خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی: پیش از این در گزارش هایی به فراز و فرودهای تولیدات فرهنگی مناسبتی در کشور پرداختیم و در این میان زمینه هایی چون هنر و موسیقی مناسبتی را مورد بررسی قرار دادیم.
«سینما» به عنوان هنری تکنولوژیک از همان ابتدای شکل گیری بسیاری را واله و شیدای خود ساخت. از همان زمان که سینما هنوز صامت بود و سیاه و سفید تا حالا که می توان فیلم ها را با کیفیتی چشم نواز و سه بعدی دید، این هنر صنعت توانسته جایگاه خود را در میان مردم جهان تثبیت کند.
در کشور ما نیز به لطف علاقه شاهان قاجار به مظاهر دنیای مدرن، سینما خیلی زود پا به ایران گذاشت؛ هر چند در ابتدا تنها مخصوص اعلیحضرت همایونی و اطرافیان او بود اما با گذر زمان چشمان مردم هم به این سوغات فرنگی روشن شد و سینما همه گیر. حالا که بیش از صد سال از آن روزها می گذرد سینما در ایران به یکی از مهمترین تولیدات فرهنگی مورد پذیرش گروه های فکری مختلف موجود در کشور بدل شده است.
در سال های منتهی به انقلاب گروهی تعطیلی سینما در کشور را انتظار می کشیدند اما سخنان مهم امام خمینی(ره) در بدو ورود به کشور در بهشت زهرا(س) که «ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم» این آرزو را نقش برآب کرد. در سال های پس از انقلاب، بسیاری از سالن های سینما به دلایل مختلف تعطیل شد اما سینما زنده ماند تا روزی به جایگاهی بی بدیل دست یابد.
رخدادهای سال های پس از انقلاب به ویژه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، زمینه را برای تبلیغات گسترده رسانه های خارجی علیه ایران فراهم کرد. تصویری هولناک از مردمی که مملو از نفرت بودند و می خواستند همه جا را به آتش بکشند. اما ققنوس سینما از میانه این آتش سر بر آورد و یگانه سفیر فرهنگی ایران در جشنواره های جهانی شد تا تصویری متفاوت از ایران به دنیا معرفی کند. وقتی انقلاب شد، سینمای ایران پوست انداخت و مفاهیم انسانی در نقطه کانونی آن قرار گرفت. کارگردان های جوان پا به میدان گذاشتند و زمینه برای شکل گیری سینمایی تازه فراهم شد.
موفقیت سینمای ایران دهه شصت تنها معطوف به فضای جهانی نبود؛ چه آن که فیلم جنگی همچون «عقاب ها» ساموئل خاچیکیان توانست بیش از هشت و نیم میلیون بلیط بفروشد. سینمای جدید ایران که راه زنده ماندن و جذب مخاطب را یاد گرفته بود در دهه های بعد همچنان به راه خود ادامه داد. سینمای ایران گرچه در همه این سال ها فراز و فرودهای متعددی را تجربه کرده اما به نماد فرهنگ ایران در جهان تبدیل شده است. موفقیت چشمگیر فیلم های ایرانی در جشنواره های اروپایی، آسیایی و اسکار، سینمای ایران را در مقام یکی از قطب های فیلمسازی جهان قرار داده که توانایی ارائه رویکردی آلترناتیو نسبت به جریان سرمایه داری سینما را دارد. جهانی که معنای غالب آن دغدغه های شریف انسانی است.
سینمای ایران در همه سال های پس از انقلاب رسانه پیشروی عموم مردم ایران بوده است. اگر تئاتر بیشتر با قشری خاص ارتباط می گیرد و رسانه ملی هم اقتضائات خاص خود را دارد؛ سینما رهاتر از همه رسانه های تصویری، عموم مردم ایران را مخاطب قرار می دهد و برای همه اقشار فیلم می سازد(خصوصا در سال های اخیر که گروه های فکری مختلف با سرمایه قابل قبول پا به عرصه نهاده اند). حالا سینمای ایران در حالی که از آسیب های اجتماعی می گوید، توانمندی های کشور را تصویر می کند و همزمان با نقد گذشته، از افتخارات آن پرده برمی دارد. «تنوعی» که باید با دقت از آن صیانت کرد تا سینما همچنان آینه ای باشد که می توان تصویر جامعه را در آن دید.
حالا پس از گذشت چهار دهه از انقلاب، جشنواره فیلم فجر مهمترین رخداد هنری کشور به حساب می آید و نهادهای و گروه های مختلف می کوشند فیلم خود را در جشن سینمای انقلاب به نمایش درآورند. نکته ای که به تنهایی گواه اهمیت سینما و پیوند عمیق آن با انقلاب اسلامی است.
نظر شما