به گزارش خبرگزاری شبستان از فارس، در هیاهوی زندگی مدرن که روزمرگی با شتاب نفسگیر خود آدمی را از درون تهی میکند و اضطراب، مهمان همیشگی لحظهها شده، آرامش ذهنی و سلامت روانی به گمشدهای بزرگ بدل شده است.
انسان امروز، شاید بیش از هر زمان دیگری، نیازمند یادآوریهای ساده اما عمیق باشد؛ یادآوریهایی از جنس لبخند، قدردانی، زیستن در اکنون و دوست داشتن خویشتن. گویی باید کسی بیاید و دوباره به ما بیاموزد که زندگی، فقط عبور از موانع نیست؛ گاهی، ایستادن و لذت بردن از منظرهی مسیر، همان معنای زندگی است.
نگاه تازهای به سلامت روان و خودآگاهی
سرهنگ سید احسان حسینی، کارشناس مرکز مشاوره آرامش معاونت فرهنگی و اجتماعی پلیس فارس، نگاهی تازه به مفهوم سلامت، شادی و خودآگاهی دارد.
او معتقد است: «اولین گام به سوی یک پیشرفت گسترده برای کسب نتایج مطلوب، تغییر نوع تفکر و بیان ما در رابطه با خویشتن است.» این جمله شاید کلید فهم نگاهی باشد که به جای کنترل بیرونی، به اصلاح درون میپردازد.
از خودمحوری تا خوددوستی؛ روایتی از آرامش درون
اولین گام به سوی یک پیشرفت گسترده برای کسب نتایج مطلوب، تغییر نوع تفکر و بیان ما در رابطه با خویشتن است.
حسینی از تمایز میان «خودمحوری» و «خوددوستی سالم» میگوید؛ اینکه خوددوستی واقعی، بهمعنای تلاش برای اثبات مداوم خود به دیگران نیست، بلکه توانایی لذت بردن از زندگی و قدردانی از ارزشهای فردیست.
او میگوید: «دیگران با ما همان رفتاری را دارند، که ما با خود داریم.» شاید این جمله، چکیدهای از فلسفهای باشد که در آن، تغییر جهان بیرونی از درون آغاز میشود.
جهان از درون ما آغاز میشود
در جهانی که اضطرابها و تعارضات درونی، منشأ بسیاری از بیماریهای جسمی شناخته میشود، راهحل حسینی ساده اما بنیادین است: حفظ هیجانات مثبت، بیان احساسات و باور به شایستگی سلامت.
به عقیده او «بسیاری از بیماریها نتیجه تعارضات درونی حل نشده است که دیر یا زود در جسم نمودار میشود... از همینجا و همین لحظه خود را بپذیرید و افکار شاد و سلامت داشته باشید.»
تنها زمان حقیقی، اکنون است
کارشناس مرکز مشاوره آرامش معاونت فرهنگی و اجتماعی پلیس فارس، با نگاهی روانشناسانه، ما را دعوت به زیستن در اکنون میکند؛ لحظهای که تنها دارایی قطعی ماست. آنگونه که حسینی گفته «در حال زندگی کنید. زمان واقعاً وجود ندارد. این لحظه تنها زمانی است که در اختیار داریم، از این لحظه چیزی بسازید.»
در حال زندگی کنید. زمان واقعاً وجود ندارد. این لحظه تنها زمانی است که در اختیار داریم، از این لحظه چیزی بسازید.
در ادامه، او نقدی ظریف اما جدی به ساختار فکری جامعه وارد میکند؛ جامعهای که مردم آن، بار نگرانیهای آینده را به دوش امروز میکشند، بدون آنکه لحظه اکنون را دریابند.
بار فردا را امروز نکشیم
او میگوید: «ما را برای بیست و چهار ساعت زندگی امروز طراحی کردهاند و نه بیشتر. نگرانی امروز برای مشکلات فردا دردی از ما دوا نخواهد کرد.»
این نوع نگاه، اگرچه ساده بهنظر میرسد، اما در دل خود انقلابی آرام در سبک زندگی نهفته دارد. حسینی معتقد است که تصویر ذهنی ما از خود، میزان موفقیت ما در زندگی را مشخص میکند. او اذعان می کند «منشأ تمام افکار و حرکات ما، چگونه دیدن خویشتن است. بنابراین تصویر ذهنی ما تعیین میکند که دنیا را تا چه اندازه دوست داریم و چقدر مایل به زندگی در آن هستیم.»
بخند، ببخش، بینقص نباش
زندگی بیارزش است، مگر آنکه شما به آن ارزش دهید. زندگی کسالتبار نیست، بلکه کسالت در مردمیست که از پشت عینکهای کثیف و تیره به دنیای خود نگاه میکنند.
سادهترین نسخه برای بازسازی روانی انسان، از زبان او چنین خلاصه میشود: بخند، خودت را ببخش، کاملبودن را رها کن، و اجازه بده لحظهها از پس هم بگذرند بیآنکه بخواهی کنترل همهچیز را در دست بگیری.
جملهای دیگر از سخنان او، با لحنی شاعرانه اما واقعگرا، تلنگری جدی به ذهن خواننده میزند: «زندگی بیارزش است، مگر آنکه شما به آن ارزش دهید. زندگی کسالتبار نیست، بلکه کسالت در مردمیست که از پشت عینکهای کثیف و تیره به دنیای خود نگاه میکنند.»
سرهنگ حسینی در پایان، به مسئولیت فردی هر انسان برای خلق لحظههای ناب اشاره میکند و میگوید: «هرجا که هستید، همان جا نقطه آغاز است. تلاش بیشتر امروز، سازنده فردای متفاوت شماست. یک درخت، هر چقدر هم که بزرگ باشد، با یک دانه آغاز میشود.»
نظر شما