نباید روحانیت را مقابل دانشگاهیان ببینم

قنبری گفت:علم ناظر به بدن و روح ضد هم نیستند نباید روحانیت را در مقابل دانشگاهیان ببینیم. این ها مکمل هم هستند. روح سالم بدن پرتحرک دارد و بدن سالم روح سالم خواهد داشت.

به گزارش خبرنگار علمی خبرگزاری شبستان، بیست و هفتم آذرماه، یادآور عروج مجاهدی خستگی ناپذیر و عالمی ربانی، آیت اللّه مفتح، است که از پیشروان اندیشه وحدت حوزه و دانشگاه بود. به پاس فعالیت های چشم گیر شهید مفتح در راه تحقق وحدت حوزه و دانشگاه روز 27 آذر که سالروز شهادت دکتر مفتح نیز است، روز وحدت حوزه و دانشگاه نام گذاری شده است.

 

در همین ارتباط با « بخشعلی قنبری» استاد دانشگاه و پژوهشگر دینی به گفتگو پرداختیم که در ادامه می خوانید:

 

ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه چیست؟

در حقیقت حوزه و دانشگاه دو مرکز معرفتی هستند. اگر به اصول و چهارچوب نگاه کنیم برای دست یافتن به حقیقت و واقعیت ضرورت دارد دانشگاه و حوزه با یکدیگر وحدت و ارتباط داشته باشند. تا به اهداف خود و افزایش توانمندی برسند.

چون این دو حوزه می توانند هم مسئله برای هم طرح کنند و هم راه حل داشته باشند که در جامعه تاثیرگذار است.

 

اگر بخواهیم از دیدگاه نَهجُ البَلاغه به وحدت حوزه و دانشگاه بپردازیم، این دو از یکدیگر قابل تفکیک نیستند. شاید در آن زمان به این شکل مطرح نبود اما افرادی بودند که  به علوم مربوط به روح انسان و دین می پرداختند و برخی دیگر هم به دنبال دانش بدن ودنیویی بودند. اگر آن زمان را در نظر بگیریم این افراد با یکدیگر وحدت داشته و جدا ناپذیر بودند. کسی که دانش بدن داشت از دانش روح بی خبر نبود و کسی که دانش روح و دینی داشت از دانش بدن و دنیویی بی اطلاع نبود.

 

تا قرن پنجم که حوزه علمیه تشکیل شد، تمام دانشمندان واحد بودند. فلسفه یک علم واحد بود و شامل همه دانش ها می شد.

 

دانش ها تفکیک نشده بودند اما با توجه گستردگی دانش مجبورشدند که جدا شوند اما این به معنای جدا شدن نیست به ضرورت جدا شدند. در زمان حضرت علی (ع) هم و شیخ طوسی هم واحد بودند. یک دانشمندی همانند «جابربن حیان» سرآمد بود.

 

در دوره های بعدی علل و عوامل تلقینی موجب جدایی این دو شد. یک تلقینی به وجود آمد که دانش دنیویی و سکولار بود و در مقابل هم علوم دینی تنها باید مربوط به روحانیون می شد.

 

این درحالی است که در فرهنگستان ما این جدایی کاذب است. نگرش های سیاسی و دنیایی این فاصله را گسترش داد.

 

چرا دشمنان نمی خواهند حوزویان و دانشگاهیان با هم وحدت داشته باشند؟

برخی ها اصرار دارند که بگویند میان حوزه و دانشگاه وحدت وجود ندارد، منافعی پشت این اصرار وجود دارد. چون آن ها از تفرقه میان حوزه و دانشگاه منفعت می برند.  طرفین دعوا کنند ممکن  است ضرر ببینند، آن ها که تماشگر هستند چون درگیر این هیجان نیستند راحتر برنامه ریزی می کنند و منافع را جلو ببرند. در جنگ ایران و عراق که هر دو کشور به دلیل جنگ تضعیف شده بودند، صادرات ترکیه به این دو کشور افزایش یافته بود و اقتصاد کشورش را جلو برد.

حالا اگر میان حوزه و دانشگاه دعوا شود، آن ها که پشت پرده هستند هم می خندند و هم سود می برند. جایی که معرفت وجود دارد جای دعوا نیست. انسان اگر با عقل کار کند نیازی به دعوا ندارد.

علم ناظر به بدن و روح ضد هم نیستند نباید  روحانیت  را در مقابل دانشگاهیان  ببینیم. این ها مکمل هم هستند. روح سالم بدن پرتحرک دارد و بدن سالم روح سالم خواهد داشت.

علوم روش های مختلف دارد اما دشمنی های مختلفی ندارند. در اسلام این دو دشمنی ندارند. بین دنیا و آخرت و روح و بدن دشمنی وجود دارد. اگر باشد کاذب است .

 

ارتباط میان دانشگاه و حوزه را چگونه می بینید؟

در زمان شاه ارتباط بین دانشگاه و حوزه کم بود البته اینگونه می خواستند باشد. بعد از انقلاب در اوایل دهه 50 و 60 شاهد ورود قابل ملاحضه دانشگاهیان به حوزه شدیم. از دهه 60 و 70 و 80 جریان از سمت حوزه به دانشگاه سوق یافت و حوزویان در دانشگاه درس می خواندند. از دهه هفتاد موضوع عوض شد، چون وزارت علوم فارغ التحصیلی حوزه علمیه را رتبه بندی کرد و طلبه ها بعد از طی مرحله ای از تحصیل مدرکشان معادل لیسانس بود و در کنکور شرکت می کردند.

از دهه 90 بسیار بیشتر شده که از جهاتی مبارک است. در برخی از کلاس هایم در دانشگاه عزیزان طلبه تحصیل می کنند و در برخی از رشته ها تعداد آن ها بیشتر از دانشجویان است. در فرهنگستانی ما از اساس میان علم و دین فاصله تصور کردنی نیست و اگر اختلاف هم  باشد کاذب است.

در دهه هفتاد کمی بین حوزه دانشگاه و فاصله افتاد که برخی ها معتقد بودند دانشگاه نقد می کند و حوزه نقاد نیست. در حالیکه در حوزه نقد کمتر از دانشگاه نیست.

تعبیر اشتباه از وحدت حوزه و دانشگاه چیست؟

می توانیم حوزه دانشگاه را تجمع کنیم اما در عصر حاضر تفیکیک و تخصص اهمیت دارد و نمی توانیم همزمان پزشک و فقیه درجه یک باشیم، چون امکانات و زمان محدود است. مباحث فقه ای بسیار است باید زمان آنقدر زیاد باشد که فقیه مسلم باشیم. یا آنقدر زمان  داشته باشیم  که بتوانیم تمام علوم مربوط به پزشکی یا مهندسی در درجه بالا کسب کنیم.

از این طریق به وحدت حوزه برسیم درست نیست چون خیلی سخت است و شدنی نیست. حتی در حوزه هم نادر است کسی همزمان فقیه و مفسر باشد  و افرادی همانند آیت جوادی آملی جز نادر ها هستند که همزمان هم مفسر و هم فقیه اند. در حال حاضر میان حوزه و دانشگاه کاملا همکاری وجود دارد و به یکدیگر کمک می کنند.

 

کد خبر 1004371

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha