حاج قاسم سری از اسرار الهی و منتشر کننده یک هویت بزرگ است

پژوهشگر تاریخ جهان اسلام با برشمردن صفات برجسته شهید سلیمانی و تصریح به این نکته که برای سخنان خود دلیل قاطع وحیانی و روایی دارم؛ گفت: این موجود شگفت انگیز مانند سری از اسرار الهی نو به نو افاضه می کند و هر تملقی به او برخورد می کند خفیف است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان؛ دکتر حشمت الله قنبری، دوشنبه(15 دی) در چهارمین روز از هفته مقاومت-بزرگداشت نخستین سالگرد شهادت سپهبدحاج قاسم سلیمانی- در گردهمایی اساتید و نخبگان، دانش آموزان و دانشجویان با بازخوانی حوادث صدر اسلام و اشاره به این مطلب که توطئه گران برای سلطنت استکباری خود تصمیم گرفتند چاره ای برای پیامبر بیاندیشند؛ افزود: بعد از مشورت، تصمیم نهایی بر این قرار گرفت چهل تروریست ورزیده بامهارت شجاع از چهل طایفه اصلی قریش را مأمور به حذف پیامبر کنند تا راه توحید در کره خاکی را به بن بست برسانند.

 

 

پژوهشگر تاریخ جهان اسلام با بیان اینکه از لطایف تاریخ این است شهر مکه شهر مهمی بود اما بزرگ نبود و برخی خویشاوندان پیامبر از مشایخ دارالندوه بودند؛ گفت: با این وجود اما خبر تصمیم قریش به رسول خدا نرسید و آنچنان با ظرافت و دقت انجام شد که ذات اقدس اله وحی فرستاد.

 

 

وی ادامه داد: طلب خیر کردن از دشمن، خلاف خردمندی و انتظار مدارا و مرحمت از او خلاف عقل است و خداوند با عبارتی فاخر در گزارشی جامع{آیه 30 سوره انفال} می فرماید آنها برای قفلی که ایجاد شده بود و برای مشکل شان کلید ساختند و ما هم برای بیرون بردن بندگان از تاریکی مکر کردیم و کلید ساختیم و مکر خدا بالاتر است.

 

 

استاد قنبری با اشاره به ماجرای لیلةالمبیت گفت: کلیدی که خدای متعال در دست پیامبر قرار داد تا در آن شبی که از هزار ماه پرمخاطره تر بود، علی بن ابیطالب بود؛ علی پرسید من اینجا بمانم چه می شود؟ رسول خدا فرمود اسلام حفظ می شود.

 

 

وی با بیان اینکه آنچه برای ما میراث گذاشته شده، نسخه هدایت برای مثل او شدن است و برای این است حتی انجام عمل صالح هم باید عالمانه باشد و پیروی عالمانه و عارفانه و تا عمل عالمانه نباشد به عارفانه دست پیدا نمی کنیم؛ گفت: در اینجا علی ضامن راه خدا بود نه پسرعموی ایشان و کسی که به عنوان رکن آیین توحید در این کره خاکی شایستگی داشت در آن بستر قرار بگیرد و آنچه به جان بِکشد که قرار بود بر جان پیامبر وارد شود.

 

 

استاد حوزه و دانشگاه افزود: 10 سال بعد این مسئله تکرار شد و همه برنامه ریزی ها در سال 13 بعثت منظم تر، منقح تر، دقیق تر و به روز تر در مدینه پیامبر ظهور و بروز پیدا کرد و علی هدف قرار گرفت و هدف قرار گرفتن از همان جنسی بود که رسول خدا با آن مواجه بود و خطر نه آیین توحید و دین اسلام و ادیان توحیدی که انسانیت انسان را هدف قرار داده بودند.

 

 

وی با اشاره به اینکه مخالفت علی علیه السلام هم در این فرآیند مدیریت شده تأثیرنمی گذاشت؛ گفت: میدان مخاطره برای هدف قراردادن علی اگر با همان کیفیتی که مورخین گزارش دادند، هجوم به خانه علی به بار می نشست و جریان فتنه تاریخی؛ علی و حسنین را از صحنه گیتی حذف می کرد چه اتفاقی می افتاد؟ سرنوشت آیین توحید به کجا می انجامید؟ شرایط علی مانند پیغمبر بود اما رابطه وحیانی بین زمین و آسمان قطع شده بود و اینجا باید یک علی در کنار علی قرار می گرفت و یک علی پرچم علی را به دوش می کشید.

 

 

دکتر قنبری اظهار کرد: اینجا هم زهرا سپهسالار اسلام و رکن نبوت و هویت امامت و اصالت همه نجابت ها است؛ موضوع همسری مطرح نیست بلکه سئوال اصلی این است اگر یک بانو سپهسالار این میدان نبود سرنوشت اسلام به کجا می انجامید؟! در هجوم به خانه علی باید کسی برای دفاع می بود که تمامیت موجودیت علی در او قابل اندازه گیری بود؛ عمار و مقداد و سلمان هیچیک، این نبودند و برای علی یک فاطمه لازم بود.

 

 

وی افزود: این راه با استقامت زهرا ادامه پیدا کرد اما با قیمت سهمناک؛ دستی که بر بازوی فاطمه فرود آمد و آن صورتی که آسیب دید وجه الله بود نه همسر علی.

 

 

استاد حوزه و دانشگاه بخش دوم سخنان خود را با عبارت پر رمز و راز « و این مثل قاسم؟» آغاز کرد و گفت: حاج قاسم در هر مقطعی به شهادت می رسید شهید شاخص بود؛ مثل کاظمی، همت، باقری، خرازی اما عمر او ادامه و زندگی او بر صراط مستقیم تقویم شد و تقویم ماند تا در شرایط استثنایی با یک مگر استثنایی روبرو شد.

 

 

وی افزود: او در همه دوران از فرماندهی نیروی قدس و محور مقاومت و... در معرض شهادت بود و با شهادت بیگانه نبود بلکه با آن رفاقت و انس داشت؛ یک سال بعد از شهادت او هر کسی با هر باور و اعتقادی، فضلی از فضایل او را بیان کرده و در توصیف او سخن گفته اما این موجود شگفت انگیز مانند سری از اسرار الهی نو به نو افاضه می کند و هر تملقی به او برخورد می کند خفیف است و هیچ قله ای به او نمی رسد و هر آنچه دوست و دشمن درباره او می گوید همه در دامنه وجود او کم بها به نظر می آیند.

 

 

دکتر قنبری با بیان این نکته که حاج قاسم تعریفی برای خود درست کرد که در آن تعریف بخشی به ما مربوط می شود؛ گفت: من برای این حرف ها دلیل قاطع وحیانی و روایی دارم؛ زمانی حاج قاسم در کرمان بود و زمانی در قلمرو اسلامی به عنوان فرمانده شجاع؛ کرمان شخصیت های بزرگ شناخته شده و گمنامی دارد که اهل آسمان به آنان مباهات می کنند اما در بین همه آنها قاسم منتشر کننده یک هویت بزرگ است.

 

 

وی با بیان اینکه او از دنیا سهمی هم نداشت و حتی در قبر هم به یک لحد کوچک کفایت کرد که بدن او باید اینجور و با این کیفیت پذیرفته شود؛ افزود: حیف بود شهید نمی شد، حیف بود به دست داعش به شهادت می رسید؛ حاج قاسم روح بزرگی بود که هیکل او قدرت تحملش را نداشت و وقتی راه می رفت و حرکت می کرد معلوم بود این جسم به زحمت افتاده و نمی تواند آن روح به انتهای ملکوت رفته را تحمل کند.

 

 

پژوهشگر تاریخ جهان اسلام خاطرنشان کرد: حاج قاسم آدم خوب و بنده ممتازی بود که به قدرت عبودیت به این مقام متعالی رسید. چه مقامی؟ نه آنچه ما می دانیم، جنس رفتن او از این عالم مانند مرادهایش بود؛ پیامبر را شبانه هجوم بردند، قاسم را نمی شد روز کشت. چرا شبانه؟ زیرا با پیامبر نمی شود روبرو شد و او را باید در تاریکی شب مثل ظلمت قلب های تبهکاران هدف قرار می دادند، با این باور که اگر بتوانند قاسم را حذف کنند روح مقاومت اسلامی را زمینگیر کردند و در هم شکستند زیرا او خوابیده در معارف دین و آویخته با حبل المتین ولایت الهی بود.

 

 

وی افزود: دست را می شود قطع کرد اما نه از دامان فیض لذا اگر به شهادت هم می رسید یک شهادت معمولی برای حاج قاسم مناسب نبود؛ او دوست داشت مثل کربلایی ها شهید شود سر او را بر نیزه زده و شهر به شهر بگردانند اما علی تنها نبود و در روزگار ما حسین غریب نبود و حاج قاسم همین که مورد اصابت قرار گرفت طلوع کرد؛ یک طلوع بی غروب و آفتاب وجود او که تلألو پیدا کرد قلب هر مؤمن و غیرمؤمن را در خود گرفت و روشن کرد.

 

 

دکتر قنبری گفت: دست او باز شد برای اینکه دست های گشوده شده زندگی نوین حاج قاسم تمامی محور مقاومت اسلامی و آزادگان جهان را در خود بگیرد و خبر افول نظام سلطه را برای بشریت به ارمغان بیاورد؛ تردید نکنید شهادت حاج قاسم یک نقطه عطف مهم تاریخی است.

 

 

وی تأکید کرد: حاج قاسم، حاج قاسم است؛ با همه ویژگی هایی که منحصر به او است و بعد از حاج قاسم دنیا شاهد تحولات مهمی شد و اتفاقات مهمی افتاد؛ همان روزی که خبر شهادت او منتشر شد، گفتم اثر وضعی شهادت او اضمحلال نظام لیبرال دموکراسی است.

 

 

استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: آنها می خواستند اسلام را تضعیف کنند اما تحقیر شدند؛ نکبت لیبرال دموکراسی را از سیمای منحوس ترامپ به عالم نشان داد و در تمام دوران حیات آمریکا به اندازه این یکسال بعد از حاج قاسم آمریکا و نظام سلطه تحقیر نشده بود.

 

 

وی گفت: قاسم نخواهد مرد؛ قاسم یک فرهنگ مهم بندگی است؛ یک فرهنگ ساز مهم ولایتمداری و یک تاریخ از مفاهیم عمیق و دقیق که باید مورد مطالعه قرار بگیرد؛ او علم نافع، عرفان ناب، عبودیت مطلق و ذوالفقاری در دستان حیدر که روزی علم هدایت را ولی دست او داد و خودش با شهادت تبدیل به عَلَم هدایت شد؛ حاج قاسم معنای حیات است.

 

 

دکتر قنبری با بیان اینکه اما او یک اسوه است و تمام شدنی نیست و یک فیض در جریان و یک سئوال همیشگی است که چه شد اینقدر علو درجات پیدا کرد که در کنار خصیصین استقرار پیدا کرد و در حرم همه اولیا دست به دست بود و میلیون ها نفر زیر پیکر او را بگیرند؟ قاسم تشییع شدنی نیست بلکه تا بالاترین درجات آسمان  او را بدرقه کردند.

 

 

وی ادامه داد: این نظام به قلب قاسم نیاز دارد؛ در سینه خود هزاران هزار قاسم دارد و باید به آنان احترام گذاشت، حاج قاسم باید به رفتار در دیپلماسی کشور تبدیل شود و نماد خدمت و مظهر حرکت در دستگاه اجرایی کشور؛ ما با حقیقت بیکرانه حاج قاسم آشنا نمی شویم و فقط با مظاهر او آشنا می شویم.

 

 

پژوهشگر تاریخ جهان اسلام گفت: چطور می شود او به عنوان یک فرمانده ایرانی و مسلمان بعد از یک ساعت و نیم رییس جمهور روسیه را وارد معرکه می کند و چطور می شود که ما در الفبای این حرکت گیر می کنیم.

 

 

وی خاطرنشان کرد: تعظیم حاج قاسم یعنی مثل او زندگی کردن، دختر مثل زینب سلیمانی پرورش دادن؛ خانه را مثل بهشت خانه سلیمانی کردن و پرداختن؛ بیت الزهرا شدن هم اتفاقی نیست؛ قاسم سلیمانی یعنی صداقت داشتن با مردم، یعنی دست ادب و اطاعت بر سینه داشتن برای ولی؛ با پاکیزگی و طهارت زندگی کردن و بر مردم منت نگذاشتن، یعنی بیرون آمدن از قصرهای مجلل و تبسم به روی مستمندان، یعنی خدمت بی منت، روی خوش، با صداقت و پاگیزگی در خدمت مردم بودن و برای خود حد قائل نبودن.

 

 

دکتر قنبری با بغض در گلو و اشک در چشم در خطاب به شهید سلیمانی گفت: حاج قاسم عزیز! خداوند جان من را قربانی غبارهای کفش زائرینت کند؛ تو برای آنچه خدایت مقرر کرده بود دست و پا زدی اما ما فرار کردیم؛ ما در دنیای خودمان دست و پا زدیم ما را یاری کن. دستگیر مان باش و در خلوت های انسی که برای توست مثل همیشه رهبر را دعا کن و هدایت ما را بخواه.

 

 

کد خبر 1011683

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha