مطالعه الهیات و مقاومت؛ مشابه الهیات مضاف

این مدرس حوزه گفت: الهیات امروزه الهیات مضاف شده، مثل فقه مضاف، فلسفه مضاف. الهیات مضاف، یعنی الهیات پسوند دانشی یا پسوند رویدادی شد. در الهیات مضاف بر دغدغه بشر تأمل می‌کند مثل الهیات جنگ، الهیات صلح که در ایران ادبیاتی در این زمینه تولید می‌شود.

به گزارش خبرگزاری شبستان؛‌ حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر «یحیی جهانگیری»، مدرس حوزه و دانشگاه در خصوص «چرایی در حوزه مقاومت» گفت: می‌خواهم در 5 محور به بایستگی بازاندیشی در حوزه مقاومت، مخصوصاً با تکیه بر مبانی تئوریک بپردازم. اگر مبانی تئوریک مقاومت حل نشود مقاومت کور خواهد بود؟ و یا پایا و پویا نخواهد بود؟ می‌خواهم برای بحث به تبیین تئوریک در 5 لایه، به نبود مبانی تئوریک بپردازم که اگر این‌ها نباشند مقاومت دچار کج‌راهگی و یا بیراهگی‌ها خواهد شد. بحث من یک بحث چرایی در مقاومت است آن هم یک بحث تئوریک، ولی تأکید من بیشتر در بحث الهیات مضاف است.

 

حجت الاسلام جهانگیری ادامه داد: بحث اول را با این مثال آغاز می‌کنم که این یک واقعیت است مقاومت یک جریان است. من واژه جریان را به معنای کاملاً آکادمیک خودش استفاده می‌کنم. جریان یعنی یک اتفاق عملیاتی که دارای پیرو است دغدغه‌مند هست و به کنشگری می‌پردازد. عده‌ای در دنیا به صورت عملیاتی این را پیگیر هستند. وقتی مقاومت در دنیا یک حقیقت و جریان است به این نتیجه می‌رسیم که مقاومت ظرفیت بسط دارد. یعنی مقاومت این ظرفیت را دارد از جریان به گفتمان تبدیل شود.

این استاد حوزه و دانشگاه افزود: وقتی یک اندیشه‌ای در حد فرضیه است اثبات و ابطال می‌شود به نظریه تبدیل می‌شود این فرآیند منطقی به جریان می‌رسد. وقتی جریان شد یعنی عده‌ای دغدغه‌مند در عالم عمل هم دنبال می‌کنند. مقاومت در حد جریان در حال بررسی است. اما مقاومت اگر بخواهد به گفتمان تبدیل شود، قبل از آن یک تعریف از گفتمان از مقام معظم رهبری ارائه می‌دهم. وقتی بخواهد چیزی به گفتمان تبدیل شود باید مثل هوا باشد. رهبری تعریفی که از گفتمان دارند این است که می‌فرمایند: گفتمان مثل هواست چه بخواهی چه نخواهی باید تنفس کنی. اگر می‌خواهی مقاومت به این تبدیل شود حتی آنتی مقاومت‌ها هم به این برسند که مقاومت را باید پذیرفت. اگر می‌خواهی مقاومت یک شیفت فاخرتری داشته باشد از جریان به گفتمان تبدیل شود نمی‌تواند مگر اینکه مبانی تئوریک مقاومت خوب تبیین شود.

 

وی اظهار داشت: من خلأهای تئوریک مقاومت را از منظر الهیات مضاف بحث و بررسی می‌کنم که چقدر مقاومت به اینها نیاز دارد. همان‌طور که مقاومت تنها مختص ایران و لبنان نیست بلکه به همه جای دنیا رفته، از حیث کارکردی هم بسط جدی پیداکرده است. مقاومت امروزه فقط در عرصه نظامی معنا نشده، تا دیروز اگر مقاومت در حزب‌الله لبنان به معنای کنشگر نظامی تلقی می‌شد ولی امروزه با یک مضاف‌الیه دیگری روبرو است. در همین جامعه‌ای که مادر او بود در آنجا به یک مفهوم دیگری مورد زایش قرار داده است. مقاومت دیروز پسوند نظامی می‌گرفت، امروز در موطن خودش یک پسوند دیگری گرفته مثل مقاومت اقتصادی، مقاومت علمی، شاید فرداها مقاومت در حوزه فرهنگی، در حوزه رسانه و سینما نیز پسوندهای دیگری بگیرد.

حجت الاسلام جهانگیری خاطر نشان کرد: بنابراین مقاومت از حیث کارکردی هم بسط پیدا کرده است. این بسط به یادمان باشد در جایی اتفاق می‌افتد که آن پدیده ظرفیت نوزایی چند وجهی را داشته باشد. اگر این‌گونه نباشد از بین خواهد رفت، همچون مکاتب و ایسم‌هایی که به دلیل نبود این نوزایی دیگر اثری از آنها نیست.

 

وی گفت: هر نظریه‌ای ظرفیت این را ندارد که به جریان تبدیل شود و هر جریانی ظرفیت تبدیل شدن به گفتمان را ندارد. اگر جریانی فراجریان باشد به گفتمان تبدیل می‌شود. علی‌رغم همه مسائل و مشکلات، مقاومت توانست به جریان تبدیل شود و اگر چه متولد شده و فرزند بستر نظامی بود، اما کارکرد‌های دیگری نیز پیدا کرد و در سایر حوزه‌ها نیز دغدغه‌آفرین شد. آن هنگامی که لیبرال به ایسم و مکتب تبدیل شد، توانسته بود مبانی نظری پیشین خود را تبیین کند. مقاومت نیز در حال تولید پسین‌هایی در حوزه‎های کارکردی است، اما مبانی پیشین آن مورد غفلت قرار گرفته است و اگر تولید نظریه اتفاق نیفتد مقاومت کور خواهد بود و به کج راهه‌ها رفته و نمی‌تواند کنشگری داشته باشد و نهایتاً به گفتمان تبدیل نخواهد شد.

این استاد حوزه علمیه ادامه داد: در بحث سوم بنده دغدغه اول و دوم را خوب تکمیل می‌کند. پیدایش مقاومت الهیات بوده است. در سوره صافات می‌فرماید: مومنین باید به کافران بچربد. در آیه دیگر می‌فرماید باید استقامت بکنید. همه این آیات مبانی ما بود که مقاومت داشته باشیم اما سؤالات فراوان الهیاتی داریم که در بند سوم هم مطرح خواهم کرد که اینها حل نشود مقاومت توان تبدیل شدن به گفتمان را نخواهد داشت. در حد جریان خواهد بود و به گفتمان تبدیل نخواهد شد و نمی‌تواند کنشگر خوبی در حد جهانی باشد. حوزه مقاومت الهیات بوده است.

 

حجت الاسلام جهانگیری گفت: الهیات اسلامی که خوانش شیعی داشت. خوانش اسلامی، شیعی با ورژن امام خمینی(ره) بود. این خوانش الهیاتی طوری شده کسی‌که خوانش امام خمینی(ره) را نمی‌پذیرد مقاومت را می‌پذیرد. ایسم‌هایی خواهد ماند که فرابخشی و چندوجهی باشند. ایسم مقاومتی که امام تولید کرد فراتر از امام عمل کرد فراشیعی عمل کرد. مقاومت امروز سنی کمتر از شیعی نیست. من خاطرات فراوانی دارم. سال گذشته پاکستان بودم، رییس بزرگترین حزب پاکستان را دیدم، ایشان گفت: ما این‌گونه ایستادگی در برابر امپریالیسم را از امام خمینی(ره) یاد گرفتیم. ایسم‌هایی خواهند ماند که فرابخشی و چندوجهی باشند. مقاومت فرابخشی و فراجریانی عمل کرد. مقاومت امروز فراخمینی، فراشیعی و حتی فرااسلامی و فرادینی شده است.

وی گفت: ماه رمضان سیدنی بودم کشیشی بنام دیوید میس مرا برای مراسم افطار دعوت کرد. برای من هم غذای جداگانه‌ای گذاشته بود پرسیدم غذاها حلال است؟ گفت من برای شما غذای حلال گذاشته‌ام و برای مهمانان یهودی هم غذای جدا گذاشته‌ام. دیوید میس یکی از فعالان مسیحی ضد امپریالیسم است. من به او گفتم این اندیشه‌ها مختص شیعیان است، گفت ما از نگاه شما وام گرفته و در اندیشه خود بومی‌سازی کردیم و این اندیشه در مکتب ما هم جواب می‌دهد.

 

این استاد دانشگاه گفت: اندیشه مقاومت حتی فرادینی شده. الهیات دین محور نیست. و اینجا این سخنان آقای اندرسون معنا پیدا می‌کند با وجود اینکه ایشان یک فرد بی‌دین است و اعلام می‌کند که بخاطر مقاومت کتاب می‌نویسد و بخاطر نوشتن این کتاب از دانشگاه ملبورن اخراج شد. چون طرفدار مقاومت بود. گفت چرا من را اخراج می‌کنید؟ من نه شیعه‌ام نه سنی‌ام نه دیندارم. من طرفدار مقاومت هستم. بنابراین حوزه قلمرویی مقاومت بسط پیدا کرده است. مقاومت یک ایسم پایا و پویا خواهد بود اگر از اتوبان مباحث تئوریک بگذرد وگرنه ابتر خواهد بود.

وی گفت: ما امروز به الهیات مقاومت احتیاج داریم. اگر مقاومت الهیاتی به الهیات مقاومت تبدیل نشود و فقط دغدغه‌های الهیاتی داشته باشد، مشکلات تئوریکی پیدا خواهد کرد و پایا و پویا نخواهد بود و به پایان می‌رسد. اما امروزه به الهیات مقاومتی نیاز داریم. اگر مقاومت الهیاتی به الهیات مقاومتی تبدیل نشود  مقاومت دچار خطر تئولوژیک خواهد شد. یعنی اندرسون‌ها با ما نخواهند بود چون اندرسون دغدغه الله ندارد. آیه شریفه که می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا...»؛ در حقیقت کسانى که گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ایستادگى کردند...» به خوبی تبیین شود و پاسخگوی این پرسش باشیم که دغدغه‌مندان و طرفداران عرصه مقاومت که بی‌دین هستند را چگونه زیر چتر مقاومت جای بدهیم؟

 

این مدرس حوزه و دانشگاه اظهار داشت: با آیه «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار...» چطور می‌توان دیوید میس را که کافر است زیر چتر مقاومت قرار دهیم؟ آنها را زیر چتر کفر قرار دادیم چطور می‌توان زیر سایه مقاومت قرار داد؟ اگر این مسائل حل نشود مقاومت به گفتمان تبدیل نخواهد شد. «وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً» کافر بر ما نباید چیرگی داشته باشد. اگر این آیه را حل نکنیم نمی‌توان به پرسش‌ها پاسخ داد. مقاومت باید مباحث تئوریک و الهیات را حل کند که مستلزم روی آوردن به الهیات مضاف است.

وی گفت: با توجه به اینکه مقاومت امروز دغدغه الهیاتی ندارد، امروز زیر سایه مقاومت، غیرمسلمانان و غیردینداران هم آمده‌اند و این عرصه باید مباحث تئولوژیک و تئوریک خود را حل کند و لازمه آن این است که به الهیات مضاف بپردازیم. تا قرن ۱۹ الهیات در غرب درباره خدا بحث می‌کرد و موضوع دانش، خدا بود و به تعبیر آیت‌الله جوادی‌آملی، در آن زمان، «علم همان دین بود» و با علم درباره خدا صحبت می‌کردند. اما بعد از آن که دکارت، انسان را محور قرار داد و این مسأله که من می‌اندیشم، پس هستم، الهیات در غرب با دغدغه‌های انسانی گره خورد و این‌گونه شد که دیروز انسان درباره خدا بحث می‌کرد، اما امروز الهیات و خدا درباره انسان بحث می‌کند و لذا می‌گویند «کنش خدا درباره انسان چیست؟» الهیات امروز الهیات غیبت است، کرونا آمده پس خدا کجاست؟ الان مسأله انسان است.

 

حجت‌الاسلام والمسلمین جهانگیری تصریح کرد: الهیات امروزه الهیات مضاف شده، مثل فقه مضاف، فلسفه مضاف. الهیات مضاف، یعنی الهیات پسوند دانشی یا پسوند رویدادی شد. در الهیات مضاف بر دغدغه بشر تأمل می‌کند مثل الهیات جنگ، الهیات صلح که در ایران ادبیاتی در این زمینه تولید می‌شود. در سازمان ملل بودم که به الهیات معلولیت نیز اشاره کردند. و امروزه جا دارد از یک الهیات مضاف از یک دغدغه بشری مثل مقاومت صحبت کنیم. مقاومت، دغدغه نه فقط پیروان خمینی، نه فقط شیعیان، نه فقط الهی‌دانان که دغدغه همه بشر است. اگر بخواهیم مقاومت در یک منطقه جغرافیایی نماند و به همه افراد بسط پیدا کند و به گفتمان تبدیل شود و پسوندهای مختلف بگیرد و گستره قلمرویی داشته باشد الهیات ما باید به دغدغه مقاومت توجه کند. آن وقت مقاومت پاسخگو خواهد بود. اگر نتوانیم تئوری‌ها را بحث کنیم تردید نکنید مقاومت دچار چالش خواهد شد و مقاومت فقط نظامی خواهد ماند. یا فقط در جریان‌های پیرو خمینی خواهد ماند.

 

وی گفت: اگر مقاومت فقط گستره جغرافیایی داشته و اگر نتواند تبیین تئوریک داشته باشد و پیشوند‌های خود را حل کند، دچار ابهام خواهد شد و این ابهام فرزند ناخلفی است که پدر را ترور خواهد کرد. در سال‌های اخیر ما جریان‌هایی داشتیم که رشد کردند مثلاً فرج عبدالسلام که تئوریزیسین بودند که در حوزه شبه مقاومت نظریه تولید کردند و نتیجه آن، اخوان‌المسلمین را در افغانستان و داعش را در عراق و سوریه تولید کرد. موردی که مطرح است و به قول ریچارد باکستر که می‌گوید من امروزه نمی‌فهمم چه فرق است بین تروریزم و مقاومت؟ چه فرق است بین عملیات انتحاری و عملیات استشهادی؟ وقتی مبانی تئوریک حل نشود، حزب‌الله مقاومت لبنان و انصارالله یمن به‌جای اینکه جریان مقاومتی باشد که همه پیرو آن باشند نه فقط لبنان و یمن، متأسفانه در یک لیست سیاه تروریستی قرار می‌گیرد. و این یعنی پایان مقاومت.

این مدرس دانشگاه در پایان خاطر نشان کرد: ما باید درباره فقه مقاومت بحث کنیم و اخلاق و تفسیر مقاومت را مورد بحث قرار دهیم، اگر اینها مطرح شود مقاومت می‌تواند پاسخگو باشد. اگر الهیات مقاومت تولید نشود مقاومت نه تنها کنشگر و پیشران و پیشرو نخواهد بود، بلکه دچار پارادوکس و ابهام نیز خواهد شد؛ لذا نیاز به اندیشه و تولید نظر در این عرصه وجود دارد.

کد خبر 1064845

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha