به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از روابط عمومی سازمان سمت، كتاب حاضر برای دانشجویان رشته علوم اجتماعی گرایش ارتباطات در تمام مقاطع به عنوان کتابی مبنایی تدوین شده است. اميد است علاوه بر جامعه دانشگاهي، سایر علاقه مندان نیز از آن بهره مند شوند.
نخستین کتابی که اصطلاح «رسانهشناسی» یا «مدیالوژی» در روی جلد آن آمد اثری بود که در سال 2016 در 230 صفحه در نیویورک منتشر شد. اکنون اثر حاضر جامعترین کتابی است که از سوی یک دانشمند ایرانی به زبان فارسی درباره رسانهها تدوین شده است.
فهرست مطالب عبارت است از:
فصل اول: ارتباط با توده
فصل دوم: رسانه های پیش از قدیم
فصل سوم: چاپ
فصل چهارم: نشر کتاب
فصل پنجم: نشر مطبوعات
فصل ششم: سینما
فصل هفتم: رادیو و وسایل وابسته به آن
فصل هشتم: تلویزیون و وسایل وابسته به آن
فصل نهم: شبکه ها و رسانه های اجتماعی
فصل دهم: بازی های رایانه ای
فصل یازدهم: محتوای رسانه ها
فصل دوازدهم: مخاطب
فصل سیزدهم: کارکردها و كاربردهاي رسانه ها در جوامع معاصر
فصل چهاردهم: مالکیت و تجارت رسانه ها
فصل پانزدهم: نظارت و کنترل بر رسانه ها
فصل شانزدهم: هنجارهای حاکم بر رسانه ها
فصل هفدهم: مطالعات رسانه ها: نظریه ها
فصل هجدهم: تأثیر رسانه ها بر رفتار مخاطبان
فصل نوزدهم: سواد رسانه ای
فصل بیستم: وضع جهان رسانه ها
فصل بیست ویکم: آینده رسانه ها
کتاب حاضر، دانش «رسانهشناسی» را شاخهای از ارتباطشناسی و موظف به مطالعه ماهیت، جریان و فراگرد نظامهای معنایی مستقر در نئوکورتکس مغز انسان در حوزه ارتباطات رسانهای و متمرکز بر کارکردها و کاربردهای آن در کلیتی متشکل از پیشینه، فنون و فناوریهای تولید محتوا و جابهجایی متن، در زمینه روابط متقابل منابع قدرت و مخاطبان و فرایند صید مفهوم ارتباطگیران از محتوا تا تأثیر میداند. همین تعریف، مبنای21 فصل کتاب شده است. کتاب ابتدا به توضیح مفاهیم پایه و پس از آن در قالب اصطلاحی جدید، به مروری بر کارکرد و کاربرد رسانههای پیش از قدیم در ایران میپردازد.
در بخشی از مقدمه این اثر به قلم استاد محسنیان راد آمده است: در کتاب حاضر، به کار بردن اصطلاح «رسانه شناسی» به منظور هدف خلق اثری در راستای «علم رسانه » و در امتداد «ارتباط شناسی» است. به عبارتی تقلید از مسیری است که در حوزه های دیگر علوم، به ویژه پزشکی، سابقه ای طولانی دارد. همان گونه که فیزیولوژی، شاخه ای از بیولوژی است یا «تیروئیدشناسی» شاخه ای از «غده شناسی » است، اینجا نیز «رسانه شناسی » شاخه ای از «ارتباط شناسی» است؛ بنابراین، می توان از تعریف ارتباط شناسی به تعریف رسانه شناسی دست یافت.
جامع ترین تعریفی که برای «ارتباط شناسی» یافته ام مربوط به فرهنگ لغات ارتباطات و مطالعات رسانه(1993) است که «ارتباط شناسی» را دانش مطالعه ماهیت ، فراگرد و نظام های معنایی مرتبط با همه انواع ارتباطات، در کلیتی متشکل از زمان، فضا، منش و اوضاع و احوال دانسته است.
برای دستیابی به تعریف «رسانه شناسی » از درون تعریف «ارتباط شناسی » لازم است گام به گام نکات مهم و جالب توجهی را دنبال کنیم:
1. اگر همۀ گونه های دیگر ارتباط، بیشتر خصلت فراگردی دارند، کن شهای ارتباطی رسان های بیشتر خصلت جریانی دارند تا فراگردی (اگرچه رسان ههای نوین کم و بیش توانسته اند مختصری خصلت فراگردی نیز به خود بگیرند)؛ بنابراین، باید در تعریف رسانه شناسی، «جریان» و «فراگرد» را کنار هم قرار دهیم.
2. از آنجا که مهمترین تمایز ماهیت فراگردی از جریانی در آن است که اولی دوسویه و پربازخورد و دومی، یک سویه و کم بازخورد است، لازم است در تعریف رسانه شناسی، به هر دو خصلت اشاره کرد (در دهه های گذشته، ستون نامه های خوانندگانِ مطبوعات تلاشی برای دستیابی به بازخورد در ارتباط رسانه ای بود، اما تعداد آن نامه ها به نسبت شمارگان آن مطبوعات آن قدر ناچیز بود که ارتباط روزنامه نمی توانست خصلت فراگردی بگیرد). در عین حال، دیجیتالی شدن همه رسان ههای قدیم، ماهیت دوگانه گاه «کم بازخورد» و گاه «پربازخورد» را بر همه رسانه ها حاکم کرد.
3. در تعریف رسانه شناسی، مقصود از«معنی» آن چیزی نیست که برخی به خطا مانند متولیان مطالعات فرهنگی و یا زبانشناسان آن را در کلام، متن و حتی لابهلای سطور جستجو می کنند. آنچه جستجوگر آن هستند، محتوا در پیام و مفهوم به عنوان صید شده از محتواست که اولی را ارتباط گر، تولید و دومی را ارتباط گیر، صید می کند. معنی، آن گونه که دیوید برلو در سال 1960 نوشت، در ارگانیسم جای دارد، نه در پیام؛ و اکنون پس از 60 سال آن چنان قطعیتی از اینکه معنی در پیام نیست، بلکه در مغز آدم هاست به دست آمده که موضوع، به عنوان کتاب جدید(2018) و بسیار مهم معنی در مغز از سوی دانشگاه MIT منتشر شده است، که با جزئیات ثابت می کند معنی به همان تعبیر علوم اجتماعی به صورت مولکول های بزرگ پروتئین در هستک نورو نها یا سلول های نئوکورتکس مغز نشسته است!
4. در تعریف ارتباط شناسی، حوزه عمل، «همه انواع ارتباطات » ذکر شده است، در حالی که در تعریف رسانه شناسی باید آن را به «ارتباطات رسانه ای» محدود کرد.
5. ارتباطات رسانه ای از یک سو کارکرد هایی دارد که با ماهیت رسانه مرتبط است و از سوی دیگر، کاربرد هایی دارد که با اراده و نیازهای مخاطب مرتبط است، تمایز در این حد پدیده ای است که در انواع دیگر ارتباطات وجود ندارد. تناسب میان نیازهای مخاطب و منافع منابع قدرت و رابطه انواع منابع قدرت با رسانه ها به نمایندگی از مخاطبان نیز از حوزه های مطالعاتی دانش رسانه شناسی است.
6. تفاوت دیگر میان رسانه شناسی با ارتباط شناسی، کارکرد تقریباً عمومی و جهانی مخاطبان در تأمین سود برای رسانه هاست، سودی که اکثراً با واحدهای پول اندازه گیری می شود، اگرچه واحد سنجش این سود در نظام های مسلکی اغلب متفاوت با «پول» است، پدیده ای که در «ارتباط شناسی» تقریباً موضوعیت ندارد.
7. توسعه فناوریهای نوین رسانه ای و افزایش میزان دسترسی جهانیان، ازجمله ایرانیان به این فناوری ها و تنوع بی نظیر محتوای در دسترس، جایگاه و نقش مخاطب را بیش از پیش افزایش داده است و همانطور که گفته شد، امکان تولید پس فرست منتهی به بازخورد او بسیار بیشتر از گذشته شده است. به همین دلیل، لازم است در تعریف رسانه شناسی، مطالعه کنش های ارتباطی مخاطب نیز بخشی از حوزه مطالعه باشد.
8. از آنجا که محتوای رسانه ها، خصلت همه گیری، ماندگاری و اثرگذاری اجتماعیِ بسیار بیشتری از محتوای سایر تولیدات ارتباطی- میان فردی، گروهی و عمومی- دارد، تاریخ یا پیشینه رسانه ها، چه از منظر نرم افزاری و چه سخت افزاری نیز باید در رسانه شناسی مورد توجه قرار گیرد.
9. چون محور تمایز «ارتباط رسانه ای » با سایر انواع ارتباطات، محتوای چنین ارتباطی است، لازم است در تعریف رسانه شناسی، دو نکته عام دیگر مورد توجه قرار گیرد. نخست آنکه محتوای رسانه ای به جز برخی استثناها حاصل به کارگیری سبک های خاص و همچنین فناوری های خاص است. می دانیم عمومی ترین و در عین حال، ساده ترین محتوای رسانه ای، انتشار «خبر» است. تولید همین محتوای ساده، نیازمند آگاهی از سبک هایی است که در کتاب های اصول روزنامه نگاری تدریس می شود - مانند تنظیم خبر به سبک هرم وارونه- و انتشار آن نیز به فناوری نیاز دارد. چاپ، یکی از این فناوری هاست، هما نطور که ابزارهای دیجیتالی کردن پیام نیز گونه جدیدتر آن است. برای برخی از تولیدات رسانه ای مانند نمایشنامه های رادیویی و اکثر تولیدات تلویزیونی، سینمایی و بازی های رایانه ای استفاده از سبک های تولید محتوا، بدون فناوری های خاص امکان پذیر نیست. بنابراین، در رسانه شناسی، عملاً باید به فناوری به عنوان امری متصل به محتوا نگریست و فناوری های تولیدات محتوا و پخش آن ها را نیز بخشی از حوزه مطالعات «رسانه شناسی » دانست.
10 . در تعریف ارتباطشناسی، از «اوضاع و احوال» یاد می شود. در ارتباطات رسانه ای، پدیده ای وسیع تر، ماندگارتر و پراثرتر به نام «زمینه» وجود دارد که دربرگیرنده «اوضاع و احوال » نیز هست.
11 . در نهایت، از دیگر تفاوتهای تعریف رسانه شناسی در مقایسه با تعریف ارتباط شناسی، لزوم مطالعه تأثیر ارتباطات رسانه ای است که در سایر انواع ارتباطات، مقوله ای بیشتر خصوصی و کمتر عمومی است، در حالی که در ارتباطات رسانه ای، «تأثیر»، مقوله ای بسیار عمومی و ضمناً مطالعه آن حوزه ای بسیار دانش طلب است.
به این ترتیب، در کتاب حاضر، با رعایت موارد فوق، مقصود از «رسانه شناسی » به منزله شاخه ای از «ارتباط شناسی »، تعریف زیر است: «رسانه شناسی به عنوان شاخه ای از ارتباط شناسی، دانش مطالعه ماهیت، جریان و فراگرد نظامهای معنایی مستقر در نئوکورتکس مغز انسان مرتبط با ارتباطات رسانه ای است که دربرگیرنده کارکردها و کاربردهای آن در کلیتی متشکل از پیشینه، فنون و فناوری های تولید محتوا و جابه جایی متن، در زمینه روابط متقابل منابع قدرت و مخاطبان و فرایند صید مفهوم ارتباط گیران از محتوا تا تأثیر است.»
کتاب «رسانه شناسی» مهدی محسنیان راد به همت سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها(سمت) به بهای 210 هزار تومان منتشر شد.
نظر شما