بعد از انقلاب اسلامی«گفتمان اقتصادی» بر«گفتمان فرهنگی  و دینی» جامعه حاکم شد

حجت الاسلام علیزاده با بیان اینکه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گفتمان اقتصادی بر گفتمان فرهنگی و دینی حاکم شد گفت:چیزی که امروزه می تواند برای جامعه ما مشکل ساز باشد و پاشنه آشیل انقلاب اسلامی محسوب می شود، حوزه فرهنگ به معنای مطلق دینداری آن است.

به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، بررسی پیامدها و آثار پیروزی انقلاب اسلامی ایران نشان می‌دهد که ایستادگی ملت ایران در برابر توطئه‌ها و فشارهای مختلف دشمنان در بسیاری از کشورها جلوه‌هایی از نفوذ معنوی خود را نمایان ساخته و به عنوان الگویی منحصر به فرد برای بسیاری از مسلمانان قرار گرفته استلذا در این خصوص با حجت الاسلام «سید مهدی علیزاده موسوی» عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب گفت و گویی انجام دادیم که مشروح آن در ادامه تقدیم حضورتان می شود.

ارزیابی شما از دستاوردهای انقلاب اسلامی در طول ۴۰ سال گذشته چیست؟

برای بررسی دستاوردهای انقلاب اسلامی در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی باید نکاتی مورد توجه قرار بگیرد. ابتدا باید گفت که به هیچ عنوان نباید نگاه آرمان گرایانه، حداکثری یا مثبت گرایی نسبت به دستاوردهای انقلاب اسلامی داشته باشیم. واقعیت این است که در مقام عمل هر حکومت نوپایی که با یک اندیشه جدید شروع می شود با یک سری مشکلات، موانع و مسایلی در ابعاد مختلف مواجه می شود لذا در بررسی قوت و ضعف حکومت مربوطه جهت ارزیابی میزان موفقیت، این موارد باید مورد توجه قرار بگیرد؛ دیگر اینکه ما نباید گرفتار صرفا مثبت گرایی بدون دلیل باشیم. قطعا برای پیشرفت در سال های آینده باید در کنار نقاط قوت، نقاط ضعف را هم با هم  در نظر بگیریم تا هم راهی برای مشکلات بیابیم و هم به خوبی از این وضعیت خارج شویم اما واقعیت این است، هنگامی که ما به طول سال های گذشته می نگریم با عنایت به موانع، مشکلات و مسایلی که در فراروی انقلاب اسلامی وجود داشته و از همان اعوان پیروزی انقلاب و حتی قبل از آن هم شاهد یک سری موانع بودیم، بدون اغراق می توان گفت که ما کارنامه نسبتا موفقی در جمهوری اسلامی ایران داشتیم؛ مثلا در جریان هستید که ائتلاف عوامل داخلی و خارجی تلاش بسیاری برای جلوگیری از نفوذ انقلاب اسلامی در سراسر دنیا کردند و این ایده در قرن 21 به وجود آمد و به گفته بسیاری از اندیشمندان خیزی که در حوزه دین و مذهب در عرصه اجتماعی به وجود آمد، انقلاب اسلامی پایان انقلاب های اجتماعی بود، در حقیقت به دنبال محدود کردن این ابعاد انقلاب اسلامی بودند که راه به جایی نبردند. با وجود همه این اوصاف امروز ایران ، کشوری تاثیرگذار در منطقه و حوزه بین الملل است و در بسیاری از زمینه ها به ویژه عرصه های علمی جزو کشورهای برتر نه تنها در منطقه بلکه در حوزه بین الملل می باشد لذا با وجود همه محدودیت ها و متغییرهایی که وجود داشت، دشمنان سعی می کنند جمهوری اسلامی ایران را محدود کنند ولی ایران همچنان پیشرو است.

 

دشمنان داخلی و خارجی  انقلاب اسلامی چه  اقداماتی در تخریب چهره نظام درسطح دنیا در طول این سالها داشتند؟

به چند نمونه اشاره می کنیم؛ در بعد داخلی در حوزه جنگ سخت شاهد حضور منافقین و مجاهدین خلق در جامعه هستیم که به راحتی نخبگان جمهوری اسلامی ایران را رصد و آنها را به شهادت می رسانند و هزینه های سنگینی نیز به انقلاب اسلامی وارد کردند یا گروه هایی مانند گروه «فرقان چریک های فدایی خلق»، در اوایل انقلاب که پایه و ریشه نظام در حال رشد و شکل گیری بود حمله کردند و برخی از مهمترین شخصیت های انقلاب را ترور و به شهادت رساندند. همچنین در عرصه بین الملل باز شاهد بودیم که علاوه بر جنگ سختی که توسط عراق به کمک سایر کشورها به ایران تحمیل شد، بهترین نیروهای انقلابی که سرداران، فرماندهان و کسانی بودند که بعد از انقلاب اسلامی می بایست متولی نظریه پردازی و دکترین جدیدی برای انقلاب شوند، سرگرم جنگ شده و به شهادت رسیدند. بسیاری از منابع ما خرج جنگ شد، بسیاری از مناطق ما ویران شدند؛ بنابراین وقتی به یک انقلاب نوپا که به تازگی در حال شکل گیری بود، حمله می کنند، طبیعی  است که باید از بین برود ولی انقلاب اسلامی ایستاد و مقاومت کرد ضمن اینکه در حوزه نرم هم از همان ابتدای انقلاب اسلامی، تبلیغات گسترده علیه نظام صورت گرفت. ایده ها و نظریه های نوینی را وارد فضای جمهوری اسلامی ایران به ویژه افکار نسل جوان کردند.

 

رشد فراگیر فضای مجازی یکی از تهدیدات مهمی بود که جمهوری اسلامی ایران را فرا گرفت. هرچند این فضا در جای خود حائز اهمیت است، اما به دلیل عدم آمادگی جمهوری اسلامی ایران با این شرایط جامعه را در یک دوراهی یا پارادوکسیکال شدیدی قرار دارد و آن دوگانگی سنت و تجدد بود که از یک طرف پای در سنت داشت و انقلاب اسلامی ایران بازگشت به ارزش های اصیل اسلامی بود و از سوی دیگر مرزهای جغرافیایی در حوزه نرم بی معنا شد. در حقیقت افسران و سربازان دشمن در حوزه فرهنگ ورود پیدا کردند و جامعه به دلیل درگیری هایی که در حوزه جنگ سخت و حوزه های اقتصادی داشت، نتوانست آن گونه که شاید و باید در مقابل جنگ نابرابر حضور  محکم و قوی پیدا کند و تا حدودی مغلوب این فضا شد.

 

مساله فرهنگ یکی از موارد مهم در همه کشورهای دنیا است در همین راستا برای جامعه ما هم تاکنون اقدامات فرهنگی زیادی از سوی دشمنان صروت گرفته است به نظر شما مسولان نظام تا چه اندازه در مغفول ماندن حوزه فرهنگ و دین نقش داشتند؟

 در حال حاضر نیز شاهد تاثیرات همه جانبه حملات غرب (جنگ نرم) در حوزه جوانان و عرصه های اجتماعی و فرهنگی هستیم. از سوی دیگر مسئله ای که حتما باید در بررسی، تحلیل و ارزیابی وضعیت انقلاب اسلامی مد نظر داشته باشیم، این است که متاسفانه در دهه های دوم یا سوم انقلاب اسلامی ایران، مسئولان نسبت به حوزه فرهنگ که انقلاب اسلامی بر پایه آن شکل گرفت، بسیار بی توجه شدند به گونه ای که حوزه اقتصادی جایگزین حوزه فرهنگ شد بدین معنا که بخش عمده ای از توان و ظرفیت کشور در حوزه اقتصاد متمرکز شد و بیشتر شهرسازی و معیشت مردم در راس قرار گرفت. در حقیقت گفتمان اقتصادی بر گفتمان فرهنگی و دینی حاکم شد و طبیعتا تسلط گفتمان اقتصادی هم مشکلات رفاه زدگی، تفاخر، تکاثر و این مباحث بود که از لایه های مهم مدیریتی کشور شروع شد و به دامنه عموم مردم رسید و نوعی رقابت ناسالم برای تکاثر به وجود آمد اینکه باید به اقتصاد پرداخته می شد و شکی در آن نبود اما متاسفانه مدلی که برای اقتصاد پیشنهاد شد باز متاثر از فرهنگ غربی (سیستم توسعه و مدرنیزم) بود و تمام ابعادش مانند بانکداری و سرمایه داری در آن حوزه رقم خورد و در حقیقت جامعه از آن فضای جنگی به وجود آمده بود، جامعه ای را که تحت تاثیر فضای معنوی جنگ مانند ایثار، مجاهدت و شجاعت قرار گرفته بود، توانست ویژگی های فرهنگی جامعه ایران را از آن مشکلات جنگ، نابسامانی ها و ترورها نجات دهد گرفتار این فضای غربی کرد و مشکلاتی را به وجود آورد.

 

نکته ای که باید به آن توجه کرد، این است که متاسفانه این روند ادامه پیدا کرد، یعنی ما همچنان شاهد این هستیم که اولا مسئله فرهنگ یک مسئله دولتی شد به این معنا که متولیان حقوق بگیر رانتیر پیدا کردند، دستگاه هایی که فقط به عنوان یک شغل به فرهنگ نگاه می کردند، این دستگاه ها بیش از آنکه روحیه جهادی و ویژگی های جهادی را حفظ کنند، گرفتار فضای امکانات و هزینه ها شدند. اینکه ما باید فلان امکانات را داشته باشیم. سهمیه ما در حوزه بودجه و اعتبارات  چقدر است در واقع فقط فضای گزارش نویسی فراهم شد، حتی در یکی دو دهه گذشته در انتخابات های ریاست جمهوری هنگامی که برنامه های کاندیداها ارایه می شود، آنها برای حوزه فرهنگی و آرمان های انقلاب هیچ جایگاهی قایل نیستند و بیشتر مباحث اقتصادی و معیشتی را مطرح می کنند و از اینکه اخلاق مردم امروز بیمار شده ،آرمان های انقلاب به مرور در حال کمرنگ شدن است، حال مردم خوب نیست، طلاق افزایش یافته، هیچ برنامه ای دیده نمی شود. امروز جوانان در معرض آسیب های جدی فرهنگی قرار دارند. هیچ برنامه ای برای این قشر ندارند و به اهداف انقلاب هم هیچ توجه ای نمی شود. فرض را بر این بگیریم که یکی از دلایل انقلاب مردم مسئله اقتصادی بود؛ پس چرا امروز شاهد فاصله طبقاتی هستیم؟ حتی اگر شعار انقلاب را هم که بگوییم عدالت اقتصادی بود باز این را هم نمی بینیم؛ بنابراین مسئله اصلی این است که مسئولان کلا به حوزه فرهنگ توجهی ندارند

 

اگر صرفا مسئله اقتصادی مشکل مردم ایران بود، پس چرا باید انقلاب می کردند؟

امروز بسیاری از افراد جامعه این سوال را مطرح می کنند که اگر صرفا مسئله اقتصادی مشکل مردم ایران بود، پس چرا باید انقلاب می کردند؟ چرا باید شخصیتی مانند امام خمینی (ره) در رأس این انقلاب قرار می گرفت؟ چرا باید بعد مذهبی و دینی هدایت جامعه را بر عهده می گرفتند؟ متاسفانه امروز ما بیشتر از اینکه از حوزه سیاست ضربه بخوریم از حوزه اقتصاد آسیب می بینیم،چیزی که امروزه می تواند برای جامعه ما مشکل ساز باشد و پاشنه آشیل انقلاب اسلامی محسوب می شود، حوزه فرهنگ به معنای مطلق آن است که از حوزه های دینداری گرفته تا آداب و رسوم، حوزه های اخلاقی، اجتماعی و خانوادگی را شامل می شود. مسئله ای که مقام معظم رهبری هم بارها در طول این سال ها به آن اشاره کردند و مرتب در مورد تعالیم فرهنگی و شبیخون فرهنگی گوشزد کردند ولی تاکنون کسی به صورت جدی به این مسئله توجه نکرده است. بارها فرمودند: جهان غرب از حوزه سخت به حوزه نرم وارد شده و در حال ضربه زدن به جامعه ایران است، باز هم کسی جدی نگرفت؛ هرچند مقام معظم رهبری در میان مسئولان نظام به عنوان معدود شخصیت هایی هستند که هنوز در فضای اقتصادی، آرمان های انقلاب اسلامی را حفظ کردند و برخی نهادها هم بر اساس آن حرکت می کنند، ولی ما همچنان بر طبل حوزه اقتصاد می کوبیم و مشکل همچنان ادامه دارد.

 

مشکلات اقتصادی ما ریشه در چه مسایلی دارد؟

به فرض اگر حقوق کارگران را هم به 10 میلیون افزایش دهند اما اخلاق فردی و اجتماعی این فرد اصلاح نشود لذا آن مبلغ افزایش یافته نمی تواند فرد را به آرامش و آسایش برساند ولی اگر مسئولان توانستند مباحث اخلاقی، ایثار، مقاومت و دینداری را در جامعه گسترش دهند، آن وقت هم دنیا و هم آخرت مردم را تامین کردند؛ بنابراین با وجود همه این مسایل، جمهوری اسلامی ایران امروز یکی از کشورهای دارای نظریه و ایده است و دشمنان برای مقابله با آن در مقابل اش ایستاده اند و از سوی دیگر مشکلات و آسیب های ما بیش از اینکه در حوزه اقتصاد باشد در حوزه فرهنگ است و بخش عمده ای از مشکلات اقتصادی ما هم ریشه در این حوزه دارد، چون اگر ما در حوزه فرهنگی رشد کرده بودیم، اکنون در جامعه ما خبری از اختلاس، کم کاری و هزاران مسئله دیگر نبود و به جای این مشکلات ایثار، فداکاری و صداقت در جامعه رشد یافته بود لذا این ارزش ها می تواننداز یک سو جامعه را به یک جامعه مرفه اقتصادی و از سوی دیگر یک فرهنگ قوی و پویا تبدیل کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کد خبر 1027866

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha