشت که منطق علوم انسانی اسلامی از سر دغدغه علم شناسی و کشف حقیقت است، از این جهت هم هست که ما از علوم انسانی اسلامی دفاع میکنیم و تعصب ایدئولوژیک هم در این مورد وجود ندارد.
همچنین حجت الاسلام «مسعود اسماعیلی» در ابتدای این هماندیشی طی سخنانی اظهار کرد: علوم انسانی در سالهای اخیر در کشور ما از حیث رشد و گستردگی تغییراتی را از سر گذرانده است که بیشتر این تغییرات در گستردگی این تعلیم و تعلق این دانشها اتفاق افتاده و تا حدودی میتوانیم بگوییم از رونق علوم انسانی در کشور کاسته شده است؛ اما دغدغه اصلی اصحاب دانش و پژوهش در حوزه علوم انسانی نَه کمرونقی سالهای اخیر سالهای اخیر و تعلیم و تعلم علوم انسانی است بلکه بیشتر بر کیفیت این دانش بوده است و اصحاب علوم انسانی دغدغه کیفیت این دانشها را دارند.
استادیار گروه فرهنگ پژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه ادامه داد: از سوی دیگر این سوال مطرح است که آیا این دانشها به درد چارهجویی و مسایل روزمره جامعه ما میخورد یا خیر و چرا در بسیاری از نهادها و سازمانهای ما از این علوم و اصحاباش بهره کافی برده نمیشود؟ بحث جدیتر که قبلتر از آن شکل گرفته بود اسلامی سازی علوم انسانی و یا به معنای بهتر علوم انسانی اسلامی است که از تحولات اجتماعی سیاسی که از دهههای قبل شکل گرفته ایدهاش وجود داشت؛ البته تحولات اخیر مزید بر علت نسبت به علوم انسانی اسلامی شد که گویی علوم موجود نه تنها اسلامی نیستند بلکه اساسا با فضای فکری فرهنگی ما سازگار نبوده و نهادها سنخیت و نیازی با این علوم احساس نمیکنند در نتیجه این بحث نه تنها با این تحول و تغییر اخیر از رونقاش کاسته نشده بلکه دغدغه بیشتری هم ایجاد کرده است.
وی افزود: گویی چاره جویی برای حل مشکلاتی که در حوزه علوم انسانی است کلیدش به همین علوم انسانی اسلامی باز میگردد هرچند نکتهای که اینجا مطرح میشود این است که برخی اصحاب علوم انسانی که خود پرچمدار این عرصه بودند در سالهای اخیر آهسته آهسته به نقد روند موجود پرداختند و آن را اساسا به صورت علمی از حوزه کاری خویش کنار گذاشتند و با وجودی که دیده میشود توسط برخی صاحب نظران و کسانی که در حوزه علوم انسانی اسلامی ورود کردند این حوزه مردود اعلام نشده اما عملا پروژه غیر قابل پیگیری از سوی این افراد اعلام شده است، لذا این مساله برای اصحاب علوم انسانی اسلامی به لحاظ پژوهشی، علمی و دانشی خطیرتر است که آیا واقعا علوم انسانی اسلامی امر خودمتناقض و غیر قابل پیگیری در مقام عمل بوده و در فضای موجود کشور ما به لحاظ نظری و عملی قابل تحقق نیست؟ این در حالی است که در این حوزه سالهاست که صاحب نظران متعددی در مراکز مهم پژوهشی ما در حال تحقیق و تولید دانش هستند و شاید ما ادعا نکنیم که علوم انسانی اسلامی در تمام حوزهها تولید شده اما برای یک دهه و اندی این مقدار از تولید علم کم نیست.
تداوم تولید علوم انسانی اسلامی منجر به شکلگیری و ارایه دانشِ کامل در برخی از حوزههای این عرصه میشود
حجتالاسلام اسماعیلی تصریح کرد: دانشهای فعلی انسانی در تاریخ غرب برای تکون نیاز به گذراندن چند قرن داشتند تا دانشها صدر و ذیل بگیرند تا ابعاد مورد مطالعه خود را کامل پوشش دهند؛ نباید انتظار داشته باشیم که در این مدت کوتاه دانش علوم انسانی اسلامی تماما شکل بگیرد اما با توجه به این مقداری که انجام شده به نظر بسیار پیشرفت داشته است و عجیب است که برخی صحبت از عدم امکان علوم انسانی اسلامی میکنند؛ حداقل فعلا در مراکزی که این علوم شکل گرفته و محیط علمی پژوهشی که هست به راحتی میتوان تشخیص داد که اگر این روند ادامه یابد از لحاظ نظری و دانشی در چند دهه آینده این دانشها در برخی حوزهها کامل خواهد شد و به عنوان یک دانش تام و تمام قابل عرضه به محیط دانشگاهی خواهند بود؛ البته بسیاری از این دانشها نیاز به این که حکومت و دولت وارد شوند ندارد اما برخی از این دانش هم نیاز به دغدغه حکمران دارند یعنی دولتمردان از این گزارهها در مقام عمل استفاده کنند.
وی ادامه داد: برخی مصادیق علوم انسانی اسلامی موجود است البته نه به شکل تام و تمام اما در همین حد هم قابل عرضه و حتی در حوزه عمل هم قابل پیگیری است و نیاز نیست بنشینیم و سر امکان علوم انسانی بحث کنیم؛ اگر برای دانشهایی مبانی تولید شده با چه راهکارهایی تبدیل به علوم انسانی اسلامی میشود، برای ما این راهکارها اهمیت دارد، بازخوانی این روند برای شکل دادن علوم انسانی اسلامی مهم است، همچنین این مساله را باید نشان دهیم که در تمدن اسلامی ایرانی حوزه علوم اسلامی حوزهای نبوده که بر علومی که صرفا دینی، عقیدتی، تاریخی و مربوط به فقه و احکام باشد اطلاق شود؛ بلکه علوم اسلامی از دیرباز در حوزه تفکر اسلامی شناخته شدند و به صورت اصطلاحی مورد پیگیری بود؛ منظورم همین اصطلاح علوم دینی است.
حجت الاسلام اسماعیلی گفت: حتی غربیها وقتی روند شکل گیری علم در تمدن اسلامی را خوانش کردند اذعان داشتند که اسلام بیشترین تاثیر را بر دانشها داشته است؛ در پیشنه تمدن اسلامی علم اسلامی به معنای فراگیر کلمه مورد قبول بوده و حتی تاثیرگذاری جدی اسلام در رشد علم مورد تاکید بوده و این روند قابل انکاری نیست و بگذریم از برخی مواضع که اساسا علمی نبوده و بیشتر سیاسی هستند و ناشی از شکل گیری برخی محافلی هستند که ایجاد می شوند.
نظر شما