«آبیاری سنتی در گیلان» روایتی از میراب های زورگیر تا اقامه نماز باران

به تازگی کتابی تحت عنوان «آبیاری سنتی در گیلان» به سفارش سازمان میراث فرهنگی و به‌قلم هوشنگ عباسی منتشر شده است. این کتاب به بررسی مردم شناختی، دانش بومی، سازه های محلی در حوزه آب بندان و تقسیم آب و اصطلاحات پیرامون آب می پردازد.

خبرگزاری شبستان _ رشت، به تازگی کتابی تحت عنوان «آبیاری سنتی در گیلان» به سفارش سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری منتشر شده است. این کتاب به بررسی مردم شناختی، دانش بومی، سازه های محلی در حوزه آب بندان و تقسیم آب و اصطلاحات پیرامون آب می پردازد. به سراغ «هوشنگ عباسی»، پژوهشگر این اثر رفتیم تا این کتاب را بیشتر معرفی کنیم.

 

- پیش از این نیز آثاری در حوزه مردم شناسی، زبان و ادبیات گیلکی و فرهنگ عامه منتشر کرده بودید. این بار به سراغ حوزه آب رفتید. دلیل آن چیست؟

اگر به تمدن ایرانی به صورت عمقی بنگریم، در همه نقاط ایران، استفاده بهینه از آب به ویژه کشوری که همیشه دچار بحران آب و خشکسالی بوده، در طول تاریخ وجود داشته است. اگرچه جلوه های معماری همچون قنات و آب انبار را در گیلان نداریم، ولی باوجود رودخانه های پرآب و تالاب ها، شالیزارهای برنج در فصل کشاورزی آب زیادی می خواهد بنابراین شکل ذخیره آب برای شالیزارها در گیلان به صورت سل و یا آب بند بوده و در گیلان نیز مانند دیگر استان ها میراب و تقسیم کننده آب داشتیم.

 

- سرزمین گیلان تنوع زیستی و اقلیمی به صورت جلگه، ساحل و ییلاق دارد. نقطه قوت این کتاب، بررسی نمونه های موردی شیوه تقسیم بندی آب در حوزه شرق و غرب گیلان و جلگه و کوه به صورت جداگانه است؟

بله. در این کتاب، وضعیت تقسیم آب در دهستان «ضیابر»، بخش «لشت نشا» و روستاهای اطراف آن از حوزه غرب گیلان و آبادی های بخش «کومله و دهستان دریاسر» و روستای «سقالکسار» به خاطر وجود چندین سد خاکی در نزدیکی رشت مورد بررسی قرار گرفته است. علت انتخاب این مناطق، همین تنوع اقلیمی بود.

منطقه ساحلی و جلگه ای، علت انتخاب لشت نشا بود. از شرق لشت نشا رودخانه سفیدرود عبور می کند. این منطقه، جزو مناطق حاصلخیز شهرستان رشت است و بیش از ۵۶ آبادی دارد و اغلب مردم به کشت برنج و پرورش نوغان اشتغال دارند.

دهستان ضیابر در غرب گیلان قرار دارد. در آبادی های این دهستان، اقلیت های قومی به ویژه تالش ها ساکن و برخی روستاها تالش نشین هستند. اغلب اراضی ضیابر زیر کشت برنج قرار دارد.

ساکنان سقالکسار به دو قسمت کوهپایه نشین و نیمه ییلاقی و جلگه نشین تقسیم می شوند و مردم روستا به کشاورزی و دامپروری مشغولند. در این روستا بیش از ۱۰سل طبیعی به صورت خصوصی و عمومی وجود دارد و بزرگترین استخر آن که یک سد خاکی است، امروز جنبه توریستی و گردشگری پیدا کرده است.

بخش کومله در شرق گیلان نیز از دو منطقه جلگه ای و کوهپایه ای تشکیل شده و در اراضی آن چای، برنج و مرکبات تولید می شود.

 

- منابع آبی در آبیاری سنتی گیلان چگونه ذخیره می شد؟

اول باید منابع آبی اعم از رودخانه ها، سل های طبیعی و تالاب ها و آب های زیرزمینی هر منطقه را بشناسیم و در این کتاب منابع آبی با تقسیم بندی در غرب و شرق و جلگه و کوهپایه معرفی شده است. به جز سفیدرود و دلتای بزرگ آن، نام دیگر رودخانه ها، میزان آبدهی سالانه، مواد رسوبی و کیفیت آب رودها و روش تخلیه آب های زیرزمینی شرح داده شده است. نکته دیگر معرفی آب بندان ها و سل های طبیعی و دست سازی هست که به عنوان یک ذخیرگاه آبی و همچنین محلی برای پرورش ماهی به صورت مشارکتی ایجاد شده است.

 

- آب، زمین و نیروی انسانی در نظام سنتی کشاورزی اهمیت زیادی داشت. تقسیم آب از این سازه های آبی چگونه توسط نیاکان ما صورت می گرفت ؟

تا پایان دهه سی، نظارت بر تقسیم آب و مدیریت اصلی آن بر عهده مالکان به ویژه مالکان عمده بود و کمیسیون های آب با آنان همکاری می کردند. اما بعد از دهه ۴۰ و با تقسیم اراضی، نقش دولت بر امور آب و مدیریت آن بیشتر شد. در نظام سنتی آبیاری اشکالاتی بود هم در حفظ و نگهداری و هم توزیع و تقسیم آب. اعم از رودخانه ها و یا سازه های آبی و استخرها.

در شکل سنتی؛ دانش بومی، روابط اجتماعی، عرف و سنت ها در تقسیم و نگهداری منابع آبی حاکم بود. تا قبل از اصلاحات ارضی انجمن مالکان، از میان خود نماینده به عنوان «میراب کل» انتخاب می کردند. میراب، مناطق را به چند شعبه تقسیم می کرد و برای هر شعبه یک میراب انتخاب می شد. میراب هر شعبه هم برای نظارت بر تقسیم آب چند دستیار و همکار داشت که به ترتیب «پاکار، ضابط، آبسوار، آبیار، میراب شاگرد» بر توزیع صحیح آب نظارت داشتند. طبیعتا در انتخاب میراب نفوذ و قدرت تاثیرگذار بود. مثلا در منطقه گسگرات که ترکیب جمعیتی تالش و گیلک هستند، به دلیل نفوذ بیشتر متنفذین محلی تالش، میراب از تالش ها انتخاب می شد. در این منطقه روایت شده میراب دونفر گردن کلفت بزن بهادر بنام «جفت سالار» داشت که نقش آنها گرفتن زهر چشم بود.

مبلغ آب بها برای هر هکتار شالیزار، در آبیاری سنتی تا نیمه اول دهه ۱۳۴۰ خورشیدی، حدود ۱۰ الی ۱۵ریال بود که در سال های بعد رشد فوق العاده ای یافت. در این کتاب روش های آبیاری سنتی و روایت های شفاهی پیرامون میراب های مناطقی نظیر؛ روستای حیدرلات در شهرستان فومن، کومله لنگرود، برخی روستاهای ضیابر و تالش و سقالکسار هم بیان شده است.

 

- در فصل هفتم، مناسکی را شرح داده اید که در هنگام خشکسالی و یا ازدیاد باران توسط اهالی اجرا می شد.

شاخص ترین مراسم های آئینی گیلان در ارتباط با کشت و کار، مراسم آفتاب خواهی و باران خواهی بود. زمان خوشه زدن و برداشت برنج، به آفتاب نیاز است و اگر باران بی موقع می بارید، خوشه های سنگین برنج در اصطلاح محلی «دفار» می کرد. هم سخت درو می شد و هم برنج حاصله نامرغوب می گشت، بنابراین مراسم آفتاب خواهی برگزار می شد. مراسم بندآمدن باران در مناطق جلگه ای و کوهپایه ای به نام های؛ «کتره گیشه، الهی خورده تابه، عروس خوشای و کتله گیشای» معروف بود.

عکس آن مراسم باران خواهی در زمان کشت بود. وقتی باران نمی بارید و شالیزار می سوخت، آیین هایی همچون؛ نماز باران، آب کشیدن قرآن، زیارت امامزاده، پاشیدن آب روی سادات، آب کشیدن جانماز، شیلان کشی و ... بود که با اعتقاد زیاد برگزار می شد.

 

- یکی از نقاط قوت این کتاب، بررسی وجه تسمیه نام آبادی هایی است که با اصطلاحات مربوط به آب در ارتباط است.

این بخش بر حسب مطالعات میدانی بنده و یادداشت های کتابخانه ای تهیه شده است. روستاهای زیادی هستند که از ترکیب «آب» چه به زبان تالشی و چه گیلکی ایجاد شده است. نظیر؛ روستای آبچالکی در حوالی لنگرود که مخزن آبی از تجمع چند چشمه در پای کوه ایجاد شده است. یا روستای آبدنگسر. روستایی کوهستانی که عنوان خود را از «دنگ» گرفته است. دنگ، وسیله سنتی برای پاک کردن شلتوک برنج بود که به وسیله آب و یا نیروی انسانی به گردش درمی آمد. یا روستایی به نام «امیربکنده» داریم که بنا به روایت محلی، روستا به وقت آبیاری و بارندگی دچار سیلاب می شد و امیر یا حاکم وقت دستور می دهد کانال و گودالی برای جمع آوری آب احداث کنند.

اکنون هم مردابی در جنوب روستا قرار دارد. روستاهای دیگری همچون آباتر، استخر بیجار، آسو، اسطلخ جان، آسیابرک و آقچای و... که در گیلکی و تالشی هرکدام از واژه آب منشعب شده اند.

البته اصطلاحات و واژه هایی هم در حوزه آبیاری سنتی داشته ایم که بسیاری به دلیل تغییر سبک آبیاری سنتی، متروک شده است.

 

- فصل ۱۱ به اسناد تاریخی مربوط به آبیاری سنتی می پردازد. درباره این اسناد بیشتر توضیح دهید.

در این فصل، نمونه گزارش هایی مربوط به خشکسالی در مطبوعات و مکاتباتی که با مقامات صورت گرفته، جمع آوری شده است. این اسناد در مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران موجود و بازخوانی شده است. اخبار مربوط به آبیاری و خشکسالی در گیلان از دوره مشروطه در مطبوعات ایران نیز بازتاب داشته است. قدیمی ترین خبر، مربوط به روزنامه «وقایع اتفاقیه» به تاریخ ۱۶شوال ۱۲۶۷ قمری بوده است. همچنین گزارش های روزنامه «دولت علیه ایران» به تاریخ ۱۰شعبان ۱۲۷۷ هجری قمری آورده شده است و گزارش ها و اخباری از روزنامه های گیلان بین سال های ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۰ منتشر می شد، نمونه هایی ذکر شده است و یک نمونه گزارش، خبر درگیری بین دهقانان عوامل ارباب و دستگاه های رژیم در سال ۱۳۵۴ ذکر کردیم تا تصویری از وضعیت کشاورزی آن دوران داده باشیم.

کد خبر 1033089

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha