به گزارش خبرگزاری شبستان//خراسان رضوی
اشاره: در روزهای پایانی ماه صفر که هنوز داغ حادثه کربلا بر چشمان اشکبار و دل غم دیده دوستداران امام حسین (ع) نشسته است، قلب ها به سمت بارگاه منور حرم رضوی پر می کشد همانجایی که نگین سرزمین خورشید است بر تارک گیتی و سمبل و نماد ارادت ایرانیان به وسعت تاریخ است که میهمان این سرزمین را دردانه ای در مروارید زمان ساخته است.
اراداتمندان و دل شیفتگان مکتب حسینی هنوز عاشورا را از یاد نبرده اند، همان عاشورایی که زینب کبری(س) با سنگستان صبر خود آن را نوشتند و امام سجاد (ع) بر سجاده نماز خود قهرمانی پدرشان را حک کردند تا این حادثه در تاریخ اسلام بر برگ برگ صفحات آن افتخار آفرینی نماید و در روزی دیگر نیز باید به عزای میهمان سرزمین خورشید بنشینند...
اینجا مشهدالرضا...
صدای نوحه و طبل به گوش می رسد از پس هیاهوی این صدا وقتی نزدیکتر می شوم، صفی از افراد سیه پوش که ابتدای آن پیدا و انتهایش پنهان است، به چشم می خورد و ناگه این سوال را به ذهنم فرا می خواند که به کدامین دلیل هنوز پس از گذشت قرن ها از شهادت امام رضا(ع) دل مشتاقی مشتاقان نوشتنی و صدای گریه های دوستداران زنده زنده است... اینجاست که دوست دارم نائب زیارت همه آنانی باشم که از پس غبطه خوردن به من مجاور، با چشمانی اشکبار و دلی در گرو یار چه روزها و چه شبها که به پاسداشت مخترعان، گوشی موبایلم را به روی بارگاه منور رضوی گرفتم و شاهد نجواها و ناله های بسیاری از آنانی بودم که پای آمدن نداشتند اما قلبشان برای زیارت و سخن با دوست حاضر حاضر بود...
همه زایرانی که به حرم رضوی مشرف می شوند شاید اولین لحظه دیدن گنبد زرد رضا را به خوبی به یاد می سپارند همانجایی که دیگر پا توان رفتن ندارد و برق از چشمان هر زایری دزدیده می شود و خیره این حرم است و اینجاست که می شنوی نجوای ترک، کرد و لر و ... و هرکسی به بهانه دل خویش او را می خواند چه آنان که محبت را به اسارت گرفته اند و چه آنان که از پس معرفت، جرات نالیدن ندارند و فقط خیره خیره می شوند و گروهی دیگر که از محبت و معرفت به گنجینه اطاعت رسیده اند و در حضور ایشان فقط و فقط سر تعظیم فرود می آورند و خود را به او می سپارند و با زبان بی زبانی بر سرنوشت نانوشته خود مهر تایید می کوبند شاید که شفاعت شامل حال آنان نیز شود.
امام هشتم (ع) و ماجرای ولایتعهدی
سرزمین خورشید همه آقایی و سروری خود را به حضور طلایی مردی از جنس تاریخ مدیون است چرا که از آغاز نیمه دوم قرن اول هجری خلافت به طور آشکار با پیرایه های سلطنت آمیخته شد و در زمان امام رضا (ع) همه تلاش دستگاه خلافت عباسی برای نابودی تشیع بود و در این زمان امام رضا (ع) توانستند در یک نبرد پنهان سیاسی درخت تشیع را از گزند طوفان حادثه، سلامت بدارند.
گرچه مامون با پیشنهاد ولایتعهدی به امام رضا (ع) به دنبال مقاصد شوم خویش بود چرا که از همان شروع سفر و حرکت امام رضا (ع) حتی برای مسیرهای ورودی ایشان نیز برنامه ریزی کرده بود، اما امام با سیاست زیرکانه خویش در وداع با حرم پیغمبر و خانواده اش، در هنگام خروج از مدینه و در طواف کعبه که برای وداع انجام می داد، با زبان دعا و اشک، به همگان اثبات کرد که این سفر، سفر مرگ اوست، تعیین مسیر حرکت با حذف کوفه و قم، خواندن نماز عید با اصرار مامون، شایعه سازی و بالاخره تشکیل جلسات مناظره و ... نتوانست سبب پیروزی مامون برای دست یابی به اهداف خویش که همان نابودی شیعه بود، شود و مامون در واقع با دست یازی بر خاشاک، بار دیگر مجبور شد به شکست خود اعتراف نماید آنجا که دستور قتل ایشان را در ماه صفر، 203 هجری، یعنی قریب دو سال پس از آوردن آن حضرت از مدینه به خراسان و یک سال و اندی پس از صدور فرمان ولیعهدی به نام آن حضرت صادر نمود و دست خود را به خون ایشان آلوده ساخت.
پایان پیام/
نظر شما