خبرگزاری شبستان: چند ماهی است که نوع رخدادهای سیاسی میان ایران و آمریکا رنگ و بوی دیگری پیدا کرده و به تعبیری تنش ها افزایش پیدا کرده است. پس از برگزاری رزمایش ولایت 90 در آب های جنوبی ایران، آمریکا در ماه گذشته مانور بسیاری روی تحریم های اقتصادی ـ نفتی ایران داده است.
پس از آن که امریکا در اقدامی هماهنگ با اتحادیه اروپا، اسناد تحریم نفتی و بانک مرکزی ایران را به امضا رساند، دریادلان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در رزمایش دریایی ولایت90 ضمن نشان دادن اقتدار دفاعی ایران در حفاظت از مرزهای آبی کشور در بخشی از این رزمایش، اقدام به بستن آزمایشی تنگه هرمز نمودند.
این اقدام دریادلان نیروی دریایی ارتش، تنها بخشی از پاسخ مقتدرانه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به فشارهای غرب مبنی بر تحریمهای جدید علیه ایران بود و این اقدام موجب نگرانی آنها شد تا جایی که رییس جمهور امریکا چندی پیش اقدام به ارسال نامه ای خطاب به مقام معظم رهبری درخصوص بستن تنگه هرمز نمود.
بر این مبنا نام " تنگه هرمز " این روزها بیش از هر زمان دیگری بر سر زبان ها افتاده است. تنگه هرمز، آبراهی که خلیج فارس را به دریایعمان پیوند میدهد یکی از راهبردیترین مسیرهای بینالمللی کشتیرانی جهان است. اگرچه در طول تاریخ این تنگه اهمیت ژئوپلتیک زیادی داشته است اما نفت اهمیت آن را صد چندان کرده است.
نامه باراک اوباما
همزمان با برگزاری رزمایش مقتدرانه ولایت، مقامات پنتاگون از اعزام دو ناو جنگی به خلیج فارس و قریب الوقوع بودن رزمایش مشترک بین امریکا و رژیم صهیونیستی موسوم به "اوستر چالینگ 12" خبر دادند. اما به یک باره این رزمایش لغو و نامهای از سوی اوباما برای رهبر معظم انقلاب ارسال گردید.
در این ارتباط روزنامه نیویورک تایمز مدعی شد، رییسجمهور امریکا دراین نامه نگرانی و هراس خود را از تهدید ایران مبنی بر انسداد تنگه هرمز آشکار ساخته است. به نوشته این نشریه امریکایی، مضمون این نامه که متن آن هنوز منتشر نشده است، مربوط به هشدارهای ایران نسبت به انسداد تنگه هرمز است و اینکه این اقدام ایران میتواند اقتصاد جهانی بهویژه غرب را با بحران روبهرو کند.
اما در بیان چرایی ارسال نامه اخیر اوباما و لغو رزمـایش مشترک امریکا و رژیم صهیونیستی می توان به کنترل جنبش های وال استریت و ضد جنگ در امریکا اشاره نمود زیرا بالا رفتن سطح منازعه بین ایران و امریکا تاثیری مستیقم بر روی فضای سیاسی - اجتماعی و وخامت اقتصادی این کشور خواهد داشت. از سوی دیگر ناظران سیاسی بر این عقیدهاند که در صورت درست بودن ادعای نیویورک تایمز مبنی بر ارسال چنین نامهای از سوی اوباما، این اقدام بیش از هر چیز بیانگر اذعان غرب و سران کاخ سفید به توانایی ایران در انسداد تنگه هرمز و هراس از عملی شدن این تهدید است.
بازنده این جنگ اقتصادی کیست؟
جایگاه تنگه هرمز به عنوان استراتژیک ترین منطقه انرژی جهان تثبیت شده است، طوری که حتی کوچکترین گمانه زنی درباره انسداد این آبراه منجر به افزایش سرسام آور قیمت نفت می گردد و بر اساس این گزارش در پی افزایش تنشهای تهران و غرب در ماههای اخیر تهران تهدید کرده است در صورتی که اروپا بخواهد خرید نفت از آن را تحریم کند، ناگزیر خواهد شد که در واکنش به این اقدام تنگه هرمز را ببندد.
تحریم نفتی اخیر که در ادامه تحریم های زنجیره وار آمریکا و غرب بر ایران به شمار می آید به نوعی مصداق بارز جنگ اقتصادی با ایران است و در شرایط جنگی هم ایران حق استفاده از هر ابزاری را برای خود قابل قبول می داند.
کشورهای حاشیه خلیج فارس نزدیک به 90 درصد تولیدات نفتی خود را از طریق تنگه هرمز صادر میکنند و بیشتر واردات آنها به ویژه از کشورهای چین، ژاپن و کره جنوبی از این تنگه عبور میکند.
از سوی دیگر به نوشته روزنامه فایننشال تایمز، مقامات عالیرتبه بریتانیا هشدار دادند در صورتی که ایران تصمیم بگیرد که تنگه هرمز را ببندد لندن نیمی از واردات کلی گاز و 84 درصد از وادرات گاز مایع خود را از دست خواهد داد.
فایننشال تایمز همچنین نوشت: در صورت بسته شدن تنگه هرمز واردات گاز بریتانیا از قطر که با عبور از این تنگه حاصل میشود و نسبت به سال 2010 در حدود 67 درصد افزایش یافته است با چالش جدی مواجه خواهد شد و ضربات سهمگینی به اقتصاد بیمار بریتانیا وارد خواهد آورد.
همچنین برآورد های کمیسیون اروپا نیز نشان می دهد که اروپا بزرگترین شریک تجاری ایران است. حدود 90 درصد از منابع صادراتی ایران به اروپا به بخش انرژی مربوط می شود و روزانه 450 هزار تا 550 هزار بشکه از نفت ایران را خریداری می کند. بنابراین تحریم نفت ایران از سوی اروپا موجب می شود که 18 درصد از منابع نفت صادراتی ایران تحریم شود اما تحریم نفت ایران از سوی آمریکا تنها ایالات متحده را از این بازار دور نگاه می دارد.
کارشناسان اقتصادی از تعطیلی پالایشگاههای نفت در اروپا و شرق آسیا، ایجاد صفهای طولانی بنزین، خاموشیهای گسترده برق، افزایش بهای جهانی نفت و گاز و ایجاد یک بحران فراگیر اقتصادی و...به عنوان مهمترین تبعات بسته شدن تنگه هرمز یاد می کنند.
راهکارهای فرسوده غرب
اعراب حاشیه خلیج فارس از هم اکنون به دنبال راهی برای دور زدن تنگه هرمز هستند. در همین راستا امارات به دنبال چاره ای می گردد تا اگر روزی تنگه هرمز بسته شد، تا شش ماه دیگر صادرات نفت خود را از طریق خط لولهای انجام دهد که نفت تولیدی در شرق ابوظبی را از منطقه حبشان به بندر فجیره در دریای عمان منتقل میکند.
در این بین عربستان هم که به دریای سرخ خط لوله دارد به دنبال تقویت این خطوط است ولی این خطوط ظرفیتهای محدود دارند و توانایی انتقال این حجم از نفت را ندارند. عربستان وامارات هر کدام سعی دارند تا بخشی از نفت را از این طریق صادر کنند. اما راهاندازی این خط لوله به این معنا نیست که شاهراه تنگه هرمز بی اهمیت شده است، به دلیل آنکه بخش عظیمی از نفت از این تنگه گذر میکند و این خطوط لوله سهم کمی را میتوانند منتقل نمایند.
ماجراجویی امریکا و غرب
همزمان با ماجراجویی آمریکا و غرب برای تحریم نفت ایران، کارشناسان از احتمال وقوع جنگ نفتکش ها در خلیج فارس و یک شوک جدید نفتی در بازارهای جهانی خبر می دهند اما گویا این کارشناسان فراموش نمودند که ایران هرگز مطرح ننموده که تنگه هرمز را با عنوان اقدامی بیهدف خواهد بست بلکه ایران اعلام کرده است که اگر نفت ایران با تحریم روبرو شود، اجازه نخواهد داد تا دیگران هم نفت بفروشند مانند موضعی ایران در جنگ نفتکشها در خلیجفارس. بنابراین آنها میدانند که اگر از خط قرمزهای جمهوری اسلامی ایران عبور کنند، ایران نیز مجبور خواهد شد تا خط قرمزهای آنها را زیر پا بگذارد. به ویژه آنکه آنها اعلام کردهاند بستن تنگه هرمز خط قرمز است و برای ایران هم ممانعت از صدور نفت آن خط قرمز محسوب میشود.
بنابراین باید شاهد باشیم که مذکرات در مورد احتمال انسداد تنگه هرمز شروع شود تا این بحران از این طریق حل و فصل کنند. البته مذاکره در این برهه از زمان نیز بدین معناست که امریکا و غرب باید از تشدید تحریم ها به ویژه در مورد بانک مرکزی و فروش نفت ایران دست بردارند زیرا اگر هم فروش نفت ایران مورد تحریم قرار گیرد، بازهم ایران مشتریانی در اروپا همچون یونان، ایتالیا و اسپانیا و ترکیه و همچنین آسیا دارد. بنابراین ایران در صورت تحریم نیز همچنان قادر به فروش نفت خود خواهد بود.
پیامدهای این ماجراجویی
تشدید منازعه جمهوری اسلامی ایران ـ امریکا و غرب تاثیرات مهمی بر روی معادلات و فضای داخلی ایران به ویژه در آستانه انتخابات بر جای می گذارد که بدیهی ترین تاثیر آن تشدید وحدت ملی خواهد بود که این موضوع با سیاست های امریکا در قبال مسائل داخلی ایران از جمله تحریم انتخابات، ایجاد بحران مشارکت و مقبولیت و بی ثبات سازی حاکمیت و جامعه ایران به نوعی همخوانی ندارد.
البته در این راستا آمریکاییها با توجه به تجارب جنگی خود در منطقه بعید است آزموده را مجددا به آزمون بگذارند. بنابراین در جمع بندی از موارد ذکر شده می توان ارزیابی مناسبی از وضعیت فعلی بدست آورد و به وضوح برتری و اقتدار جمهوری اسلامی ایران را مشاهده نمود.
اما در این بین دیپلماسی ایران نیز باید فعال شود و بر این نکته تاکید کند که غرب به این مساله پی برده که موضع ایران موضع ثابتی است و ایران تحت هیچ شرایطی در زمینه حقوق خود کوتاه نمیآید و در این شرایط به طور قطع اگر این بحرانها ادامه پیدا کند، طرفی که ضرر می کند تنها ایران نیست و غرب هم به شدت خسارت خواهد دید. به طور کلی غرب نشان داده که هرگاه کشوری در برابر فشارهای غرب امتیاز می دهد، عطش آنها برای امتیازگیری بیشتری می شود و آنها دست بردار نیستند. بنابراین به نظر میرسد سیاست ثابت بودن مواضع و در عین حال مذاکره مسالمتآمیز در چارچوب منافع مشترک میتواند در این زمینه کارساز باشد، لذا در یک جمع بندی باید گفت به نظر می رسد که آمریکایی ها با ارسال نامه اخیر به تهران خواهان پایان یافتن ادامه تنش ها هستند و از این رو این احتمال نیز وجود دارد که کاخ سفید پیگیری افزایش فشار تحریم ها را نیز متوقف سازد. کاخ سفید امروز به نقطه ای رسیده است که حرکت کردن به جلو هم برای آنها و هم برای کشورما عبور از خط قرمز ها محسوب می شود و این در حالی است که آمریکا در مقطع فعلی به هیچ وجه در وضعیت رویارویی با ایران قرار ندارد.
پایان پیام/
رضاباقرپور
نظر شما