به گزارش خبرنگار گروه مسجد و کانون های مساجد خبرگزاری شبستان، واقعه غدیر از مهمترین وقایع تاریخ اسلام است که در آن، پیامبر اسلام(ص) هنگام بازگشت از حجة الوداع در ۱۸ ذیالحجه سال دهم قمری در غدیر خم، امام علی(ع) و اولاد ایشان تا امام دوازدهم (عج) را به عنوان وصی خود و ولی مومنین معرفی کردند. حاضران در آن واقعه که بزرگان صحابه نیز در میانشان بودند، با امام علی(ع) بیعت کردند.
این معرفی بنا به دستور خدا در آیه تبلیغ بود. این آیه به پیامبر(ص) دستور میداد آنچه خداوند بر او نازل کرده، ابلاغ کند و اگر این کار را نکند، رسالتش را انجام نداده است. پس از واقعه غدیر آیه اکمال نازل شد که می فرمود: «امروز دین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.»
معصومان به حدیث غدیر استناد کردهاند و شاعران بسیاری از دوران امام علی(ع) درباره آن شعر سرودهاند. از مهمترین آثار درباره این واقعه، کتاب الغدیر از علامه امینی است. پیامبر(ص) و دیگر معصومان این روز را عید خواندهاند و مسلمانان، بهویژه شیعیان این روز را جشن میگیرند.
به مناسب دهه امامت و ولایت گفتگویی با حجت الاسلام والمسلمین «حسین دفتری»، خطیب دینی و کارشناس حوزه تعلیم و تربیت دینی انجام داده ایم که در ادامه مشروح آن را می خوانید:
مسجد از منظر امير المومنين على ( ع) چه جایگاه و مرتبه ای داشت؟
پس از پيامبر (ص) نظام حكومتى اسلام از حركت در مسیری كه ايشان براى آن ترسیم نموده بود، بازماند لیکن تحول سياسى پيامدهاى عميق و زيانبارى را در ابعاد گوناگون به دنبال داشت. مسجد نيز بهعنوان نهادى كه كاملاً از جنبههای فرهنگى و سياسى برخوردار بود از اين آثار زيانبار به دور نماند. با كنار گذاشتن امیرالمؤمنین علی (ع) از عرصههای سياسى، ايشان نتوانست آنگونه كه بايد از اين سنگر مقدس در راستاى تلاشهای فرهنگى، سياسى و اجتماعى بهرهبرداری كند. بااینحال، شواهد تاريخى بهروشنی نشان میدهد كه آن حضرت (ع) حتى در دوران بیستوپنجسالهی سكوت و بركنارى از حکومت و خلافت نيز براى بجا آوردن نماز در مسجد حضور مییافتند. و در موارد لازم به پرسشهای علمى، فرهنگى، سياسى و اجتماعى مسلمانان و دانشمندان اديان ديگر كه به مدينه میآمدند; پاسخ میگفتند. از عمر بن خطاب نقلشده كه در زمان خلافت خويش گفته است: «لا يفتين احد فى المسجد و على حاضر.» «كسى با حضور على (ع) در مسجد، حق فتوا دادن ندارد.»
اين سخن عمر، افزون بر آنكه گوياى فضيلت و برترى علمى امیرالمؤمنین على (ع) است نشان میدهد كه حتى در دوران خلافت خلفا، نيز يكى از کارهای آن حضرت (ع)، حضور در مسجد و فتوا دادن در مسائل دينى، مسائل روز و پاسخگویی به مشكلات قضايى بوده است.
در زمان خلافت ابوبكر، آن حضرت (ع) در مسجد، به بحث و گفتگو با هیئتی از راهبان مسيحى كه از روم به مدينه آمده بودند، پرداخت و به پرسشهای آنان جواب داد. اين هيئت، پیش از این، پرسشهای خود را با دیگر صحابی در ميان گذاشته بودند، ولى آنان از پاسخگویی درمانده بودند.
پس از آنكه امیرالمؤمنین على (ع) خلافت را به دست گرفت، در آغاز در مدينه و پس از آن در كوفه در سطح وسیعتری از مسجد بهعنوان پايگاه و مرکز تبليغ معارف اسلامى و اندیشههاى سياسى اجتماعى استفاده کردند. آن حضرت بارها در مسجد مدينه و كوفه و گاه نيز در مسجد بصره به وعظ و سخنرانى و رفع مشكلات مردم پرداختند. بسيارى از خطبههای مولای متقیان (ع) اينك در دسترس ما قرار دارد، (كه همه موضوعات لازم براى يك حكومت اسلامى را بيان نمودهاند) در مسجد كوفه و یا مسجدالنبی ایرادشده است.
امیرالمؤمنین على (ع) بارها پرفراز منبر كوفه ندا میداد كه: «سلونى قبل ان تفقدونى» پيش از آنكه مرا از دست بدهيد، از من سؤال کنید تا شمارا پاسخگویم. پس امیرالمومنین علی (ع) در زمان خلفا به مسجد میرفتند و به سؤالات مردم پاسخ میگفتند، اما كوتاهى خلفا و ظلم آنها و نصب ولايت و كوتاهى مردم بود که محراب و مسجد و حكومت را از على (ع) گرفته شد.
امام على (ع) درباره حیات مسجد چه دیدگاهی داشتند؟
با بررسى در نهجالبلاغه و سيره امام على (ع) متوجه میشویم، كه انسانهای بزرگ همچون امیرالمومنین (ع) هستند كه به مساجد و جامعه حيات مى دهند و الّا تمام مساجد بااینکه فینفسه داراى بار الهی و معنويت و ارزش هستند. (چون مساجد خانههای خدا روى زمين هستند) اما اين انسانها والامقام هستند كه به مسجد ارزش بيشتر و برجستهای میبخشند و حيات نوى به كالبد مرده مردم ايجاد میکنند.
در تاريخ آمده در مسجد كوفه تمام انبیاء و پیامبر اکرم (ص) نماز خواندهاند و نماز در اين مسجد تمام امت وفى نفسه ارزش والاى دارد، اما پنج سالى كه امام على (ع) در كوفه بود خانه خود را در كنار آن قرارداده بود. آنجا را مركز حكومت و مركز اجتماع و سياست قرارداده بود. محراب اين مسجد مصداق بيان امام خمينى (ره) است كه میفرمايد: «محراب يعنى محل حرب، حرب با شيطان و آتش».
در این مسجد على بن ابیطالب (ع) حق مظلومين را میگرفت و با قاسطين، مارقين و ناکثين به جنگ پرداخت. محراب اين مسجد، محل عشق با خدا و قرب الى الله است؛ و اين مسجد محل حكومت واقعى اسلام بود. محل سياست، محل قضاوت و جذب تمامى موحدين و آزادى خواهان بود؛ و چه جالب بيان كرده سردبیر سفارتخانه بریتانیا در بغداد که می گوید: «اگر اين خطيب بزرگ على (ع) در عصر ما هم بر منبر كوفه پا مینهاد میدیدید كه مسجد كوفه بر آن پهناوریاش از سران و بزرگان اروپا موج میزد، میآمدند تا از درياى سرریز دانش، روحشان را سيراب كنند.»
حضرت على (ع) چگونه با استفاده از جایگاه مسجد مردمی بودن خلافت را محقق کردند؟
امیرالمؤمنین على (ع) مسجد را محل اقامه عدل قرار داده بود و با نمازگزاران برخوردى منطقى و از روى انصاف و عدالت داشت. فضاى مسجد را فضايى آرام و آزاد از اندیشههای مختلف قرارداده بود، حتى با خوارج.
استاد شهيد مطهرى میفرماید: «امیرالمؤمنین با خوارج، منتها درجهی آزادى و دموكراسى رفتار میکرد. بااینکه او خليفه است و هرگز اعمال سياستى برايش مقدور بود اما او زندانشان نكرد و شلاقشان نزد و حتی سهمیهی آنان را از بیتالمال قطع نكرد، به آنها نيز همچون ساير افراد مینگریست، آنها در همهجا در اظهار عقيده آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش باعقیدهی آزاد با آنان روبرو میشدند و صحبت میکردند، طرفين استدلال میکردند استدلال يكديگر را جواب میگفتند. شايد اين مقدار در دنيا بیسابقه باشد كه حكومتى با مخالفين خود تا اين درجه با دموكراسى رفتار كرده باشد. میآمدند در مسجد در سخنرانى و خطابهی على (ع) پارازيت ايجاد میکردند، روزى امیرالمؤمنین برمنبر بود، مردى آمد و سؤال كرد، على (ع)بالبداهه جواب گفت: يكى از خارجیها (خوارج) از بين مردم فرياد زد: «قاتله الله ما افقهه». (خدا بكشد اين را، چقدر دانشمند است). ديگران خواستند متعرضش شوند اما امام على (ع) فرمود رهايش كنيد او به من تنها فحش داد. ابن الكوأ، بارها در هنگام نماز و سخنرانى به على (ع) جسارت میکرد، اما ایشان هميشه با صبر و حوصله برخورد میکردند و ايشان به آزادی كامل داده بود و با امربهمعروف و نهى از منكر ارشاد میکرد و مردم را دعوت به وحدت میکردند. مگر اينكه كسى دست در شمشير میبرد.
و خلفان میکرد. ايشان در طبقه را رفع میکرد:۱. منافقان زيرك ۲. زاهدان احمق، خوارج در نماز جماعت به على (ع) اقتدا نمیکردند زيرا او را كافر میپنداشتند، به مسجد میآمدند اما به اعلی نماز نمیگذاردند.»
استاد شهيد مطهرى در جاى ديگر میفرماید: «رمز جاذبهى على و محبت مردم به او مسلماً در جسم تاوَنی است بلكه در تواضع، فروتنى، مهربانى، عطوفت، عدالت، مروت، مردانگى، سخاوت، جود، كرم و ... على است. على (ع) از آن نظر محبوب است كه پيوند الهى دارد. دلهای ما بهطور ناخودآگاه در اعماق خويش با حق سرو سیر و پيوستگى دارد، چون على (ع) را آيت بزرگ حق و مظهر صفاست مییابد به او عشق میورزد. در حقيقت پشتوانه عشق به على ع پيوند جانها با حضرت حق است كه براى هميشه در فطرتها نهاده شده و چون فطرتها جاودانى است، مهر به على (ع) جاودان است نقطههای روشن در وجود على (ع) بسيار است اما آنچه براى هميشه او را درخشنده و تابان قرارداده است ايمان و اخلاص اوست و آن است كه به وى جذبهی الهى داده است.
وقتى امام على (ع) با اینهمه رمزهاى جاذبهی انگيزش امام مسجد میشود، مسلم است كه مسجدى كه على (ع) در آن نماز بخواند و اقامه عدل كند و اجراى حكومت نمايد چه مسجد نمونهاى میشود. اگر مسجدى به الگوى على گونه و قالبهای على وار شود و مديريت شود آن مسجد، مسجدى تراز مىگردد. مسجد اگر بخواهد نقش و كاركرد درست خود را ايفا كند، بايد على گونه اداره شود.
نظر شما