به گزارش خبرگزاری شبستان، «زهرا حدادی» دارنده مدرک سطح 3 نظام قدیم از مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران و دکتری از دانشگاه معارف اسلامی قم که به تازگی برگزیده همایش کتاب سال حوزه در سال 1399 نیز شده است، به توضیحاتی درباره اثر برگزیده خود در این همایش پرداخت.
وی افزود: نوع اثر ارسالی به همایش پایان نامه دکتری با عنوان «بررسی تطبیقی معرفت فطری دکارت و ملاصدرا و تأثیر آنها در خداشناسی» بود که حائز رتبه شایسته تقدیر شد.
برگزیده همایش کتاب سال حوزه با بیان این که در فصل اول این رساله به کلیات پرداخته شده و در فصل دوم نیز معرفت فطری در دو نظام فلسفی دکارت و ملاصدرا مورد بررسی قرار گرفته است، افزود: در فصل سوم نیز ابتدا وجوه اشتراک و افتراق استخراج شد و سپس کاربست معرفت فطری در خداشناسی مانند ادله اثبات وجود خدا و تبیین صفات الهی که مبتنی بر معرفت فطری بود در این دو نظام فلسفی بررسی شد.
وی بیان داشت: در این رساله، «مقایسه تطبیقی معرفت فطری صدرالمتألهین و دکارت از معتقدین به معرفتهای فطری»، «بررسی وجوه اشتراک و اختلاف و تأثير آن در خداشناسي با هدف بازخواني مسئله فطرت»، «بررسی و حلّ مسائل کلامي و الهيّاتي در پرتو شناختهای فطری» و «بازنمايي وجوه اشتراک فلسفه اسلامي و فلسفه غرب در مباحث اساسي خداشناسي» مورد بررسی قرار گرفته است.
خانم حدادی گفت: دکارت و صدرا دو فيلسوف عقلگرا و متأله، يکي از جهان اسلام و ديگري متعلق به اروپاي جديد، اما معاصر با يکديگر، با اتخاذ مباني و مبادي بعضاً مشترک و توجه ویژه به معرفتهاي فطري در مبناگروي خود، متفقالقولاند و معرفت فطري در هر دو نقش محوری داشته و واجد جايگاه ويژه و اساسي است.
وی با بیان این که معرفت فطري، در يک معناي کلي، به معناي معرفتي که عقل در ادراک آن استقلال دارد وجه اشتراک هر دو فیلسوف است، ادامه داد: اما اعتقاد دکارت درباره ادراکات فطري با اعتقاد صدرا کاملاً مشابه نیست و حتي نسبت معرفت فطري حصولي صدرا با تصورات فطري دکارت، نسبت تساوي ندارد.
برگزیده همایش کتاب سال حوزه افزود: البته باید بدانیم که تفاوت ميان آراي اين دو فيلسوف خصوصاً در حوزه خداشناسي فطري، به اختلاف ميان دو جهان متفاوت و دو بستر فکري فرهنگي گوناگون برميگردد؛ زيرا مسائل مورد مواجهه هر يک، ناشي از دغدغههاي فکري فلسفي پيرامون خود بوده است.
وی با بیان این که بکارگيري ابزار وحي و شهود عرفاني در کنار عقل، از يکسو و توجه به علم حضوري از سوي ديگر موجب نگاه عرفاني صدرالمتألهين نسبت به حقيقت وجود و مبدأ متعال گرديده که با مقياس صرفاً رياضي و نگاه فلسفي دکارت در اين حوزه، قابل مقايسه نيست، خاطرنشان کرد: با اين حال، وجود قواعد و مباني مشترک، آنها را به آرای مشترک و مشابهي در نظام معرفتشناسي و به خصوص خداشناسي فطري رسانده است.
چکیده رساله:
معرفت فطری به دانشهای غیر اکتسابی گفته میشود که از بدو تولد همراه انسان است. شناختهای فطری نزد دکارت از سنخ مفهوم و متعلق آن ذات اشیاء و معیار صدقشان وضوح و تمایز است و معرفت فطری از دیدگاه صدرا از سنخ وجود و متعلق آنها وجود اشیا و معیار صدق بداهت و ارجاع به علم حضوری است. با مقايسه و تحليل معرفت فطری و تأثیر آن در خداشناسی از دیدگاه دکارت و ملاصدرا از دو بستر فکری مختلف به بازنمايي وجوه اشتراک فلسفه اسلامي و فلسفه غرب در مباحث اساسي معرفت شناختی و خداشناسي پرداخته شده است.
امکان شناخت عقلی صادق، رد شکگرایی مطلق، اثبات نسبت معرفت شناختیِ معرفت فطری با سایر ادراکات، اثبات خداشناسی فطری، اقامه براهین اثبات وجود خدا براساس شناختهای فطری و تبیین صفات الهی با عنایت به معرفتهای فطری، نتایج مشترک باور به ادراکات فطری در بعد معرفت شناختی و خداشناسی است.
اختلاف در مباني و اصول اولیه نظام فلسفی، داشتن رویکرد و روش متفاوت، تعلق داشتن به دو بستر فکري و فرهنگي گوناگون و تفاوت در سطح نتایج مانع از آن است که اعتقاد دکارت و صدرا درباره ادراکات فطری کاملاً مشابه تلقی شود.
بکارگیری ابزار وحی و شهود عرفانی در کنار عقل و توجه به علم حضوری، موجب نگاه عرفاني صدرالمتألهين نسبت به حقيقت وجود و مبدأ متعال گردیده، و با فلسفه دکارت که تنها عقل با حاکمیت روش ریاضی بکار گرفته شده است، قابل مقايسه نيست.
نظر شما