به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، نماز بهترین اعمال دینی است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادت های دیگر هم قبول می شود. اگر پذیرفته نشود، اعمال دیگر هم قبول نمی شود؛ همان طور که اگر انسان شبانه روز پنج نوبت در نهر آبی شست و شو کند، آلودگی در بدنش هم نمی ماند، نمازهای پنج گانه هم انسان را از گناهان پاک می کند. سزاوار است که انسان نماز را در اول وقت بخواند و کسی که نماز را سبک و پست بشمارد، مانند کسی است که نماز نمی خواند لذا انسان باید موافق باشد که به عجله و شتاب زدگی نماز نمی خواند و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع، خشوع و وقار باشد لذا در این خصوص با حجت الاسلام «دکتر حسن اسدی» استاد حوزه و دانشگاه گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.
فلسفه و جایگاه نماز در دین مبین اسلام چیست؟
نماز پیشانی دین و ارتباط قطره وجودی انسان با اقیانوس بیکران الهی است. صلاة یعنی «وصل شدن» به این اقیانوس بیکران که اصل دین محسوب می شود. یک نکته جالب در مورد نماز وجود دارد که مشابه آن هم در مورد قرآن کریم آمده است. در روایات داریم که قرآن کریم یک موجود زنده محسوب می شود و در روز قیامت هم افرادی را که نسبت به این کتاب الهی احترام گذاشته و حدود آن را رعایت کرده باشند، مورد شفاعت اش قرار می گیرند و مورد قبول هم واقع می شود لذا در مورد نماز هم ما چنین تعبیری داریم اما به شکل دیگری. مهم است که یک فرد مسلمان بداند قبل از اینکه می خواهد نماز را بخواند در واقع یک موجود زنده ای را می خواهد متولد کند، یعنی با نماز به عنوان یک موجود زنده برخورد می کند، موجود زنده ای که بعد از نماز برایش دعا می کند و دعایش هم مورد قبول پروردگار واقع می شود. خداوند هم متناسب با دعای نما گزار عنایت خاص خود را در همین دنیا شامل حال وی می کند.
اگر اصل نماز در وجود انسان نهادینه نشده باشد و فرد مسلمان موضع خود را در مورد نماز معین و تعریف نکرده باشد، یقینا با نماز مشکل خواهد داشت به این معنا که به عنوان یک زندان کلمات با نماز برخورد خواهد کرد و آن بهره ای را که باید از این فریضه الهی ببرد،نخواهد ببرد. به تعبیر قرآن کریم «إِنَّها لَكَبِيرَةٌ» نماز خواندن سخت است؛ در واقع بر سخت بودن آن صحه گذاشته است اما برای چه کسانی سخت نیست، «إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ« برای الخاشعین برای افرادی که قلب خود را نسبت به خداوند خاشع کنند لذا برای اینکه نمازتان مورد قبول خداوند حق تعالی واقع شود و خودتان نیز استفاده بهینه از آن را ببرید، باید قلب خود را در برابر پروردگار خاشع کنید. در چنین شرایطی نه تنها انسان از نماز گریزان نمی شود و سستی نمی کند بلکه برای خواندن آن ثانیه شماری می کند.
چرا خواندن نمازهای پنج گانه در اوقات فضیلت خود افضل تر است؟
از نظر فقها هم خواندن نمازهای پنج گانه در اوقات فضیلت خود افضل تر می باشد. ما معمولا نمازهای ظهر و عصر، مغرب و عشا را با هم می خوانیم در حالی که هر یک از نمازهای پنج گانه یک وقت فضیلتی دارند؛ مثلا وقت فضیلت نماز عصر حدودا یک ساعت و نیم بعد از نماز ظهر و وقت فضیلت نماز عشا نیم ساعت بعد از نماز مغرب است؛ بنابراین نماز فردی که به صورت مجزا و در وقت فضیلت خود خوانده می شود، نسبت به نماز فردی که ظهر و عصر و مغرب و عشا را جمع می کند، افضل تر است؛ ضمن اینکه جمع خواندن نمازهای پنج گانه هم منشاء روایی دارد و در برخی از روایات آمده است که پیامبر اکرم (ص) در برخی مواقع نمازهای پنج گانه را به صورت جمع می خواندند لذا جواز این جمع خواندن مشکل فقهی ندارد و فقها جواز آن را صادر کردند؛ منتهی افضل آن است که هر کدام از نمازها در وقت فضیلت خود خوانده می شود؛ بنابراین لازم و ضروری است که این ارتباط و اتصال قلبی (نماز) که آن را ذکر می نامیم به صورت مستمر، دایم و در اوقات شبانه روز توسط انسان گفته شود. نکته مهم دیگر اینکه نماز از نظر فقها واجب موقت نامیده می شود، یعنی واجب و عبادتی که باید در وقتش خوانده شود. نماز یک ارتباط تنگاتنگی با طلوع و غروب خورشید دارد، چیزی شبیه ماه مبارک رمضان است، مثلا اگر به دلیل داشتن عذری نتوانیم در این ماه پر فضیلت روزه بگیریم و قضای آن را بعد از این ماه به جا بیاوریم، هرچند قضایش را به جا آوردیم ولی به اندازه روزه ماه مبارک رمضان لذت بخش نیست، نماز هم چنین حالتی دارد، این فریضه الهی با طلوع و غروب خورشید و با نوسانات خورشید با زمین ارتباط تنگاتنگی دارد که اثرات خاص خود را بر انسان می گذارد؛ بنابراین باید در وقتش خوانده شود.
علت نمازگریزی جوانان و کمرنگ شدن این فریضه الهی در جامعه چیست؟
یکی از دلایل سستی در نماز عدم شناخت این فریضه الهی است. روایات زیادی در خصوص اسرار نماز (فضیلت سوره حمد یا علت سجده های نماز) وجود دارد که مطالعه این مباحث و شناخت خود نماز تاثیر زیادی در گرایش انسان به نماز دارد. نکته مهم دیگر تفکیک نکردن نماز با نمازگزاران،تفکیک نکردن دین با متدین و تفکیک نکردن اسلام با مسلمان است. این مسئله بیشتر در میان جوانان وجود دارد. وقتی رفتار نامناسبی از یک نمازگزار می بینند، می گویند اگر این نمازگزار است، من اصلا نماز نمی خوانم ولی نکته قابل توجه اینجاست که یک جوان هر اندازه هم که با اجبار و اکراه و به خاطر وجود خود نماز نه به دلیل علاقه، آن را به جا بیاورد،این نماز یک اثر ناآگاهانه بر شخص خواهد گذاشت، یعنی خواندنش به مراتب بهتر از نخواندنش است چون واجب است؛ نهایتش این است که می گوید من دوست ندارم بخوانم ولی چون واجب است و در روز قیامت بازخواست می شوم، پس مجبورم بخوانم؛ بنابراین همین روزنه را هم نباید قطع کنیم هرچند از نظر فقهی واجب است و باید بخوانیم ولی همین شیوه هم اثرات ناخودآگاه خود را در نمازگزار خواهد گذاشت.
چرا بعضی از افراد با وجود اینکه نماز می خوانند باز هم مرتکب گناه می شوند؟
مرحوم علامه طباطبایی در ذیل آیه «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» می فرماید اقتضا و ذات آتش سوزاندن است اما گاهی مواقع ممکن است به دلیل خیس یا چرب بودن مانعی در سوزاندن آن ایجاد شود که این مشکل از خود آتش نیست. وقتی قرآن کریم می فرماید: «ان الصلاه» در واقع اقتضای نماز را بیان می کند. اقتضای نماز جلوگیری از ارتکاب انسان به گناه است و اینکه فرد نماز می خواند ولی مرتکب گناه می شود دلیلش این است که قلب خاشعی در برابر پروردگار ندارد که اصطلاحا می گوییم ایمان ضعیف داشتن که باعث می شود در عین حالی که نماز را می خواند، مرتکب گناه هم شود. مسئله دیگر در خواندن نماز این است که اصرار به گناه باعث کنار گذاشتن کل نماز می شود ولی در صورتی که اصرار و پافشاری در گناه وجود نداشته باشد، نماز اثر ناخودآگاه خود را بر انسان می گذرد و تا حدودی مانع از ارتکاب او به گناه می شود. در واقع نماز علت تامه مانعیت در گناه نیست بلکه زمینه جلوگیری از گناه را فراهم می کند.
جهل نسبت به احکام و قرائت نماز از دیگر عوامل مهم سستی و نمازگریزی جوانان است؛ مثلا فرد می گوید من هنوز طرز صحیح بیان و ادای «والضالین» را بلد نیستم پس نماز نمی خوانم، در واقع به جای اینکه احکام نماز را یاد بگیرد کلا صورت مسئله را پاک می کند. مسئله دیگر تنبلی و تن پروری جوانان در اقامه نماز است. متضاد این دو مورد رفاقت با افراد علاقه مند به نماز می باشد. پیامبر اکرم (ص) فرمودند «المجالسه موثر» یعنی همنشینی در وجود انسان تاثیرگذار است یا افراد از طریق نذر و جریمه خودشان هم می توانند خود را ترغیب به نماز خواندن کنند؛ مثلا یک جریمه سنگین 500 هزار تومانی برای کمک به فقرا جهت خواندن نماز صبح خود در نظر بگیرند که وقتی خواستند تنبلی کنند به خاطر این جریمه سنگین از انجام این عمل امتناع کنند. یکی دیگر از علل نمازگریزی جوانان ناامیدی نسبت به گناهان خود است؛ مثلا می گوید تو با این همه گناه چگونه در برابر پیشگاه خداوند حاضر می شوی، متضاد این مسئله امیدوار بودن به رحمت الهی است. دایم به خود گوشزد کند که من همچنان بنده خداوند هستم و با وجود اینکه گنهکارم ولی هنوز بنده درگاه پروردگارم می باشم.
عقده لجاجت نیز از دلایل سستی و نمازگریزی جوانان محسوب می شود. برخی از جوانان به دلیل انتقام گرفتن از بعضی از نمازگزاران، والدین، مسئولان یا حتی خداوند از خواندن نماز امتناع می کنند؛ مثلا می گویند یک عمر دعا کردم و اعمال شایسته انجام دادم ولی خداوند دعایم را مستجاب نکرد، مریضم را شفا نداد در حالی که باید بدانند آنها بنده خداوند هستم نه خداوند بنده آنها؛ بنابراین خداوند بهتر از هر کسی مصلحت بندگان خود را می داند.
چرا باید نماز بخوانیم؟ حقیقت نماز چیست؟ آیا نمی شود خداوند را به گونه ای غیر از نماز عبادت کرد؟
نماز یک عبادت، بندگی و سرسپردگی در برابر معبود است. اصطلاحا گفته می شود نماز مقوله ذات الاضافه است و اینکه ما بندگی چه کسی را می کنیم، بسیار مهم است. اگر بندگی پروردگار را می کنیم، خداوند فرموده من می خواهم تو از این مسیر بندگی من را بکنی. اگر من بخواهم مسیری غیر از این مسیر را که خداوند خواسته، بندگی کنم خودم را فریب دادم و به اسم بندگی پروردگار خودم را بندگی می کنم، در واقع این یعنی فریب شیطان خوردن و اطاعت از نفس خود که کار عاقلانه ای نیست. خداوند فرموده دو رکعت نماز صبح و سه رکعت نماز مغرب بخوانید. اگر ما دو رکعت را 10 رکعت و سه رکعت را یک رکعت بخوانیم، این درست نیست و عبادت خداوند را نکردیم لذا آنچه را که او فرموده باید اطاعت کنیم، حتی به گفته فقها ما در هر جای نماز می توانیم به زبان فارسی دعا کنیم؛ بنابراین ما باید متناسب با خواسته خود پروردگار عبادت کنیم و از آن لذت ببریم.
مسئله دیگر خجالت نا به جا در افراد نمازگزار است که مربوط به افراد محیط زده و جو زده می شود. کسانی که در محیطی قرار می گیرند و نمازگزاران را مسخره می کنند. فرد هم خجالت کشیده و نماز نمی خواند. در روایات داریم که در میان غافلین ذکر پروردگار را گفتن، مانند درخت سبزی در کویر خشک است لذا این خجالت نا به جا نباید عاملی برای کنار گذاشتن نماز محسوب شود. یکی از مشکلات دیگر مجالست با رفقای ناباب و بی نماز است. خداوند در قرآن کریم می فرماید «اقیمو الصلاه الذکری» نماز را به خاطر ذکر من به جا بیاورید، در روایات داریم که در روز قیامت افراد به خداوند می گویند« لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولً» یعنی رفاقت او مرا از پیروی قرآن پس از آنکه به من رسید محروم ساخت و گمراه گردانید، آری شیطان برای انسان مایه خذلان (و گمراهی) است، بنابراین وقتی این دعاها در کنار هم قرار می گیرند، همین معنا را می دهند که رفیق ناباب کسی است که ما را از ذکر خدا باز می دارد. تحریفات و تبلیغات ضد دینی و ضد نماز هم از دلایل نمازگریزی جوانان محسوب می شود. جوانان باید از خود سوال کنند که چرا این افراد فرمول های علمی را در اختیار ما قرار نمی دهند اما شبهات ضد دینی را بسیار راحت در اختیار ما می گذارند. همچنین محیط خانواده و بی توجهی والدین هم در عدم گرایش جوانان به نماز بسیار مهم است. متاسفانه امروزه والدین در جامعه کنونی ما نسبت به همه مسایل فرزندان شان اهمیت می دهند اما نسبت به نماز آنها بی تفاوت هستند. پیامبر اکرم (ص)در این زمینه فرمودند: با کسی که خدا را ملاقات نمی کند با گناهی که بالاتر از جهالت زن و فرزندش می شود، یعنی پدران همه خانواده ها نسبت به اینکه فرزندان و همسرشان نسبت به دین چه آگاهی داشته باشند، مسئول هستند.
عوامل سستی و بی توجهی به نماز چیست؟
ارتکاب به اصرار به گناه، توجه افراطی به امور مادی و دنیوی، غرق شدن در کار از جمله عواقب بی توجهی و سستی به نماز است. در روایت داریم که افراد تاریک الصلاه هم طراز کفار قرار می گیرند.
نظر شما