زندگی شهید فاطمی تبار در «راز قلعه حمود»

کتاب«راز قلعه حمود» خاطرات روحانی شهید مدافع حرم، «سید اصغر فاطمی‌تبار» با تدوین «اعظم محمد‌پور از سوی انتشارات«خط مقدم» منتشر شده است.

به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از انتشارات خط مقدم، نویسنده در بخشی از مقدمه کتاب می‌نویسد:« شاید آن روز که خیل رزمندگان بازمانده از قافله‌ی شهدا، از شکسته شدن کلید باغ شهادت گله می‌کردند، و صادق آهنگران برای این کلید شکسته غم‌نامه می‌سرود، کسی باور نمی‌کرد که در باغ شهادت در عراق و سوریه به روی خیل عاشقان شهادت باز شود، و این بار، نسل سوم انقلاب، دفتر زرین شهادت را ورقی تازه بزند. امیدوارم شفاعت این شهید والامقام ، شامل حالمان شود».

وی ادامه می‌دهد:« راوی داستان این کتاب، «سیده بیگم جان»، مادری صبور، رنج کشیده و هفتادساله است. او زندگی فرزندش در دفاع از اهل‌بیت در سوریه را روایت می‌کند».

محمد‌پور درباره سختی‌هایی که در مسیر تدوین کتاب متحمل‌ شده است، می‌نویسد:« هماهنگی‌های لازم را با همسر شهید فاطمی تبار انجام دادم. خانواده‌ی شهید فاطمی تبار، ساکن روستای قلعه حمود در بخش جایزان بودند که از توابع شهرستان امیدیه است. این روستا، دو ساعت با اهواز فاصله دارد و سیصد خانوار جمعیت دارد که عموماً از سادات هستند. رفت و آمد با دختران کوچکم در این مسیر، برایم سخت بود. برای همین، دوستانم خانم ناصریان و خانم بهرامی، در شهر امیدیه مستقر شدند. آنان، هرروز جاده‌ی پر پیچ وخم امیدیه تا روستای قلعه حمود را طی می‌کردند و طی ده روز، با خانواده ، دوستان و هم‌رزمان شهید ۲۴ ساعت مصاحبه کردند.

شهریور ۱۳۹۶، مصاحبه‌ها به دستم رسید، و بعد از پیاده‌سازی مصاحبه‌ها، تألیف کتاب را شروع کردم. تصمیم گرفتم کتاب را از زبان مادر شهید بنویسم».

ضرورت حفظ وحدت شیعه و سنی

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:« سوریه که بودیم در روستایی مستقر بودیم که اکثر اهالی آن اهل سنت بودند و اسم خلیفه اول و دوم در سرتاسر دیواره‌های مسجد کاشی‌کاری شده بود.

چند نفر از رزمندگان کج‌سلیقه رفته بودند بالای پشت‌بام مسجد و اذان شیعه را از بلندگو برای اهالی سنی پخش کرده بودند و می‌خواستند کاشی‌کاری‌ها را بشکنند. سید اصغر تا شنید برآشفت و به آن‌ها گفت:

«جبهه النصرة در تمامی سوریه علیه ما تبلیغات می‌کنند که می‌خواهیم سوریه را بگیریم و همه اهل سنت را از بین ببریم. الآن شما دارید آب به آسیاب دشمن می‌ریزید. مگر نه این است که مقام معظم رهبری در مسئله وحدت بین شیعه و سنی حساس هستند و مخالف هرگونه اقدام وحدت‌شکن. این کار شما خلاف وحدت است. اگر مقام معظم رهبری را به ولایت قبول دارید در عمل نشان دهید». آن‌قدر گفت که آن‌ها را از رو برد.

دوستت دارم

در شانزده روزی که رفته بود سوریه، حدود شش بار با الهام تماس گرفت و هر بار می‌گفت که دلش برایمان تنگ‌شده است و به زودی برمی‌گردد!». وقتی می‌گفت به زودی برمی‌گردد، یا دلش برایمان تنگ‌شده، خوشحال می‌شدم و به خود می‌گفتم: چون دلش تنگ‌شده، پس لابد دلش نمی‌خواهد شهید شود و دوست دارد برگردد! با این فکر آرام می‌شدم.

روزی، حدود شش و نیم به وقت ایران و پنج و نیم صبح به وقت سوریه به الهام زنگ زد، صدایش گرفته بود. گفت: «دلم برات تنگ‌شده! الهام گریه کرد. بهمن گفت: «دوستت دارم.» این آخرین جمله‌ای بود که به الهام گفت و بدون خداحافظی قطع کرد. رحیم گفت: عصر روز قبل از عملیات و روز پانزدهم آبان، با ایوب و بهمن، در یک باغ کنار هم نشسته بودیم. من گفتم: «بچه‌ها، ما هر سه از یک روستا هستیم و یه چیزی توی دلم میگه که یک یا دو نفرمان از این عملیات برنمی‌گردیم و احتمالاً شهید میشیم.

وصیت‌نامه

بعد از یک ماه، دفتر خاطرات و وصیت‌نامه‌اش را به دست همسرش رساندم. توی دفترش نوشته بود: «رهرو ولایت باشید!» سفارش کرده بود: فریب دشمنان و منافقان را نخورید و پشت ولایت باشید. شب عملیات، توی دفتر نوشته بود: «دوست داشتم در تیم هجوم باشم. متوسل شدم به دستان کوچک حضرت رقيه، و حاجت ام برآورده شد و دعایم مستجاب شد و آنچه می‌خواستم، به من دادند!»

پایین آن نوشته بود: «مادر عزیزم، چشم‌هایم، فرش پایت!» از نوشته‌هایش معلوم شد که قبل از عملیات می‌دانسته شهید می‌شود. بهمن با تیپ امام حسن مجتبی اعزام شد، و اواخر ماه صفر، پیکر مطهرش در روز چهارشنبه مصادف با روز شهادت امام حسن مجتبی به خاک سپرده شد. بعد هم گوشه‌ی دفترچه‌ی یادداشت اش نوشته بود: یا امام حسن مجتبی». با خود گفتم: لابد بهمن از امام حسن و حضرت رقیه برات شهادت گرفته!

همه‌ی اتفاق‌های مهم زندگی بهمن، در دو سال قبل شهادت اتفاق افتاد: ازدواج کرد؛ کربلا رفت؛ ملیس شد و به شهادت رسید. فقط دو ماه لباس مقدس طلبگی را پوشید. همیشه نگران بود که نتواند حرمت این لباس را نگه دارد.

شهید سید اصغر فاطمی تبار در سال ۶۴ در روستای قلعه حمود از توابع بخش جایزان امیدیه چشم به جهان گشود و در ۱۶ آذر ۹۴ در منطقه العیس حلب بر اثر درگیری های خانه به خانه با جبهة النصرة سوریه به شهادت رسید. مزار این شهید بزرگوار در گلزار شهدای روستای قلعه حمود امیدیه واقع شده است.

کتاب«راز قلعه حمود» خاطرات روحانی شهید مدافع حرم، «سید اصغر فاطمی‌تبار» است که «اعظم محمد‌پور» آن را تدوین کرده و با توجه به استقبال خوانندگان سه بار از سوی انتشارات«خط مقدم» تجدید چاپ شده است.

کد خبر 1074932

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha