خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه،در شماره جدید نشریه «پرتو خرد» مقالاتی با عناوین «الوهیت در اندیشه افلاطون»، «روششناسی و بنیادهای نظری مدرنیته و روشنگری در فلسفه فرانسیس بیکن»، «اُنتولوژی همچون اکنونیت؛ خوانشی از نسبت فارابی با یونان و اکنونش»، «سیر تطور فلسفه اسلامی از حکمت مشاء تا حکمت نوصدرایی با تأکید بر دیدگاه شهید مطهری»، «بررسی مقایسهای «عشق متعالی» در اندیشۀ سنایی و اقبال(چیستی، کارایی و تقابل آن با عقل)» و «عقلگرایی در منابع اخلاقی متأخر شیعه (با محوریت محجة البیضاء، معراج السعادة و جامع السعادات)» منتشر شده است.
الوهیت در اندیشه افلاطون
در طلیعه مقاله «الوهیت در اندیشه افلاطون» آمده است: امر الوهی نزد افلاطون چیست و تاریخ نگاران اندیشه چگونه خدای افلاطون را با خدای فیلسوفان مسلمان برابر انگاشتهاند؟ این پرسش با استناد به آثار افلاطون و شارحان او بررسی گردیده و سر انجام به این نتیجه منتهی شده است که خدای افلاطون در اصل با خدای فیلسوفان مسلمان متفاوت است و خداشناسی او با همه کوششهای پیگیر سرانجام کمی بالاتر از خداشناسی اسطورهای یونانی قرار دارد ولی خداشناسی فیلسوفان مسلمان تحت تأثیر اندیشه و اصول اساسی اسلام خداشناسی متعالی و توحیدی است. تفسیر ویژه از خداشناسی افلاطون در تاریخ اندیشه اسلامی در اثر عوامل گوناگون روی داده است. از نگاه نویسنده، رویارویی دو عالم فرهنگی و در نتیجه، بومیسازی اندیشههای بیگانه و هماهنگسازی آن با اصول و مسلمّات اندیشه اسلامی، از مهمترین عوامل تفسیر توحیدی از اندیشه افلاطون در باره امر الوهی بوده است. مهم ترین دستاورد و کارکرد فلسفهورزی افلاطون در باره خدا، تأسیس خداشناسی فلسفی به نحو خاص و پایان دادن به سیطره خدایان افسانهای یونان و تسریع در زوال و فروپاشی آنان، میتواند باشد.
سیر تطور فلسفه اسلامی از حکمت مشاء تا حکمت نوصدرایی
نویسنده مقاله «سیر تطور فلسفۀ اسلامی از حکمت مشاء تا حکمت نوصدرایی با تأکید بر دیدگاه شهید مطهری» در طلیعه مقاله خود آورده است: فلسفه اسلامی، از آغاز شکلگیری تاکنون فراز و فرود فراوان داشته است؛ رویایی با ظاهرگرایی برخاسته از فقه، جدالها و نقاشهای پیوسته با طیفهای مختلف اهل کلام به خصوص متکلمان اشعری، دفاع از حقیقت برهانی در برابر اتهامات عرفا و صوفیه، و انزوای اجتماعی در نزد تودههای مسلمانان، تنها بخشی از چالش همیشگی و مدام اصحاب فلسفه بوده است. مقاله پیشرو گزارشوارهی اجمالی از سیر تطور و چگونگی شکوفایی فکر فلسفی در جهان اسلام، در طی ادوار مختلف، با تکیه بر دیدگاه شهید مطهری است. آنچه در خلال این مقاله برجسته گردیده است، حرکت رو به تکامل فلسفه اسلامی تا تأسیس نظام حکمت صدرایی است. سیطره این نظام فلسفی بر مراکز و مغز اصحاب حکمت، چنان بوده است که اکنون حتی فلسفه مشاء نیز رواج و رونق و گرمی بازارش را از دست داده است. نحوه گفتوگو و تعامل فلسفه نوصدرایی با فلسفههای جدید و مسائل فکری و فلسفی معاصر از دیگر موضوعاتی که به صورت فهرستوار مورد اشاره قرار گرفته است. روایتِ شهید مطهری از سیر تطور تاریخ فلسفه اسلامی، فشرده و گزیده است، اما همین روایت کوتاه به خوبی کُلیّتِ تاریخ فلسفه اسلامی را بازتاب می دهد.
بررسی مقایسهای «عشق متعالی» در اندیشه سنایی و اقبال
در طلیعه مقاله «بررسی مقایسهای «عشق متعالی» در اندیشۀ سنایی و اقبال(چیستی، کارایی و تقابل آن با عقل)» میخوانیم: عشق نیرویی به عنوان موهبت الهی برای حرکت به سوی کمال در تمام آفریدههای خداوند است. ازاینرو در عرفان و تصوف که درونمایه آنها سیر معنوی به سوی کمال و تعالی است، جایگاه والا و بسامد بالایی دارد. در این تحقیق با روش مقایسهای و تحلیلی- توصیفی، چیستی و کارایی عشق متعالی و میانۀ آن با عقل در اندیشه سنایی و اقبال بررسی شده است. عشق متعالی در انسان که هدف سیرش غایت آفرینش است، از روح ملکوتی ناشی میشود و معیار شناختش حقیقت محض بودن و متعالی بودن متعلَّقش است. عشق متعالی در اندیشه سنایی کارکرد عرفانی محض دارد و در اندیشه اقبال، دو جنبۀ الهی و اجتماعی دارد که در عمق زندگی مادی و معنوی انسان جاری است و خودشناسی، خودشکوفایی و تعالیِ شخصیتی میآورد. عقل در نظر سنایی و اقبال جایگاه والا و عشق جایگاه والاتری دارد. به همین دلیل عشق در نظر هردو، سلطان وجود و عقل و عواطف انسانی است و عقل در مرتبه نازلتر بهعنوان شاگرد عشق توصیف میشود. کشف ماهیت و کارکردهای عشق متعالی و جایگاه آن نسبت به عقل از نظر آنان، مسئله تحقیق و کشف وجوه اشتراک و افتراق اندیشه آنان در این زمینه، هدف تحقیق است.
عقلگرایی در منابع اخلاقی متأخر شیعه
در طلیعه مقاله «عقلگرایی در منابع اخلاقی متأخر شیعه (با محوریت محجة البیضاء، معراج السعادة و جامع السعادات) آمده است: عقلگرایی شیعه در اخلاق بر مدار اصل حسن و قبح عقلی میچرخد؛ اما به دلیل حدیثمحور بودن اخلاق، تا قرنها تنها کسانی مثل ابن مسکویه و خواجه نصیر طوسی به کارایی عقل در اخلاق اعتبار داده بودند. از قرن یازده به بعد علمایی چون فیض کاشانی و بعداً نراقیها، این اعتباردهی را احیا کردند که تا کنون ادامه دارد. کارکرد عقل نظری در شناخت مبانی ارزشهای اخلاقی و شناخت حسن و قبح افعال اخلاقی و کارکرد عقل عملی در ایجاد انگیزه برای ترک یا فعل آن افعال، نمود پیدا میکند.
عقل در المحجةالبیضاء میتواند مفاهیم و مبانی اخلاقی را کشف و فهم و حتی افعال اخلاقی را داوری کند که وابستگی اخلاق به عقل را میرساند، اما در مکتب اخلاقی نراقیها، برای فهمیدن احکام و افعال اخلاقی در کنار شرع قرار میگیرد، هرچند دامنه فهمش محدود است. دیگر قوای نفس را رهبری میکند و نتیجه این رهبری عقل، فرمانبری دیگر قوا و سعادت نفس است. در این مقاله با روش تحلیلی توصیفی، چگونگی عقلگرایی در آثار اخلاقی متأخر شیعی بررسی شده و تعیین جایگاه معرفتی و کارکردگرایانه عقل در اخلاق شیعی، هدف آن است.
نظر شما