وقتی شاگرد فریدون پوررضا سنتور می سازد

حسین شعبانی نژاد، یکی از اساتید سنتورسازی در رشت است که پیش از این نوزانده سنتور بوده و ترانه های گیلکی را در گروه موسیقی وارنا می خوانده است.

خبرگزاری شبستان_رشت، مهری شیرمحمدی؛ شور و شوق اش را به فرهنگ گیلان می توان دریافت. ریشه های گیلکی اش را فراموش نکرده؛ وقتی به گیلکی حرف می زند، شعرهای گیلکی «شیون فومنی» را می ستاید و صدای ماندگار «احمد عاشورپور»(۱۲۹۶-۱۳۸۶)، کسی که ترانه های فولکوریک گیلان را زنده کرد و «فریدون پوررضا» وقتی به گاه جوانی چهار سال نزد وی دوره آواز را طی کرده بود.

ریشه های گیلکی اش را نمی خواهد فراموش کند، وقتی سرپرست گروه موسیقی وارنا بود، تمام تلاش خود را کرد تا اجراها اصالت گیلکی خود را حفظ کند. عصاره هویت گیلانی اش را می توان در نگاه نافذ «کوچک جنگلی» دید که تصویرش در کارگاه «سنتورسازی» نصب شده است و می گوید: عاشق مرام میرزا هستم، مرام آزادگی اش.

 

کارگاه نه چندان بزرگ سنتورسازی «حسین شعبانی نژاد» در یکی از خانه های قدیمی رشت است. خانه ای اجاره ای که ریشه های انجیر درخت همسایه، دیوار اتاق کارگاه را ترکانده و همدم همیشگی اش در کارگاه شده است. کارگاهی که اگرچه ساز سنتور می سازد، اما یادگاری های پدر هنرمندش را هم در خود حفظ کرده است؛ چرخ خیاطی قدیمی پدر و قالب های کلاه دوزی او و آخرین کلاه های دست دوز پدر. می گوید: اگرچه حمایت خانواده و تشویق های ایشان در پیشرفت کار من موثر بوده، ولی گویا علاقه به کارهای هنری را از پدر به ارث برده ام. پدرم، چندسالی است رخ در نقاب خاک کشیده است.

 

حسین افسوس می خورد که هنر پدر را نصفه و نیمه آموخته و می افزاید: پدرم از معدود کلاه دوزهای کار درست رشت بود. با اینکه روی خوشی به این هنر نشان داده نشد، و کلاه نماد فرهنگ غرب تصور می شد، ولی پدرم همچنان این هنر را زنده نگه داشت. همه نوع کلاهی را به خوبی می دوخت؛ کلاه کیپی، کلاه شاپو و... . مدتی هم پیش او اصول اولیه خیاطی را آموختم ولی متاسفانه ادامه ندادم.

شعبانی نژاد ادامه می دهد: بعد از دیپلم و اتمام خدمت سربازی، مدتی در کارگاه های حرفه آموزی طرحی که به‌نام «طرح ایران و آلمان» نامیده می شد، فلزکاری و تراشکاری آموختم. چندسالی هم در یک شرکت، تراشکاری می کردم. پیشینه همان دوره ها کمک زیادی در حرفه سنتورسازی به من کرد.

 

لمبه های چوبی سقف خانه، گویی انعکاسی از خرک ها و سیم های سنتورهایی است که با ظرافت و دقت می سازد و چارچوب درب و پنجره های چوبی خانه ای که شاید خیلی ها بیغوله اش بدانند، هنر هر روزه وی را در قاب چوبی حفظ کرده است. لابه لای ابزارهایش که به دیوار آویخته، تصاویری از استادان بزرگ آواز ایران هم به چشم می خورد؛ استاد بنان، ابوالحسن صبا و شجریان.

 

حسین شعبانی نژاد فروردین ماه ۱۳۶۰ در رشت متولد شده است. می گوید: اولین بار که بارقه های سنتورنوازی در من جرقه زد، وقتی بود که در نوجوانی سنتور نوازی ترانه «زردملیجه» اثر استاد «فرامرز پایور» را از نوارکاست شنیدم. مضراب های خداوندگار سنتور ایران، چنان شوری در من ایجاد کرد که به سمت سنتورنوازی و بعدها ساخت سنتور رفتم.

 

وی می افزاید: از سال ۱۳۷۶ به دنبال یادگیری سنتور رفتم و از سال ۱۳۸۶، کار ساخت سنتور را شروع کردم. در این راه استادی نداشتم. البته از راهنمایی برخی از اساتید سنتورسازی رشت نظیر؛ «حسینی ، شیرودی و فلاح» بهره بردم ولی اینکه در کارگاه کسی، دوره دیده باشم چنین نبوده است. شاید بتوان گفت استاد من در ساخت سنتور، سازهایی بودند که نوازنده ها برای تعمیر نزد من می آوردند. سازهایی که برای تعمیر باز می کردم و نکته هایی که نوازنده های سنتور گوشزد می کردند، بهترین معلم من بودند.

 

شعبانی نژاد از ریشه های این ساز ایرانی می گوید و اینکه مبدع این جعبه ذوزنقه ای شکل «ابونصرفارابی» (۲۵۷قمری) بوده است. او ادامه می دهد: اینکه از چه زمانی سیم های زهی جایگزین نخ های ابریشمی شدند و در طول تاریخ چه کسانی و چه تغییراتی در سنتور ایجاد کرده اند، مشخص نیست. ولی مبدع رایج ترین سنتور فعلی که (۹خرکی) و دارای ۷۲سیم است، استاد «ناظمی» است و پس از آن سنتور سرکوک ۹خرکی تثبیت شد. هرچند هنوز سنتورهای ۱۰،۱۱ و ۱۲خرکی هم داریم ولی رایج ترین آن ۹خرکی است.

 

این استادکار سازنده سنتور، از دیگر اساتید به‌نام سنتورنوازی یاد می کند که به پیشرفت این هنر کمک کردند؛ علی اکبر شاهی، سماع حضور، حبیب سماعی، ابوالحسن صبا، پرویز مشکاتیان و... . همینطور استادان سنتورسازی که در رشت و گیلان فعالیت می کنند. غفوری، صاحب کارگاه چکاوک، فلاح، شیرودی، حقیقی، نعیم هاشمی پور و بهجت در فومن، سعیدی راد در رودسر و محمدی در تالش.

 

شعبانی نژاد، می گوید: بهترین چوب برای ساخت صفحه های سنتور، چوب درختان «آزاد و گردو» است. درخت آزاد خیلی کمیاب شده ولی باغ های گردو در ایران زیاد است و درختان کهنسال گردو -که به هر دلیلی قطع می شوند- با واسطه برای کارم می خرم.

شعبانی نژاد شاگردی ندارد. یعنی کسی نخواسته با عشق و علاقه این حرفه را بیاموزد. این استادکار سنتورسازی در این باره می گوید: چند نفری برای یادگرفتن آمدند، ولی دل به کار نمی دادند. گویا نسل ما آخرین نسلی است که با علاقه و پشتکار کاری را دنبال می کند. شاگردی که سه ماه از کارش نگذشته، می خواهد خیلی سریع و باعجله چیزی یاد بگیرد، مغازه ای بزند و پول دربیاورد. به فکر اجرای یک کار صحیح و اصولی نیست. فرهنگ رسمی جامعه شاید کمتر پذیرای ترویج و توسعه موسیقی است.

 

اما به گفته شعبانی نژاد، همین ممانعت ها موجب شده اقبال به سمت موسیقی در فرهنگ عمومی جامعه گسترش یابد. همین منع های بی منطق موجب ضرر به پیشرفت موسیقی اصیل و خوب شده است و بسیاری که برای یادگیری موسیقی می روند، در مدت چند ماه می خواهند در حد یک استاد رشد کنند، اجراهایشان پرمایه و محتوا نیست و اینگونه شده که نسل جدید شاید موسیقی بی مایه را بر کارهای ماندگار ترجیح داده است و اینچنین جامعه امروزی هم به لحاظ پذیریش موسیقی اصیل و پرمحتوا فقیر شده است.

 

شعبانی نژاد تنها سازنده سنتور نمانده است. وی، زمزمه های مادر را وقتی ترانه های گیلکی در خانه می خواند، به یاد دارد و همین شد که توانست چهار سال نزد استاد فریدون پوررضا دوره آواز گیلکی را سپری کند. او چندسالی سرپرست گروه گیلکی «وارنا» بوده است. از مشکلات گروه های موسیقی می گوید و اینکه نتوانسته یک گروه حرفه ای را به‌خاطر همین مشکلات نگه دارد. اما چند تک آهنگ از آثار خودش را منتشر کرده کرده است.

 

پایان بخش گفتگوی ما در سنتورسازی شعبانی نژاد، یادکرد بزرگان موسیقی و خواننده های ترانه های گیلکی بود. وی، استاد احمد عاشورپور را در باززنده سازی ترانه های گیلکی می ستاید و همینطور استاد پوررضا و معتقد است نظیر عاشورپور دیگر در عرصه موسیقی گیلان تکرار نشده است.

کد خبر 1044128

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha