تاثیر جُک های خشونت خانوادگی بر جامعه

یک روانشناس معتقد است: جُک ها وشوخی از خشونت خانوادگی نهاد خانواده و نقش پدر و مادر را تضعیف می کند، آمادگی ذهنی برای برخورد فرزندان با والدین و بالعکس پدید می آورد.

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان، قتل «بابک خرمدین» توسط والدین اخبار از شوک آور اجتماعی بود. برای واکاویی و تاثیراتی که این خشونت بر جامعه گذاشت، با دکتر «محمدرضا ایمانی» روانشناس به گفتگو پرداختیم که بخش اول این گفتگو با عنوان «از بحران بین نسلی تا غفلت های تربیتی» در صفحه اجتماعی خبرگزاری شبستان منتشر شد و در بخش اول به مسایلی همچون تعارض میان والدین و فرزندان،  ضعف مدیریت رسانه ای با توجه به شرایط جامعه، تاثیر این حوادث بر کودکان، بحران بین نسلی و غفلت هایی که نظام تعلیم و تربیت داشته است، پرداخته شد. بخش دوم این واکاویی را در ادامه می خوانید:

 

تضعیف خانواده با ساخت جُک

مهمترین و مقدس ترین نهاد در جوامع مختلف نهاد خانواده است. در این بحران نهاد خانواده را تضعیف شده می بینیم، نقش پدر و مادر و ارتباط با فرزند را خدشه دار شده است. تحلیل شوخی ها و جُک هایی که در این روزها بازنشر پیدا کرده است نشان می دهد که جامعه ما به سختی و ناراحتی و با یک بغض سنگین مسئله را طی می کند.

 

مردم جامعه برای اینکه از این بحران حرکت کنند و تاب آوری خود را بالا ببرند، جُک و کاریکاتور می سازند تا از این مسئله عبور کنند.همه این مسئله برای افزایش تحمل خود است. واقعیت این است این رفتارها نهاد خانواده و نقش پدر و مادر را تضعیف می کند، آمادگی ذهنی برای برخورد فرزندان با والدین و بالعکس پدید می آورد.

 

عدم درک درست نیازها و انتظارات

از دیگر مسایل عدم درک درست نیازها و انتظارات دو طرف است. ما در هر گروه سنی توقعات و انتظارات متفاوتی داریم. پدری که بالا 60 سال است، احترام، منزلت اجتماعی، چشم شنیدن، پیرو کردن از او، احساس اقتدار می دهد و نمی پذیرد فرزند او رفتار دیگری داشته باشد.

از سوی دیگر هم فرزندان حالت دهن کجی  و مقابله با والدین خود را دارند. نمی دانند این مهارت را چگونه ایجاد کنند که هم خواسته خود آن ها و هم خواسته بزرگتر ها برآورده شود.

والدین هم چون به لحاظ مالی، امکاناتی و سبک زندگی رشد یافته و به یک شرایط پایدار رسیده اند. نمی توانند یا نمی خواهند انعطاف در مقابل فرزندان داشته باشند، اگر آگاهی و مطالعه آن ها بالاتر باشد با فرزندان خود صمیمی تر برخورد می کنند. وقتی نقش یکسری اسباب و لوازم ملایم زندگی مثل شعر، موسیقی، میهمانی رفتن، تعاملات اجتماعی و رستوران رفتن را از بین می بریم، هر چقدر این روابط صمیمانه با این مظاهر کمتر شود، خانواده سختر و سنگینتر و با هم دچار بحران می شوند.

 

عدم آگاهی و دانایی به برخی از مسایل زندگی

مسئله دیگر که می توان اشاره کرد، رشد،  آگاهی و دانایی به یکسری از ابعاد و مولفه های زندگی نداریم. برای نمونه، فرزند ما در قبال زندگی، شغل، روابط اجتماعی، عاطفی و معنویی چکار می خواهد انجام دهد، از چه الگویی می خواهد استفاده کند. خانواده چه نقشی  ایفا می کند؟چه تسهیلات و امکاناتی برای فرزندانش فراهم کرده و در مقابل فرزندان چه کارهایی برای آن ها کرده اند؟

وقتی این موضوعات نادیده گرفته می شود و جا به جایی صورت می گیرد، فرزند همکاران خود را وارد حریم خانواده می کند و مشکلاتی برای آن ها به وجود می آورد. صحبت ها و فرض هایی که حاشیه قتل بابک خرمدین می شنویم نشان می دهد، حریم ها شکسته  و از خط قرمزها عبور کرده اند.

 

خانه جای کارکردن نیست

خانه جای کارکردن نیست. خانه جای تعامل و صمیمت است، نهاد خانواده مقدس است. نقش زن در خانه بسیار حائز اهمیت است.به خصوص اگر سن آن ها بالا رفته باشد، انتظارات آن ها متفاوت است. فرزندی که می تواند مستقل باشد در کنار خانواده کاملا سنتی با نگاه تحکمی و خشن زندگی می کند. این موضوع مشکل ساز می شود.

 

راهکارهای تسهیل دهنده

باید راهکارهای تسهیل دهنده در جامعه داشته باشیم، برای نمونه اگر اشتغال و درآمد پایدار ایجاد کرده باشیم،یک دختر و پسر که  درتجرد قطعی قرار گرفته است، باید خود زندگی را بسازد. دست از جیب پدر و مادر بیرون کشند و اجازه دهند والدین در سن بازنشستگی آسوده زندگی کنند. اینگونه تضاد و تعارض کاهش پیدا می کند.

از سوی دیگر وقتی شرایط اشتغال در جامعه فراهم باشد، درآمد وجود داشته باشد، افراد ازدواج می کنند، اگر مشکلات اقتصادی وجود نداشته باشد یا کمتر باشد، به سمت بحران های جدی تر حرکت نمی کنند.آسیب هایی همانند دزدی، سرقت، اعتیاد، خودکشی و قتل کاهش می یابد. کسی که متولی جامعه است باید به تمام ابعاد و زوایه فکر کند، برای اشتغال، ازدواج و سبک زندگی مردم برنامه داشته باشند.

برای تسهیل مشکلات باید کاری کنند. چرا جوانان ما توان خرید یک مسکن را نداشته باشند؟ با احتساب این درآمد ها چرا باید 309 سال طول بکشد  تا کسی در تهران خانه بخرد؟ این مسایلی است که برای آن فکر نشده است و بحران و چالش های ما عمیقتر شده است.وقتی فرد احساس درماندگی می کند تن به هر کاری می زند.

 

پذیرفتن یا نپذیرفتن

ما دو مسئله را باید در نظر بگیریم، یا باید پذیرفت و سراغ راهکار رفت یا فرد نمی پذیرد و شروع به تضاد و تعارض با خود می کند و با بقیه خانواده و جامعه دچار مشکل می شود. کسی که می پذیرد، با خود می گوید، من از امروز زندگی متفاوتی خواهم داشت و شروع به برنامه ریزی می کند، مطالعه، دید و باز دید، خرید کردن، ورزش کردن، موسیقی گوش دادن، صحبت کردن با همسر و فرزندان را در برنامه خود می گنجاد. تمایز میان مناسب ها و نامناسب ها ایجاد می کند. مضررها را کنار می گذارد و مناسب های را انتخاب می کند، همین حداقل ها باعث تغییر سبک زندگی می شود. هنگامی که زندگی متفاوت شود،  می توان  زندگی را اداره کرد و بخشی از این بحران ها را پشت سر گذاشت.

 

 

کد خبر 1061166

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha