نگاه تقلیل‌گرایانه از امر به معروف برداشته شود، همه ناظر و سوت‌زن می‌شوند

اگر نگاه تقلیل‌گرایانه را از امر به معروف و نهی از منکر برداریم، همه ناظر و سوت‌زن می‌شوند. همه در هر عرصه‌ای که احساس کنند یک گوشۀ کار می‌لنگد، ورود می‌کنند تا مسئله حل شود.

به گزارش خبرگزاری شبستان، به نقل از اداره کل روابط عمومی و امور بین الملل ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور، این مجله در سی امین شماره خود پرونده ای با موضوع امر به معروف و نهی از منکر و با عنوان «کمینه گرایی در کمین» منتشر کرده است. در نگاه فرهنگ امروز اساساً تصویر ناقصی از امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ارائه شده و ادارک عمومی از این فریضه دینی، ناشی از نوعی نگاه جزء‌نگرانه به کلیت دین و ظرفیت‌های آن برای اصلاح جامعه است. این نگاه جامع به فرصت‌ها و ظرفیت‌های دین نیازمند مطالعات راهبردی در این زمینه است.

متن گفتگوی فرهنگ امروز با حجت‌الاسلام محمدرضا حدادپور جهرمی، نویسنده و پژوهشگر مطالعات استراتژیک درباره این موضوع به شرح زیر است:

 

در میان افکار عمومی شاهد نوعی رویکرد تقلیل‌گرایانه نسبت به امر به معروف و نهی از منکر هستیم، به‌طوری‌که آن را متناظر با تذکر نسبت به رعایت حجاب تلقی می‌کنند. سؤال بنده این است که در واقع چه فاصله‌ای میان این تلقی عمومی از امر به معروف و نهی از منکر و حقیقت و واقعیت آن وجود دارد؟

مقولات انتزاعی که باعث درگیری بین مردم و اندیشمندان است از دو بُعد قابل بررسی است: یکی نگاه پدیدارشناسانه است که از چیستی این پدیده و اساس آن سؤال می‌کنیم؛ و دومین پرسش از عواقب و نتایج آن است و دنبال آن هستیم که بدانیم چه تبعاتی دارد.

در موضوع مورد بحث، عده‌ای دامنه تقلیل‌گرایی را به‌نحوی پیچیده تعریف می‌کنند که نمی‌توان سراغ آن رفت و آن را فهمید؛ درحالی‌که مسئله ساده است: تقلیل‌گرایی کوچک کردن یک اتفاق بزرگ یا تک‌علت دیدن پدیده‌ها است؛ مثلاً بگوییم علت اینکه امام حسین شهید شدند، راضی نشدن به فروختن رأی خود بود. این علتِ بسیار کمی است، این‌همه خون و درگیری برای نفروختن رأی معنا ندارد!

تعریفی که می‌توان در اینجا داشت، فروکاستن پدیده بزرگ به پدیده‌ای کوچک‌تر است (من به جای بزرگ و کوچک همین کلمات شما را جا می‌دهم)؛ فروکاستن یک پدیده بزرگ (دین یا امر به معروف و نهی از منکر) به یک پدیده کوچک (همانند حجاب) است. تا اینجا صورت مسئله روشن شد.

اما در واقع پرسش شما این است که امر به معروف و نهی از منکر چه گستره‌ای را شامل می‌شود که امروزه در نظر بخشی از افکار عمومی فروکاسته شده است. در یک کلام باید گفت آن‌چنان‌که از آیات، روایات و... برداشت می‌شود، این فریضه، هر سه حوزه اصلی دین یعنی ساحت اعتقادات، اخلاق و احکام را شامل می‌شود و منحصر در فروع فقهی نیست. درست است که امر به معروف و نهی از منکر جزو فروع دین محسوب می‌شود و انجام این مسئله در دایره احکام توصیه شده است و حکم آن یک مسئله فقهی است، ولی یکی از فرع‌هایی است که اگر نباشد اصل دین شکل نمی‌گیرد؛ بنابراین، دامنه و دایره امر به معروف و نهی از منکر شامل صدر تا ذیل دین می‌شود.

در مورد اعتقادات، وقتی من و شما با هم بحث می‌کنیم و شما اشتباهی در من می‌بینید، همین‌که مرا به نتیجه و موضوع و سمت‌وسوی ثواب راهنمایی می‌کنید، امر به معروف است.

بنابراین دایره امر به معروف و نهی از منکر شامل صدر و ذیل دین می‌شود؛ کمااینکه وقتی بیانات قرآن را در نظر می‌گیرید، هنگامی درباره توحید، نبوت انبیا و معاد صحبت می‌کند، بخشی به افعال امر و یا افعال نهی برمی‌گردد؛ یعنی حتی در زمینه اعتقادات و اخلاق هم قرآن از موضوع امر به معروف و نهی از منکر استفاده می‌کند.

 

فروکاستنی که در ابتدای بحث تبیین کردید، فروکاستن مفهومی یا مصداقی است؟

خیلی به حالت فلسفی به ماجرا نگاه نمی‌کنم، چون یک رویکرد اجتماعی دارم. البته در پاسخ به شما باید بگویم محل بحث ما فعلاً فروکاستن مصداقی است؛ یعنی یک امر کلی را در نظر می‌گیریم، مثل امر به معروف و نهی از منکر، آن‌گاه بر یک مصداق دست می‌گذاریم، درحالی‌که هزاران مصداق دیگر دارد.

به نظرم اگر بخواهیم بحث فایده بیشتری داشته باشد باید قدری عمل‌گرایانه و نتیجه‌گرایانه‌تر به این مسئله نگاه کنیم، اگر مصداقی بحث کنیم چه‌بسا نتیجه برای خوانندگان بهتر باشد.

 

حال اگر امر به معروف و نهی از منکر را به‌مثابه مسئولیت اجتماعی در نظر بگیریم، چطور می‌تواند ابزاری برای نظارت اجتماعی باشد؟

این سؤالی که مطرح کردید موضوع چندین پایان‌نامه است که می‌شود درباره آن فکر کرد. معتقد هستم سرنوشت حال و آینده اصل انقلاب ما به این مسئله بستگی دارد. قصدِ بازی با کلمات و یا برجسته کردن موضوع کوچک و حقیر وجود ندارد، از کاه کوه ساختن نیست، بلکه این واقعیتی است که مشاهده می‌کنیم.

به نظرم می‌رسد اگر نگاه تقلیل‌گرایانه را از امر به معروف و نهی از منکر برداریم، همه ناظر و سوت‌زن می‌شوند؛ به‌عبارت‌دیگر، همه در هر عرصه‌ای که احساس کنند یک گوشۀ کار می‌لنگد، ورود می‌کنند تا مسئله حل شود. اگر این مسئله مطرح شد ولی حل نشد، در برابر این مسئله می‌ایستند و موضع می‌گیرند. اگر این اتفاق نمی‌افتد به خاطر پیامدهای منفی همین نگاه تقلیل‌گرایانه در خصوص امر به معروف و نهی از منکر است که در طول چهل سال به‌نحوی درگیر آن بودیم. باید نگاه تقلیل‌گرایانه را از این موضوع برداشت؛ چراکه حداقل پنج تبعه منفی دارد که این پنج تبعه منفی را به‌راحتی نمی‌توان نادیده گرفت. اولین پیامد منفی این است که زمینه بی‌توجهی به بخش قابل توجهی از دین را با این نگاه بسیار مصداقی و جزء‌نگرانه فراهم می‌کنیم. بالاخره در شب‌های قدر، ماه محرم و صفر و یا تشییع سردار سلیمانی و غیره شاهد هستید، وقتی این نگاه برداشته می‌شود و وقتی موضوعات این‌چنینی است، همه زیر یک سقف جمع می‌شوند.

مسئله دیگر این است که ما تصویر کاریکاتوری از دین ارائه می‌دهیم؛ یعنی دماغ آن را بزرگ‌تر از دهان و اجزای دیگر می‌کشیم. خیلی برجسته حجاب را نشان می‌دهیم و ده‌ها مسائل دیگر اعم از اختلاس‌ها و دزدی‌ها و غیره را نشان نمی‌دهیم. حضرت فاطمه زهرا (س) در یکی از روایات قریب به این مضمون می‌فرمایند، اگر در جایی بی‌عفتی شکل می‌گیرد به دلیل زیاد شدن سرقت‌هاست؛ یعنی این مسئله را به سایر عرصه‌های اجتماعی می‌کشانند که علاوه بر آثار تکوینی منفی لقمه حرام و غیره دارد، بلکه باعث دل‌سرد شدن مردم می‌شود. بنابراین، آنچه باعث می‌شود دینی که به‌عنوان دین حکومتی به مردم معرفی می‌کنیم ماندگار و سازگار نباشد، ارائه کاریکاتور است؛ و مردم در کنار این دین و حکومت به‌عنوان ناظر عمل نمی‌کنند.

سومین نکته این است که تبدیل به نقطه‌ضعف می‌شود. سیبلی می‌شود که خیلی بزرگ و شفاف است و هرکسی می‌خواهد دین و انقلاب را بزند، دست روی این مسئله می‌گذارد؛ چون این امر تبدیل به یک نقطه‌ضعف و چالش شده است.

نکته دیگر این است که این مسئله باعث مرزبندی‌ها می‌شود، باعث می‌شود بین مردم مرزبندی شود و اختلافات سیاسی و اجتماعی زیادی را ایجاد می‌کند. من معتقد هستم روی هر چیزی دست گذاشتیم و شفاف کردیم و امر به معروف هم در آن مسئله داشتیم، اتفاقاً یک بُعد سیاسی پیدا می‌کند. من اصلاً معتقد نیستم دعوای ما درباره مسئله حجاب در جامعه یک دعوای دینی است، هیچ‌کسی دغدغه دعوای دینی مسئله حجاب را ندارد. این تبدیل به واکنش منفی اجتماعی می‌شود (نمی‌خواهم از کلمه لجبازی برای آن استفاده کنم)، طرف احساس می‌کند انتقام خود را از شما می‌گیرد. این نگاه تقلیل‌گرایانه باعث شده این مرزبندی‌ها و اختلافات ایجاد شود.

نکته پنجم این است که درگیر سلیقه‌ها می‌شود؛ یعنی ممکن است طیف من و شما، خانم من و شما، دختر من و شما این را بپسندد. طرف مقابل بحث حجاب را می‌بینید و من بحث عفت و پاکدامنی را می‌بینم. شما نمی‌توانید به مردم بگویید عفت هم ندارید؛ این بزرگ‌ترین توهین است.

ما باید این تبعات را برداریم. وقتی این تبعات را برداشتیم، حساسیت‌ها کمتر می‌شود. حساسیت‌ها که کمتر شد، همه مردم خود را در یک سطح می‌بینند؛ من به‌عنوان یک آخوند به فرد به چشم کافر نگاه نمی‌کنم و طرف مقابل نیز مرا به چشم یک انحصارطلب نگاه نمی‌کند. معتقد هستم در صورتی نظارت عمومی تقویت می‌شود که این عواقب منفی را تعیین تکلیف کنیم.

یک روز باید به‌صورت جدی تکلیف خود را درباره بحث حجاب مشخص کنیم. منظور این نیست که الآن تکلیف ما روشن نیست، بلکه باید مسئله حجاب را بازتعریف کنیم. یک زمانی مسئله حجاب به پوشش برمی‌گردد و یک زمانی هم به قیافه برمی‌گردد؛ این‌ها تفکیک‌شده نیست و کسی سراغ این مسئله نمی‌رود. هرکسی درباره این مسئله حرفی دارد، بحث را از حالت علمی و قانونی خارج می‌کند. لذا شاهد هستید از نظارت‌ها کاسته می‌شود، از اهمیت‌ها کاسته می‌شود و‌ این اتفاق بین طبقه خاصی از اجتماع و حاکمیت می‌افتد. این مسائل باعث می‌شود نظارت عمومی کم شود. آیا قرار است چند نفر را تربیت کنیم که در یک خیابان تهران بایستند تا از باب نظارت عمومی و تمام روش‌های امر به معروف و نهی از منکر با طرف ارتباط بگیرند و صحبت کنند؟ روزبه‌روز هم این تعداد افزون‌تر می‌شود. فرد تبعات منفی را در جاهای دیگر می‌بیند و می‌گوید فقط ظاهر من را می‌بینید! باید صورت مسئله را حل کرد و فکر جدی برای آن کرد.  تا عواقب مهم تقلیل‌گرایی را حل نکنیم، مخصوصاً در ارتباط با بحث حجاب، قادر نخواهیم بود مردم را در کلیه عرصه‌های انقلاب و اسلام پای سوت‌زنی و نظارت بیاوریم.

 

بر اساس صورت‌بندی اولیه خودتان، بحث پدیدارشناسی و تبعات و پیامدها را پاسخ دادید. سؤال بعدی درباره علت‌شناسی است. چه شد که اساساً این اتفاق رخ داد؟ چطور شد که تلقی جامعه نسبت به امر به معروف و نهی از منکر این چنین فروکاسته شد؟

به نظرم از روز اول دنبال اجرای اصل دین و کلیت دین نبودیم، بلکه دنبال نفی قوانین رژیم قبل بودیم؛ مثلاً رژیم قبل درباره بحث حجاب بی‌بندوباری داشت و ما به جبران این امر برآمدیم و در نتیجه، تحت این عنوان بازی می‌خوریم. از ابتدا مبنای ما اجرای کلی اسلام نبود. از روز اول اسلام را به معنای حقیقی کلمه معرفی نکردیم. نظام را یک نظام مقدس و خوب معرفی کردیم، مخصوصاً با تمام زحماتی که امامین انقلاب و شهدای انقلاب انجام دادند، اما جایگاه ولایت فقیه را در حد ولایت بر فقه کاهش دادیم.

ما یک بخشی از این را گرفتیم و جامعه را به سمتی می‌بریم که مردم فقط فکر کنند فقه و چارچوب مسائل شرعی و بایدها و نبایدها صرفاً اهمیت دارد. الآن در حوزه‌های علمیه بازار فقه و فقاهت گرم است، با وجود اینکه شرط بهشت رفتن مؤمنان یعنی شرط کلی و اساسی بهشت و جهنم رفتن بحث‌های اعتقادی است، هیچ جای قرآن عنوان نشده عمل به صالحات انحصار در فقه دارد.

نکته دیگر این است که برخی از مسئولین از این خلأ به‌شدت سوءاستفاده کردند. وقتی جامعه به این سمت رفت و تمام دستگاه‌های رسانه‌ای و منبرها در خدمت این نگاه باشد و بخواهد این نگاه را به مردم منتقل کند، یک سایه امن برای برخی از مسئولین ایجاد می‌کند که به معنای کلمه خائن هستند یا کاربلد نیستند.

در بحث اینکه در طول این مدت چه شد تا به اینجا رسیدیم، باید این را بیان کنم که در تبیین اخلاق و عقاید کم گذاشتیم و فقط به احکام پرداختیم؛ یعنی گفتیم احکام، مسئول درست کردن ظاهر مردم است (تازه ظاهر مردم این است). به تعبیر آیت‌الله جوادی‌آملی، ظاهر زندگی مردم، باطن مسئولین آن‌ها است.

این دقیقاً موقعیت فوق‌العاده طلایی برای فرقه‌های نوظهور و نومعنویت‌گراها است. مردم تشنه این بحث‌ها هستند، این حرف‌ها را نمی‌شنوند و هر جایی رفتند، احکام و ظواهر را دیدند. ما شاهد هستیم فضا برای این فرقه‌ها باز شده و یارگیری می‌کنند. اکنون که با شما صحبت می‌کنم، بعد از چهل‌ویک سال، این فرقه‌ها تبدیل به تهدید امنیتی ‌شده‌اند.

من این علت‌ها را می‌بینم که مدام از اصل دین فاصله می‌گیریم؛ با وجود اینکه انقلاب را مزین به نام اسلام کردیم. هدف حضرت امام و همچنین جزو مهم‌ترین توصیه‌های رهبری این است که باید به دین‌داری برگردیم. متأسفانه من تعجب می‌کنم نهادهای فرهنگی، آموزشی، علمی و غیره به این مسئله توجه ندارند.

 

کد خبر 1037465

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha