خبرگزاری شبستان؛ هر فرایند فرهنگی مانند فرایندهای اجتماعی و سیاسی، در سیر تحول خود، با عوامل شتاب دهنده یا کاهنده روبه رو می شود که تأثیر محسوس و گاه شگرفی در پیش رفت یا پس رفت فرایند مورد اشاره به همراه دارد. در این میان عوامل پیدایش و گسترش مکتب تشیّع در ایران بسیار است که هر یک را باید در جای خود بررسی کرد. اما هجرت علویان و سادات به ایران و حضور امام رضا(ع) در خراسان دو عامل مهم و تاثیرگذار در گسترش فرهنگ تشیع است.
حرکت گروهی سادات و شیعیان به ایران
هجرت علویان و سادات به ایران، بیشتر به دلیل امنیت موجود در ایران و علاقه مردم نسبت به خاندان پیامبر(ص) و فشارهای حاکمان عباسی و اموی شام و عراق صورت می گرفت. این مهاجرتها بیشتر از قرن دوّم به بعد و پس از آن آغاز شد که یحیی بن زیدبن علی(ع) به گرگان ایران آمد. یکی از اهداف سادات هاشمی در مهاجرت به سوی ایران، جذب نیرو برای قیام بود. آنان در این کار موفق بودند، به گونه ای که یاران یحیی بن زید رو به فزونی نهاد و هارون مجبور شد 50 هزار نفر را برای دستگیری او اعزام کند.(1) ماجرای یحیی بن زید و ورود امام رضا(ع)به خراسان، حرکت گروهی سادات و شیعیان را به ایران در پی داشت. علویان از موقعیت به وجود آمده برای امام رضا(ع) در حکومت مأمون استفاده کردند و به صورت گروهی راهی ایران شدند. آنان به شوق دیدار با امام رضا(ع) از مدینه به سوی مرو می رفتند که در میانه راه شمار زیادی از علاقمندان امام رضا(ع) نیز به آنان می پیوستند. شمار این گروه وقتی به دروازه شیراز نزدیک می شد، به چند هزار نفر رسید. مأمون که از فروپاشی حکومتش می ترسید، به حاکم فارس دستور داد از ورود آنان جلوگیری کند. رهبری کاروان با احمد بن موسی شاهچراغ (ع) و محمد بن موسی(ع) بود. آنان پس از درگیری با لشکر فارس، به یاران خود دستور دادند لباس مبدل بپوشند و در اطراف پراکنده شوند تا از گزند حکومت مأمون در امان باشند.
مردم ایران به آل رسول عشق می ورزیدند
به همین دلیل گفته می شود بیشتر امامزادگانی که در شهرهای گوناگون ایران مدفون شده اند، جزء همان قافله هستند(2) مردم ایران چون به سادات و آل رسول عشق می ورزیدند، به این گروه پناه دادند و آنان را یاری کردند. حضور آنان در میان عاشقان اهل بیت پیامبر(پیروان شیعه سیاسی) به گسترش تشیع اعتقادی انجامید. در این میان، حضور علی بن محمدباقر(ع) را نباید نادیده گرفت (3)که پس از ورود امام رضا(ع) به ایران، برای ارشاد مردم به منطقه فین کاشان آمده بود. همین مسأله دلیل آن است که در آن زمان، مردم این منطقه هوادار خاندان رسالت بوده اند. در تاریخ آمده است که 6 هزار نفر از مردم کاشان و حومه به استقبال این امامزاده بزرگوار رفتند. هم چنین با استقرار ایشان در آنجا، مردم قم و کاشان و روستاهای اطراف در نماز جمعه ایشان شرکت می کردند. این موقعیّت ممتاز علی بن محمد سبب شد حکومت وقت، دستور قتل ایشان را صادر کند.(4) امروزه شیعیان، مراسم قالیشویان را در جمعه دوّم مهر ماه هر سال، به یاد ایام شهادت آن بزرگوار برگزار می کنند.
ورود امام رضا(ع) به ایران
پس از آن که مأمون بر برادرش امین پیروز شد، با توجه به علاقه مردم ایران به علویان، از موقعیت استفاده کرد و امام رضا(ع) را به ولیعهدی فرا خواند. ابن خلدون می گوید: «فراوانی جمعیت شیعه در ایران سبب چنین دعوتی از سوی مأمون شد، به گونه ای که مأمون لقب رضا بن آل محمد را به او داد و دستور داد سپاهیان جامه سیاه برکنند و سبز بر تن کنند.» (5) خراسان یکی از نخستین مراکز تشیع در ایران بود. پس از استیلای بنی عباس بر بنی امیه و تسلط آنان بر خراسان، مردم به بنی عباس گرایش یافتند. مردم می پنداشتند میان علوی و عباسی تفاوتی نیست؛ چون هر دو از بنی هاشم هستند. با این حال، پس از ورود امام رضا(ع)به این منطقه، تشیّع واقعی و اعتقادی، گسترش پیدا کرد.(6) امام رضا(ع) از لحظه حرکت از مدینه تا مرو همواره از روشهای گوناگون برای شناساندن شیعه بهره برد. رجابن ابی الضحاک که مأمور آوردن امام به مرو بود، می گوید: امام در هیچ شهری از شهرها فرود نمی آمد، مگر این که مردم به سراغ او می آمدند و مسایل دینی و اعتقادی خویش را از او می پرسیدند.
نقطه عطف تاریخ تشیع در ایران
حضور امام رضا (ع) در نیشابور را باید نقطه عطفی در تاریخ تشیّع این منطقه (و به دنبال آن در ایران) در شمار آورد. حضور شخصیتی چون حجّت حق، عالم آل محمد (ص) حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در نیشابور، آن هم در شرایطی که اوضاع سیاسی اجتماعی به گونه ای است که آوازه علویان در اطراف و اکناف جهان اسلام، به ویژه ایران پیچیده و در محیط و شرایطی که تعصبات قومی و مذهبی تا حد زیادی در هم شکسته و هزاران نفر از علما و دانشجویان و مردم عادی مشتاق زیارتش بوده و بر قدومش سیلاب اشک شوق نثار می کنند، تا چه حد می تواند جوّ علمی معنوی و طبعاً جوّ مذهبی را تحت تأثیر قرار دهد. خوشبختانه تاریخ نیز گوشه هایی از این حضور پر برکت را به ثبت رسانده است که باید آن را مشتی از خروار دانست.
امام در طول مسیر، احادیث را از طریق پدارنش به حضرت علی (ع) و پیامبر(ص) می رساند که این بهترین روش برای معرفی مکتب تشیّع و خنثی کننده توطئه هایی بود که شیعه را خارج از دین می شمرد. نمونه برجسته آن نیز، حدیث سلسله الذهب است. ایشان در جمع مردم نیشابور فرمود: من از پدرانم و آنان از پیامبر شنیدند و او از خداوند باری تعالی شنید که فرمود: «لا اله الا الله قلعه محکم من است هر آن کس داخل آن شود از عذاب ایمن است». سپس با کمی تأمل فرمود: این مطلب شروطی دارد که یکی از شرایط آن، پذیرش ولایت من {اهل بیت پیامبر(ص) }است. ایشان با این بیان، شیعه واقعی و اعتقادی را معرفی کرد و به محبت مردم به علویان جهت داد.(7)
مناظرات امام و معرفی درست مکتب تشیع
آن حضرت حتی هنگام ورود به دربار مأمون که وی از امام خواست خطبه بخواند، به معرفی ولایت خود و ائمه(علیهم السلام) پرداخت و فرمود: ما به واسطه رسول خدا بر شما حق داریم و شما نیز از جانب پیامبر (ص) بر ما حق دارید. زمانی که شما حق ما را ادا کردید، ما نیز بر خود لازم می دانیم که حق شما را به جای آوریم. پس در زمینه حق شما، حق ما هم باید ادا شود.(8) حضور امام در مناظرات علمی، یکی دیگر از کارهایی بود که در پی آن، مکتب شیعه به درستی معرفی و استدلال مخالفان باطل شد. مأمون برای محکوم کردن امام در جلسه های مناظره با بزرگان ادیان دیگر به تشکیل چنین جلسه هایی دست یازیده بود. با این حال، امام از همه آنها سربلند بیرون آمد. پس از استقبال مردم از این جلسه ها، مأمون دستور داد مردم را از در خانه امام دور کنند تا مبادا شیعه واقعی به مردم معرفی شود.(9)
همچنین مجموعه نامه هایی که امام برای توضیح مبانی تشیع به افراد گوناگون می نوشتند، در این زمینه نقش داشت. نامه های ایشان در تبیین جایگاه اهل بیت در کتاب خدا و سنّت پیامبر(ص)، مسایل اختلافی با اهل سنّت مانند: ایمان آوردن ابوطالب، توضیح مصداق شیعه واقعی، مراد از اولوالامر در قرآن، در گسترش فکر شیعی و استحکام پایه های اعتقادی در ایران بسیار اثر داشت.(10)
پی نوشت ها:
1. تاریخ تشیّع در ایران، صص 161-160.
2. شبهای پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی، ج1، ص130.
3. مقاتل الطالبین، ابوفرج اصفهانی، ص 311.
4. شرح زندگانی و شهادت علی بن باقر)، آیت الله مدنی کاشانی، نشر مرسل، 1378، ج6، صص 27، 30 و 35.
5. تاریخ ابن خلدون، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ج2، ص383; تاریخ طبری، اساطیر، ج13، ص565.
6. تاریخ تشیع، علامه محمد حسین مظفر، برگردان: سید محمدباقر حجّتی، نشر فرهنگ اسلامی، 1368، ج1، ص
7. تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان، سازمان تبلیغات اسلامی، ص54.
8. تاریخ انتشارات تشیّع در ایران، اصحابی دامغانی، نشر علامّه، 1350، ج1، ص251.
9. عیون اخبارالرضا، شیخ صدوق، جهان، 1378ق، ج2، ص170.
10. تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان، صص 158-157
پایان پیام/
نظر شما