به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، بارها و بارها ثابت شده است که خواص بی نظیر و خارق العاده توصیه های دینی تاثیر بسزایی در سلامت جسم و روان دارد، در این میان فواید نماز نیز با آثار بسیار منحصر به فرد جای گرفته است، همیشه و در همه حال از اقامه نماز به عنوان یک وظیفه و رفتار دینی یاد شده است. یک واجب الهی که خداوند در پنج وعده روزانه برای هر انسان مقرر فرموده است و با اهمیت ترین و مهم ترین اثرات آن دریافت رحمت بیکران خداوند و تقرب به اوست. این فریضه واجب که از سوی خداوند بر انسان واجب شده است تاثیر بسیار زیادی بر تکامل فردی و اجتماعی و رشد او دارد. جالب اینجاست که امروزه با پیشرفته دانش بشری، تحقیقات و بررسی ها نشان داده اند که رابطه ای بین نماز و سلامتی وجود دارد لذا در این خصوص با حجت الاسلام والمسلمین شیخ «محمد پیکری»، استاد حوزه و دانشگاه و مدیر مدرسه علمیه امام علی ابن ابیطالب (ع)گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه می خوانیم.
فلسفه و جایگاه نماز در دین مبین اسلام چیست؟
نماز یکی از ضروریات دین مبین اسلام و از عوامل الهی برای یاد پروردگار می باشد که هر انسان متدینی باید رابطه ضروری بین خود و دین را تعریف و تبیین کند، منتهی یادی معین نه هر یاد و ذکری، چون نماز ذکری خاص و عبادتی معین است. کلمه «صلاة» در زبان عربی به معنای دعا کردن است اما در اصطلاح دینی اسلام از دعا کردن به معنی دیگری مانند یک عبادت خاص و معین هجرت کرده است.خداوند در قرآن کریم می فرماید:« أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» برای یاد من نماز به جا بیاورید. یاران رسول اکرم (ص) عرض کردند یا رسول الله ما چگونه باید نماز بخوانیم؟ حضرت فرمودند:«صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي» یعنی نماز بخوانید، همان گونه که من می خوانم، سپس ایستادند و دو رکعت نماز به جا آوردند،آنها نیز یاد گرفتند. قرآن کریم می فرماید: اطاعت از خداوند واجب است و اطاعت از رسول خدا هم دقیقا مانند اطاعت از خداوند واجب است لذا ما اصل دستور نماز را از قرآن کریم و نحوه اقامه آن را از پیامبر اکرم (ص) می گیریم که هر دو به منبع کلام وحی ختم می شوند.
چرا باید نماز بخوانیم؟ آیا نمی شود خداوند را طور دیگری عبادت کرد؟
برخی جوانان از ما سوال می کنند رابطه ما با خداوند بسیار خوب است. ما با پروردگار خود دوست هستیم، در مواقع سختی و گرفتاری از او کمک خواسته و دعا می کنیم و شاکر نعمت هایش هستیم و تا می توانیم سعی می کنیم گناهی مرتکب نشویم، پس چه لزومی دارد نماز بخوانیم؛ تصور کنید یک عاشقی برای معشوق خود هر کاری که می خواهد انجام می دهد (هدیه می دهد، ماشین، خانه، جواهرات و غیر ه می خرد) ولی معشوق هیچ توجه ویژه ای به این کارهای خوب عاشق نمی کند. عاشق می پرسد چرا با این همه کارهایی که من برای شما انجام می دهم، هیچ گوشه چشمی نظری به من نمی کنید، او می گوید: این کارها را تو دوست داشتی انجام دادی، آیا هیچ از من پرسیدی که من چه انتظار و خواسته ای از تو دارم. حکایت ما نیز در برابر پروردگار همین است، این عبادت های خود خواسته ما است، حالا کدام عبادت ما خدا خواسته است، آنجایی که تقاضای معشوق را اجابت کنیم و خواسته او را به جا بیاوریم؛ بنابراین در میان همه عبادت ها نماز و روزه جزو عبادت های خدا خواسته محسوب می شوند.
ما چند نوع تقرب داریم؟
ما دو نوع تقرب داریم، در واقع نزدیکی از دو طرف است، یک نوع تقرب، تقرب مخلوق به خالق است و نوع دوم تقرب خالق به مخلوق است. در بسیاری از مواقع معشوق به عاشق التفات دارد، عاشق متوجه نمی شود. گاهی هم خالق به معشوق توجه دارد و مخلوق متوجه نمی شود؛ بنابراین قرب پروردگار به ما همان طوری است که در سوره مبارکه احد می خوانیم «هُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ مَا كُنتُمْ» یعنی هر کجا باشید او با شماست و خدا به هر چه کنید بیناست. همچنین خداوند در سوره قاف نیز می فرماید:« نَحنُ أَقرَبُ الیهِ مِنْ حَبْلِ الوَرید» یعنی من از رگ گردن به شما نزدیک ترم ؛ همچنین در سوره انفال فرمودند: «انَّ اللهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ» یعنی بدانيد خداوند بهاندازهاى به شما نزديك است كه ميان انسان و قلب او حايل مىشود، و همهی شما به سوى او محشور مىشويد. بنابراین این آیات بیانگر قرب خداوند به بندگانش است اما قرب انسان با پروردگار چگونه است؟ معصوم (ع) می فرماید: کسی که تقاضای معشوق خود را اجابت کند و نماز بخواند، به هر حال نماز وسیله نزدیکی هر انسان متقی به معبودش است. همچنین امام کاظم (ع) فرمودند:بهترین چیزی که انسان را به خداوند نزدیک می کند، نماز خواندن است چرا؟چون خواسته پروردگار است.
شیطان هشت هزار سال خداوند را عبادت کرده بود ولی بر سر بزنگاه دستور و تقاضای پرودگارش را نادیده گرفت و به دلیل عدم اطاعت از بهشت رانده شد و همه قرب های خود ساخته اش از بین رفت؛ اینجا مشخص می شود که عاشق واقعی کیست.خداوند در سوره لقمان آیه 32 می فرماید: «وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍكَفُور»ٍ و چون موجى كوه آسا آنان را فرا گيرد خدا را بخوانند و اعتقاد خود را براى او خالص گردانند ولی چون نجاتشان داد و به خشكى رساند برخى از آنان ميانه رو هستند و نشانه هاى ما را جز هر خائن ناسپاسگزارى انكار نمى كند لذا مومن واقعی کسی است که از پروردگار خود اطاعت امر می کند و عاشقی است که سخنان معشوق را مورد توجه قرار می دهد نه خواسته های خود را.
در حال حاضر مسئله ای در جامعه ما به وجود آمده که برخی دایم در گوش مردم می خوانند که نمازخوان ها خلافکارند، نمازخوان ها دروغگو هستند، آنها بیشتر به خودشان اجازه می دهند که حق مردم را ضایع کنند، ولی اینجا یک سفسطه و مغلطه به وجود آمده است. واقعیت این است که انسان یک قدرتی به نام «مصادره المطلوب» و «سوء استفاده گر» دارد که سایر مخلوقات ندارند. همیشه در طول تاریخ افرادی بودند که از هر وسیله ای حتی دین، نماز و ظاهر متدین استفاده می کردند که بر دیگران سیطره پیدا کنند و یا با اعمال ریاگونه، چشم ها را متوجه خود می کردند تا محبوبیت و قدرت پیدا کنند. سوال اینجاست آیا سوء استفاده از یک وسیله دلیل بر باطل بودن آن وسیله است؟ آیا استفاده از چاقو که هم می تواند با آن آدم کشی کرد و هم پوست میوه کند دلیل بر استفاده نکردن از آن وسیله است؟ حضرت علی (ع) فرمودند: «الصلاه قربان» یعنی نماز یک وسیله است. پس به این نتیجه می رسیم نماز علاوه بر اینکه وسیله ای برای قرب پروردگار است، حتی می تواند مورد سوء استفاده برخی از افراد برای رسیدن به مقاصد شوم شان هم باشد.
چرا چنین اتفاقا تی در جامعه ما رخ می دهد؟
به این دلیل که متاسفانه ما از دقت نظر خارج شده ایم، تر و خشک را با هم می سوزانیم و فکر می کنیم هر کسی که نماز می خواند، معصوم و مصون است در حالی که اشتباه است، نماز یک وسیله است و می تواند مورد سوء استفاده هم قرار بگیرد مانند ابن ملجم که پیشانی اش از فطر نماز پینه بسته بود ولی امیرالمومنین (ع) را در محراب نمازش به شهادت رساند لذا ما نباید دچار سفسطه و مغلطه در این زمینه شویم. قرآن می فرماید: «ان الصلاه تنهی عن الفحشاء المنکر» یعنی اگر شما اهل نماز باشید، نماز شما را از فحشا و منکرات نهی می کند ولی مانع نمی شود، چون اختیار شما در دست خودتان است، ممکن است فردی تمام عمر را نماز شب یا نماز نافله بخواند ولی در 70 سالگی در معرض امتحان قرار گیرد و پایش بلغزد؛ پس نماز شما را از بدی نهی می کند اگر اهل نماز باشید. بسیاری از افراد اهل نماز بودند ولی وقتی با ظلم اهل نماز مواجه شدند با نماز دشمن شدند چرا؟ چون متوجه نشدند کسی که ظلم می کند نماز نیست بلکه کسی است که ادای نمازخوان ها را در می آورد.
تفکیک حق از باطل همیشه مشکل بوده است، چگونه باید این دو را از هم تشخیص داد؟
دانستن و تفکیک حق از باطل بسیار مهم است و توجه به این مهم برای مردم ضروری می باشد. حقیقت یعنی آن چه حق است، شایسته است، بایسته است اما واقعیت آن چیزی است که واقع شده و در حال حاضر موجود است؛ مثلا این همه گرانی و دروغگویی حق مردم نیست (حقیقت) ولی واقعیت این است که گرانی و دروغگویی در جامعه ما وجود دارد. متاسفانه هر چیزی که مربوط به انسان می شود (نماز و دین) حقیقت و واقعیتش از هم فاصله می گیرد. متاسفانه آن چیزی که امروزه در مورد نماز در جامعه ما به نمایش گذاشته می شود، بسیار متفاوت است. برخی از افراد در نمازخانه ها فحشا و منکرات می کنند و در پشت نماز پنهان می شوند؛ بنابراین بهترین عبادت، عبادت هایی است که همراه با معرفت باشد. یکی از نشانه های نماز با معرفت توجه به معانی آن است که افضل عبادات می باشد. ما باید نماز را با هدف والاتر از منافع دنیایی و مادی بخوانیم. در روایت داریم که انسان بدون تفکر و فهم به جایی نمی رسد و اهمیت نماز به عنوان بهترین عبادت به این دلیل است که اولا معشوق از ما خواسته دوم اینکه وسیله ای برای قرب به پروردگار است؛ بنابراین ما باید به این دلیل نماز بخوانیم نه به دلیل دست یافتن به حوائج دنیوی و حل مشکلات، چون حل مشکلات مادی نیازمند تلاش و کار کردن انسان است. حضرت علی (ع) فرمودند: به گونه ای برای دنیا کار کن که انگار هزار سال می خواهی در این دنیا بمانی و جوری نماز بخوان مثل اینکه آخرین نمازت است.
نظر شما