برگزاری شبستان_ گیلان، نوشین کریمی؛ با پیشنهاد انستیتو بینالمللی تئاتر در سال ۱۹۶۱، هر ساله روز ۲۷ مارس به عنوان روز جهانی تئاتر گرامی داشته میشود. پیام سالانه این روز هر سال توسط یکی از صاحب نظران و هنرمندان عرصه تئاتر انتخاب میشود و به تأثیر و تقابل تئاتر در عرصه بینالمللی اختصاص دارد و امروز هفتم فروردین ۱۴۰۰ مصادف است با روز جهانی تئاتر.
در همین راستا با «محمد پورجعفری» نویسنده، بازیگر و کارگردان گفت و گویی با نگاه به پیشینه تئاتر در استان گیلان و مقایسه تئاتر قبل از انقلاب و تئاتر بعد از انقلاب در این استان داشتیم که در ادامه می خوانید؛
* جایگاه تئاتر قبل و بعد از انقلاب در گیلان را با توجه به اینکه نخستین استانی است که در آن تئاتر اجرا شده، چگونه می بینید؟
خواستگاه تئاتر امروزی و مدرن از استان گیلان بوده و اولین تئاتری که در رشت اجرا شد به سال ۱۲۸۷ بر می گردد، این تئاتر توسط ارامنه در گیلان اجرا شد.
البته تئاتر گیلان را از چند زاویه و جنبه می توان بررسی کرد، اگر از زاویه نیروی انسانی و سخت افزاری ۲ بخش قبل و بعد از انقلاب را مقایسه کنیم باید گفت از نگاه زاویه نیروی انسانی تئاتر قبل از انقلاب محدود میشد به افراد خاصی که در واقع امروزه اسمشان را در تاریخ تئاتر می شنویم، حتی وقتی به دهه ۴۰ و افتتاح تماشاخانه نگاه می کنیم فقط یک گروه ثبت شده (آتوسا) در گیلان وجود داشت که تئاتر را به شکل حرفه ای اجرا می کرد، البته گروه هایی در شهرستان های انزلی و لنگرود نیز در حال کار بودند ولی تعداد نیروی انسانی محدود بود، حتی فارغ التحصیلان رشته تئاتر هم شاید به تعداد انگشتان یک دست بودند که در گیلان فعالیت می کردند.
ولی بعد از انقلاب تئاتر گیلان از بعد نیروی انسانی به شکل گسترده تری حضور پیدا کرد، از لحاظ فارغ التحصیلان شاید اکنون قابل شمارش نباشند. فارغ التحصیلان رشته نمایش بسیاری داریم که در گیلان ساکن هستند و گروه های ثبت شده که از یک گروه قبل از انقلاب اکنون به ۳۴ گروه ثبت شده به شکل حرفه ای رسیده اند که همه آن گروه ها اکنون اعضای پیوسته و غیر پیوسته ای دارند که هر کدام ۵۰ نفر هستند.
* در بعد آموزشی، چه چیزی باعث رشد و پیشرفت گروه های نمایشی شد؟
قبل از انقلاب در بحث آموزش شاید فقط یک یا ۲ مکان کاری وجود داشت که آموزش هنرهای نمایشی ارائه می داد اما بعد از انقلاب هر چه به حال نزدیک می شویم، می بینیم جدا از اینکه «انجمن نمایش» و «خانه تئاتر» این کار را انجام می دهند ما با تعداد بسیاری از آموزشگاه های هنری مواجه هستیم که در حوزه آموزش در حال کار هستند.
* نحوه و کیفیت اجراها را از قدیم تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
ما در تاریخ تئاتر گیلان می خوانیم اجراهایی که قبل از انقلاب بوده از لحاظ متون به دلیل حضور فردی مثل «میرزا حسن خان ناصر» که چون مترجم هم بود بخش عمدهای از تئاترهای آن دوره برمیگردد به ترجمه متن هایی مثل آثار «مولیر» که ترجمه می شد و در گیلان به اجرا در می آمد، حتی جلوتر که می آییم آثاری که اجرا می شده عموماً آثار خارجی هستند و ما با متون خارجی طرف هستیم که این خودش در واقع از ۲ زاویه قابل بررسی است.
در زاویه اول چون در آن موقع نمایش تازه در ایران پا گرفته بود ما به آن شکل نویسنده نمایشنامه نویس حرفهای نداشتیم و خیلی تعدادشان محدود بوده است و ما هر چقدر به دهه ۴۰_۵۰ برمی گردیم تازه نمایشنامه نویسان بزرگ ما آثار خوبی را می نویسند و ما هر چه به جلو می آییم نمایشنامههایی را از «اسماعیل خلج»، «خسرو حکیم رابط» و بعدها «بهرام بیضایی»،«اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»داریم که حرفهای نوشته شده اند.
* پس ما در تولید متون نمایشی دچار ضعف بودیم؟
بله، در بحث تولید متون نمایشی هر چقدر از دهه ۵۰ فاصله می گیریم به قبل میبینیم در آن بخش در واقع ما آثار نمایشنامه نویس به شکل حرفهای نداشتیم و اگر هم داشتیم در حد بسیار محدود بوده است ولی بعد از انقلاب تعداد نمایشنامه نویس ها و تعداد نمایشنامه ها بسیار بیشتر میشود.
* اینطور که پیداست اکنون وضعیت متون نمایشی رضایت بخش است!
ما امروز شاهد تیراژهای بسیار زیادی از متون نمایشنامه نویس ها هستیم که اکثراً جوانند، نسل دوم نمایشنامه نویس های ایران جوانانی هستند که امروز خودشان استاد هستند مثل آقایان «محمد چرمشیر»، «حمید امجد»، «محمد رحمانیان» و... بعدها می بینیم که خانمها هم در واقع در بحث نویسندگی ورود می کنند، در حالی که قبل از انقلاب این اتفاق به این شکل نیفتاده بود.
ما خانم هایی را می بینیم که جزو نسل های دوم نمایشنامهنویسی هستند مثل «نغمه ثمینی»، «چیستا یثربی» که در واقع همه در بعد از انقلاب رشد پیدا کردند و هم اکنون نیز در حال نوشتن هستند.
* اگر نمایشنامه مناسبی وجود نداشت پس اجراها در آن زمان به چه شکلی بود؟
آثار ایرانی که قبل از انقلاب اجرا می شد بیشتر به شکل آیتم بودند، میان پرده هایی بودند که اجرا می شدند و یا جز معدود آثار نویسندگان مطرح کشور بودند، حتی گروه تئاتر آتوسا در دهه ۵۰ وقتی متونی را اجرا می کند آثاری از آقای بیضایی و ساعدی است آن موقع جز جوانانی بودند که تازه می نوشتند.
* نظر شما در بعد سخت افزاری تئاتر گیلان چگونه است؟
به نظر میرسد در این قسمت تئاتر گیلان یک مقدار کم کار شده است، قبل از انقلاب سالن های زیادی برای دستگاههای مختلف بود که تئاتر در آن اجرا میشد مثل «دبیرستان شهید بهشتی (شاپور سابق)»،«سالن هلال احمر قدیم»،«سالن فرهنگ و جوانان» که الان به اسم بسیج جوانان می شناسیم(جنب صدا و سیما)، اما بعدها اولین استانی شدیم که اولین تماشاخانه تخصصی تئاتر (تماشاخانه تئاتر گیلان) را داشتیم که بعد از انقلاب متاسفانه تبدیل می شود به سینما و بعد هم تعطیل میشود.
ما اولین تماشاخانه تخصصی تئاتر را داشتیم ولی هنوز با گذشت چهل و اندی سال از انقلاب ما تماشاخانه تئاتر در گیلان نداریم که ویژه تئاتر باشد، شاید تعداد سالنهای اجرایی که داشتیم به شکل تخصصی تئاتر تقلیل پیدا کرده و از لحاظ سخت افزاری ما به آن شکل، پیشرفتی در تئاتر گیلان نمی بینیم و سالن هایی که اکنون هستند و در آن تئاتر برگزار میشود، سالنهای ویژه تئاتر نیستند بلکه سالن های چند منظوره هستند.
حتی در اوایل انقلاب تنها سالن استاندارد تئاتر رشت، سالن سردار جنگل بود که ساخته و افتتاح می شود ولی امروز شاهد آن هستیم که آن سالن را به دلیل اینکه می خواستند بازسازی کنند، تخریب کردند و از آن حالت استاندارد در آوردند و اکنون از آن استفاده نمیشود و سالهاست آن سالن بلاتکلیف افتاده و تبدیل به مخروبه شده و در گوشه ای از این شهر جا خوش کرده در حالی که می توانست تنها سالن استاندارد در تئاتر شهر باشد.
* با توجه به این مقایسه هایی که داشتید تعداد اجراها در قبل و بعد از انقلاب چگونه می بینید؟
تعداد اجراهای تئاترهای ما به شکل افزایشی بالا رفته است، در واقع هر چقدر از دهه ۶۰ به دهه ۹۰ نزدیک میشویم میبینیم تعداد اجراها خیلی افزایش یافته، گاهی وقت ها شاهد هستیم که در شهر رشت همزمان در ۶ الی هفت نقطه تئاتر اجرا می شود و این نشان می دهد که تعداد اجراها خیلی بالا است و مخاطبین بیشتری از تئاترها دیدن میکنند، کما اینکه قبل از انقلاب نیز تئاتر مخاطب داشت ولی تفاوت وجود دارد و آن اینکه اگر قبل از انقلاب تئاتر مخاطب داشت دلیلش این بود که تلویزیون گسترده نبود و خیلیها تلویزیون نداشتند، سینما به این گستردگی نبود ولی امروزه با وجود اینکه همه مردم دسترسی به تلویزیون، فضای مجازی و سینما دارند، باز هم از تئاتر استقبال میشود و مردم از تئاتر دیدن می کنند.
بعد از انقلاب شاهد رشد و شکوفایی تئاتر در کشور بودیم ولی متاسفانه به تئاتر قبل از انقلاب اشاره میشود اما باید دانست که بعد از انقلاب تئاتر ما هم از لحاظ نیروی انسانی و آدم های حرفهای، تعداد گروهها، از لحاظ اجراهای متعدد، از لحاظ نمایشنامه نویسان خوب، طراحان صحنه شکوفا شده است، یعنی تئاتر به شکل تخصصی تر بعد از انقلاب به اوج رسیده و الان به این شکل اجرا می شود.
* درخواست شما به عنوان یک نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر از متولیان فرهنگی استان چیست؟
امیدواریم با یک برنامهریزی درست تر در بعد سخت افزاری که عقب هستیم، بتوانیم هم پای نیروی انسانی خود کار کنیم و پیش رویم. امروزه با این تعداد افرادی که در تئاتر گیلان فعال هستند با یک حساب سر انگشتی ۳۴ گروه ثبت شده که هر گروه بالغ بر ۵۰ نفر عضو دارند و بیش از ۱۴ آموزشگاه که هر آموزشگاه حداقل ۵۰_۶۰ هنرجو دارد تعداد اینها را جمع کنیم، در کنار بازیگران و کارگردانان و نمایشنامهنویسان با یک رقم بسیار بزرگی طرف خواهیم بود از افرادی که به شکل مستقیم در تئاتر استان فعال هستند و به نظرم این یک فرصت و موقعیت خوبی است برای دولت که بتواند در این بخش سرمایهگذاری کند.
برای فرهنگ سازی و بخش سخت افزاری که مغفول مانده باید کار انجام شود و پلاتوهای تخصصی ایجاد شود، مثلا شهرداری میتواند فرهنگسرا ایجاد کند زیرا ما تنها استانی هستیم که فرهنگسرا نداریم در حالی که جزء استان های پیشرو هستیم و این یک نقطه ضعف برای ما است.
* و سخن آخر...
در جمع بندی صحبت هایی که شد باید بگویم گیلان قبل از انقلاب در تئاتر پیشرو بوده تا حدی که اولین اجراهای مدرن در تئاتر گیلان شکل گرفته است ولی به لحاظ نیروی انسانی تئاتر گیلان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب قابل مقایسه نیست. ما در بعد نیروی انسانی بعد از انقلاب بسیار پیشرفت کردیم، افراد با سواد، با دانش و تحصیل بسیار زیاد در این عرصه وارد شدند که در قبل از انقلاب این افراد محدود بودند. تعداد گروه های تئاتر افزایش یافت.
شهرستان هایی که تئاتر در آنها جریان پیدا کرد قبل از انقلاب و بعد از انقلاب قابل مقایسه نیست، ما در تاریخ تئاتر گیلان می خوانیم که شهرستان های فعال تئاتر گیلان در آن دوران رشت، لنگرود، انزلی و تا حدی لاهیجان بود ولی بعد از انقلاب اکثر شهرستانهای ما از غرب و شرق جنوب و شمال همه فعال و دارای گروه هستند، حتی در شهرستان های کوچک مثل املش، خمام، خشکبیجار، ماسال، تالش و رضوانشهر تئاتر فراگیر شده و همه دارای گروههای تئاتری هستند ولی تنها نقطه ای که قبل از انقلاب و بعد از انقلاب پیشرفت خاصی نداشته است بخش سخت افزاری است که همت و توجه متولیان فرهنگی را می طلبد.
نظر شما