حجت الاسلام و المسلمین «حسین ملانوری» در گفتگو با خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان به مناسبت فرا رسیدن یوم الله 22 بهمن اظهار کرد: انقلاب ایران، انقلابی مردمی و با مدیریت و پشتوانه روحانیت و مبانی دینی بود هرچند برخی بعد از پیروزی انقلاب ادعاهایی را مطرح میکردند و مدعی شدند انقلاب ربطی به روحانیت و دین نداشت و حال آنکه خلاف واقع بودن این ادعا برای کسانی که در آن روز بودند واضح و اظهر من الشمس است.
معاون تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه در ادامه بیان کرد: سوال اساسی ما باید این باشد که در قرن معاصر که انقلاب در آن به وقوع پیوست، کدام جریان فکری زمینه انقلاب مقدس جمهوری اسلامی را فراهم کرد.
وی در ادامه برای ریشه یابی این موضوع به بررسی و تحلیل چهار جریان فکری و اساسی از زمان قاجار تا قبل از انقلاب پرداخت.
حجت الاسلام والمسلمین ملانوری سپس به تحلیل چهار جریان پرداخت و درباره نقش جریان سکولار در تحقق انقلاب گفت: جریان سکولار خواهان جدایی دین از زندگی اجتماعی و از جمله تربیت رسمی است و مدعی آزادی و آزادخواهی هستند که هنوز هم به شکل های مختلف در حال فعالیت بوده و مدعی هستند دین نباید در مسائل اجتماعی دخالت کند اما با توجه به اهمیت آموزه های دینی در بین مردم ایران این اندیشه هیچ گاه مسلط بر جامعه نشد چون این اندیشه همخوانی با اسلام نداشت.
وی در ادامه به معرفی جریان فکری دوم یا همان جریان ناسیونالیسم پرداخت و بیان کرد: این جریان رویکرد باستان گرایی و ملی گرایی دارد و اکثرمبلغین این جریان دانشگاهی بودند که به خاطر پیچیده بودن تفکرات غربی با ادبیات خاص صحبت می کردند که خیلی از این افراد خودشان نمی دانستند چه می گویند!
معاون تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه در ادامه به معرفی جریان سوم که اکنون در کشور وجود ندارد پرداخت و تاکید کرد: جریان فکری کمونیست که اعتقاد دارند آدم ها مالک چیزی نیستند و همه چیز به دولت تعلق دارد و در آن نگاه به مردم یک نگاه حیوانی بود و جریانی مثل حزب توده ریشه در همین تفکر داشت که البته با توجه به شعارهای اسلامی در مقطع زمانی کوتاه توانستند تعدادی از افراد را به خود جذب کنند ولی در عمل و بعد از فاش شدن حقیقت تفکراتشان شکست خوردند.
حجت الاسلام و المسلمین ملانوری بعد از معرفی این سه جریان ابراز کرد: این سه جریان فکری وارداتی بودند و شکست خوردند به خاطر همین بعد از سال 1332 جریان التقاطی با شعار اسلامی شکل گرفت تا بتوانند علاوه بر جبران شکست های گذشته تبدیل به جریان حاکم در جامعه شوند.
وی اضافه کرد: یکی از این جریانات التقاطی نهضت آزادی ایران بود که در آستانه پیروزی انقلاب مهندس بازرگان از سوی امام خمینی(ره) به عنوان نخست وزیر دولت موقت منصوب شد؛ امّا با توجه به ارتباط با دولت آمریکا با تسخیر لانه جاسوسی مخالفت کرد و یک روز پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ استعفا کرد. بعد از سقوط دولت موقت، تعارضهای بازرگان با نظام و انقلاب بیش از پیش نمایان شد. به طوری که او در کتاب «بازیابی ارزشها» نوشت: من از ابتدا با آیتالله خمینی اختلاف نظر داشتم. شاید ایشان متوجه نشده بود. ایشان ایران را برای اسلام میخواست و من اسلام را برای ایران میخواستم. این همان تعارضی است که در اندیشه بازرگان وجود داشت اما قبلاً موقعیت بروز پیدا نکرده بود.
وی سپس به معرفی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) پرداخت و از آن به عنوان دومین جریان التقاطی نام برد و ابراز کرد: این جریان به دست برخی از اعضای جوان نهضت آزادی تأسیس شد و با استفاده ابزاری از نهج البلاغه به تفکرات کمونیستی خود ظاهری اسلامی داد.
حجت الاسلام و المسلمین ملانوری در پایان به معرفی جریان چهارم پرداخت و خاطرنشان کرد: آن جریانی که انقلاب کرد جریان اسلام فقاهتی و ولایتی بود. این جریان قبل از سال 1332 به خاطر فعالیت گسترده جریانات التقاطی انفعالی عمل کرد و فقط پاسخگو مردم بود ولی از سال 1332 این جریان فعال شد. امام خمینی (ره) برای گسترش این جریان و تحقق انقلاب در ابتدا شاگردانی را تربیت کرد و سپس اندیشه حکومت اسلامی را مطرح کرد و بعد از آن شاگردان ایشان به ترویج این تفکر پرداختند. به فرموده مقام معظم رهبری (مدظله العالی) انقلاب ما از جهات مختلف گسترده ترین انقلاب دنیا است ولی متاسفانه نسبت به معرفی آن به دنیا ضعیف عمل کردیم.
نظر شما