به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، هنر معاصر ایرانی از آغاز هزاره سوم، حضوری برجستهتردر عرصههای جهانی هنر پیدا کردهاست. در نگاه نخست، مشارکت جهانی کشورهای حاشیه،وجوهی از «بینالمللگرایی» عرصه جهانی فرهنگ را بهنمایش میگذارد که پس ازمبارزات گوناگون برای مرکززدایی از قدرت غربی و اعطای موقعیت برابر به حواشیفرهنگی بهدست آمدهاست؛ دستاورد برابرخواهانهای که پستمدرنیسم و پسااستعمارگرایی بهنوعی برای حصول به آن کوشیدهاند. اما هنر معاصر ایران چگونه هنری است و بررسی نمونهآثار شاخص و شناختهشده گویای چه ویژگیها و حقایقی در اینحوزه است؟
نگاه دقیقتر به آنچه که مخاطب جهانی از هنر معاصر ایرانی میبیند نمایانگرگونهای از فعالیت هنری نیست که اقتضائات دوران خود را برآورده باشد و همسو باتحولات اساسی هنر دوران متأخر یا بهبیان دقیقتر «معاصریت» دوران، دستکم بخشی ازارزشهای فرهنگی متبوع خویش را محقق کردهباشد. فرمگرایی، دلمشغولی به زیبایی پاپ، نگاه انتقادی و معترضانه، مفهومگرایی و شیفتگی به عرفان مشخصترین گرایشهاییاند که نوع فعالیت هنری برجستهترین هنرمندان ایران را توضیح میدهد.
در اغلب این رویکردها گونهای واپسگرایی به چشم میآید که بیشتر، به بازی با علائم و شمایلهایفرهنگ ایرانی و گاه آمیختنشان با نشانههای فرهنگیِ دیگر مشغول است و در بهترین جایگاه خود عرصه «فرم زیبا» را توسعه میبخشد. این هنر تنها بهواسطه مجموعه نشانههایی ارجاعدهنده به هویت فرهنگی ایران شناخته میشود که به قالبهایی کهنه یا نو الصاق شدهاند؛ اگرچه هنرمندان انتقادی گاه به تقلید ژست آوانگارد پرداختهاند اما حاصل کار آنها با مهمترین دستاوردهای رهاییبخشی که هنر را بهمثابه یک نیروی فرهنگی توانمند به کنش و اثرگذاری اجتماعی وا میدارد،مناسبتی ندارد. بهنظر میرسد هنر معاصر ایرانی کارکرد دیگری در عرصه جهانی هنر مییابد و در قالب گرایشهای چهارگانه، گفتمانی خاص از هویت فرهنگی را شکل میدهد؛ گفتمانی که متناسب با زیرساختهای تجاری فضای درنظر گرفتهشده برای عرضه و نمایش این آثار، از نشانههای فرهنگی بهرهبرداری مطلوب خود را بهعمل میآورد.
نظر شما