خبرگزاری شبستان// قزوین
امام رضا(ع) واسطه فیض این عالم، معدن کلمات پروردگار، صندوق انوار الهی و خزینه علم خداوند متعال است.
اجتجاجات و مباحثات حضرت رضا(ع) با فرقه های مختلف در مجلس مامون، مقام علمی آن حضرت را اشکار می کند چنان که بارها مامون می گفت: هیچ کس را در روی زمین داناتر از رضا نمی دانم.
آنان که حضرت رضا(ع) را از مدینه به طوس آوردند همه از کثرت عبادت و تضرع و انابه و زاری و تهجد و مواظبت حضرت در عبادت سخن گفته اند.
یاسر خادم آن حضرت می گوید:حضرت رضا (ع) همیشه با خدمه و کارگرهای خود غذا می خورد و دوست داشت که با آنها بنشیند و صحبت و درد دل کند.
بعضی از ناآگاهان به این کار حضرت ایراد می گرفتند و حضرت می فرمود: پروردگار، پدر، مادر، یکی است و فضیلت فقط و فقط به کردار است.
ابراهیم بن عباس که در مسافرت از مدینه تا طوس خدمت آن حضرت بوده است چنین می گوید: «ندیدم به احدی ظلم کند، هیچ وقت کلام کسی را قطع نمی کرد، هیچ حاجتی را رد نمی کرد،پای خود را مقابل احدی دراز نمی کرد و در مقابل احدی تکیه نمی داد، با هیچ کس سخن جسارت آمیز سخن نمی گفت.»
هنگامی که مامون برادرش رانابود کرد و توانست زمام امور را به دست بگیرد، صلاح را در آن دید که سران ممالک اسلامی را جمع کند تا بدینوسیله بتواند فتنه ها راخاموش کند. پس سی سه هزار نفر از بزرگان بلاد را به نام مستشار در مرکز جمع کرد و ولایتعهدی را به طور جبر وتهدید به حضرت رضا (ع)را واگذار کرد.
حضرت رضا(ع)در موارد متعددی ذکر کرده که سفرش به خراسان،قبول ولیعهدی وورود به دستگاه مامون برایشان تحمیل شده بود.
تشکیل مجلس عزا در مدینه موقع حرکت، گریه های آن بزرگوار در مکه، خداحافظی با بیت الله قبل از موقع آمدن عمال مامون، گریه های او در کنار قبر جد بزرگوارش و خداحافظی با او بعد از آمدن آنان، قبول نکردن مکرر ولایت عهدی تا آنکه تهدید می شود و سپس قبول کردن آن مشروط بر این که در امور مملکتی هیچ دخالت نکند، همه مبین این مطلب است که این جریان جبرا بر امام رضا(ع) تحمیل شده است.
مامون دستور داده بود که حضرت رضا(ع)را از راه فارس به مرو ببرند وسفر ایشان حد الامکان در شب صورت گیرد. آیا این دستور، خود دلیل بر این نیست که محبت اهل بیت (ع)در دلها جایی داشته ومامون از اینکه حضرت رضا(ع)وارد شهرهای پرجمعیت وشیعه نشین شود د رهراس بوده است ویا نمی خواسته که حضرت رضا(ع)در دلها جایی باز کند؟
حضرت رضا(ع) از برخوردش با مامون فوق العاده ناراحت بود، چنانکه هر وقت که از نماز جمعه بازمی گشت با حالت خستگی از خداوند طلب مرگ می کرد.
آیا در خلوت حضرت را زجر می دادند؟آیا اعمال منافقانه روی آن بزرگوار اثر می کرده است؟ آیا مطلب دیگری بوده؟ نمی دانیم، ولی ناراحتی فوق العاده حضرت رضا(ع) از مسافرت امری مسلم است.
آمدن امام رضا(ع) به مرو برای اسلام بسیار مفید بود زیرا طوس برای بیگانگان میدان علم بود و اگر حضرت رضا(ع) در طوس نبود کسی وجود نداشت که شبهات آنان را رفع کند.
حضرت رضا(ع)در بین راه به نیشابور رسیدند. نیشابور فوق العاده پرجمعیت و شیعه نشین بوده است. همه مردم به استقبال آن حضرت آمده بودند و می خواستند که آن بزرگوار خود را در بین مردم آشکار کند و برای آنان روایت بگوید، امام رضا(ع) سر از هودج بیرون آورد و فرمود: پدرم و او از پدرش تا به رسول اکرم واو از جبرئیل و او از خداوند متعال نقل کرد که خداوند فرموده است: کلمه لااله الا الله قلعه محکم من است وهر که د رآن وارد شود ا زعذاب من در امان است.
کلمه لااله الاالله اقرار به آن و عمل کردن به آن، موجب سعادت است کلمه لااله الاالله در حقیقت همان قرآن، همان کتابی که مایه سعادت جامعه بشری است ولی از نظر قرآن، کلمه لا اله الا الله منهای ولایت، ناقص و بلکه هیچ است.
مدت امامت امام هشتم در حدود بیست سال بود که می توان به سه بخش جداگانه تقسیم کرد:
1-ده سال اول امامت آن حضرت که همزمان با دوره زمامداری هارون بود.
2-پنج سال بعد از آن که مقارن با خلافت امین، فرزند هارون بود.
3-پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مامون و تسلط بر قلمرو اسلامی آن روز بود.
امام رضا (ع)در حدیثی می فرمایند: «دوست هر کس عقل او و دشمنش جهل اوست.»
این امام بزرگوار در سال 203هجری در آخر ماه صفر به دست مامون عباسی مسموم و شهید شد.
پایان پیام/
نظر شما