ابا عبدالله الحسین (ع) برای برگرداندن «قطار انقلاب جهانی پیامبر اسلام (ص)»در ریل اصلی خود قیام کردند

حجت الاسلام شاکرفر با بیان اینکه امام حسین (ع) فلسفه قیام خود را اصلاح دین جدش عنوان کردند گفت: فلسفه قیام ابا عبدالله الحسین (ع) برگرداندن مسیر انقلاب پیامبر اکرم (ص) به روال طبیعی خود بود لذا امام جهت برگرداندن این قطار در ریل اصلی خود قیام کردند.

به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، حماسه عاشورا شورانگیز‌ترین حماسه تاریخ بشری است که نیرومندترین احساسات میلیون‌ها انسان را برانگیخته و از مرزهای جغرافیایی و اعتقادی نیز در گذشته است و شگفت و تعجب از اینکه قداست خویش را در میان سایر ادیان نیز حفظ کرده ودر اینجا نهضت حسینی توسعه یافته «کل ارض کربلا» گویا همه جهان زمین کربلاست.

ارزش و اعتبار و عظمت شخصیت دلربای امام حسین‌(ع)و نهضت آن بزرگوار امروز همه راتحت تاثیر قرار داده، به طوری که نه تنها دوستان و پیروانش، بلکه بیگانگان هم درمقابل نام با شکوه و خواستنی او سر تعظیم فرود می‌آورند و قیام مقدس کربلا را بااحترام و تکریم یاد می‌‌کنند، آن هم نه در برهه‌ای از زمان، بلکه هر چه از تاریخ وقوع آن می‌گذرد بر عظمتش افزوده می‌شود به طوری که بسیاری ازکشورها به ایمان این امام همام اعتراف کرده‌اند لذا در این خصوص با حجت الاسلام «حسین شاکرفر» استاد سطوح عالی حوزه و عضوء هیئت علمی موسسه امام خمینی (ره) گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.

 

فلسفه قیام امام حسین (ع) چه بود؟

امام حسین (ع) فلسفه قیام خود را اصلاح دین جدش عنوان کردند. فرمودند: من دیدم دین جدم از مسیر اصلی خود منحرف شد، جای منکرها و معروف ها جا به جا شدند، اقامه نماز آنچنان که باید برپا نمی شود لذا قیام کردم. در واقع فلسفه قیام ابا عبدالله الحسین (ع) برگرداندن مسیر انقلاب پیامبر اکرم (ص) به روال طبیعی خود بود. قطار انقلاب جهانی پیامبر اسلام (ص) منحرف شده بود لذا امام جهت برگرداندن این قطار در ریل اصلی خود قیام کردند و در این راه هرچه داشتند و نداشتند (خانواده، بستگان، اصحاب و ...) را به میدان آوردند و این میدان آمدن هم برای اصلاح امت نه برای جنگ و خونریزی بود. امام آمدند که دعوت مردم را لبیک بگویند، امام آمده بودند حاکمیت اسلام را محقق کنند.

ابا عبدالله الحسین (ع) آمده بودند امامت را به مرحله اجرا درآورند، یعنی امام غیر از جایگاه امامت الهی، مسئولیت زعامت و رهبری امت و اجرای حکومت دینی و اسلامی را هم بر عهده داشتند. امام آمده بودند اوضاع مردم را بهتر کند ولی بعضی از بی وفایی ها و عهدشکنی ها موجب عدم رسیدن به اهداف اولیه این قیام و در نهایت منجر به جنگ و معرکه ای شد که نتیجه آن شهادت سیدالشهداء (ع) و 72 تن از یاران باوفایش بود.

 

شناخت فلسفه قیام عاشورا نیازمند به معرفت و آگاهی دارد اما همان طور که در جامعه امروز ملاحظه می کنیم، برداشت هایی که از فلسفه قیام ابا عبدالله الحسین (ع) می شود با فلسفه قیام خود امام فاصله زیادی دارد به نظر شما چرا و دلیل آن چیست؟

این مسئله به طور صددرصد نیست اما متاسفانه بخش زیادی از برنامه های ما به این سمت و سو سوق پیدا کرده است. عاشورا دو بخش دارد یک بخش شور حسینی است که لازمه کار است، چون تا این شور حسینی نباشد مردم در میدان حاضر نمی شوند لذا این شور حسینی خود موجب گردهمایی مردم برای عزاداری ابا عبدالله الحسین (ع) می شود. وقتی این بیرق برافراشته می شود همه انسان های آزادی خواه نه تنها شیعیان و مسلمانان بلکه همه انسان های حق مدار، حق طلب و حقیقت طلب ذیل این بیرق قرار می گیرد ولی متاسفانه این امر ناقص است.

بخش دیگر عاشورا شعور حسینی است که مردم در این گردهمایی های عمومی و فراخوان های ملی و فراملی معارف و دستورالعمل های ابا عبدالله الحسین (ع) را که به خاطرش به شهادت رسیدند، فرا می گیرند. متاسفانه گاهی مواقع به دلیل غلبه احساس و عواطف (شور حسینی) معارف حقیقی این واقعه به حاشیه می رود، این در حالی است که ما در جاها و مکان هایی مانند بیت رهبری شاهد همزمان دو بخش شور و شعور حسینی در عزاداری ها هستیم که به طور متوازن هر دو بخش محقق می شود، یعنی هم بعد شورآفرینی و هم بعد معرفت افزایی و تقویت ایمان در قالب وعظ به اجرا در می آید؛ ضمن اینکه بسیاری از هیئات هم وجود دارند که خوشبختانه این شور و شعور حسینی را در کنار هم به نمایش می گذارند ولی در برخی جاها هم به دلیل سلایق شخصی بخش شور حسینی آن پررنگ تر می شود.

 

واقعه عاشورا چه عبرت ها و درس هایی برای جامعه امروز ما می تواند داشته باشد؟

واقعه عاشورا هم درس و هم عبرت برای مردم امروز ما دارد، یعنی درس را باید در قالب نکات مثبت قیام عاشورا و عبرت ها را در قالب نکات منفی آن ببینیم. نخستین درسی که در قیام عاشورا محقق شد، درس بصیرت افزایی بود. بصیرت در تمام اصحاب و یاران امام (ع) حتی آنهایی که شاید غلام بودند و از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار نبودند تا حضرت ابوالفضل العباس (ع) که بالاترین و عالی ترین مقام را در میان اصحاب امام داشتند در کامل ترین و عالی ترین سطوح دیده شده بود، آنها به راحتی حق را دنبال کردند با وجود اینکه می دانستند در برابر 30 هزار سپاه یزید، پیروزی ظاهری وجود ندارد و این مسیری که در آن گام نهادند، برگشتی ندارد ولی با بصیرت و معرفت کامل همه مسایل را به جان خریدند و پذیرفتند، چون راه و مسیر خود را پیدا کرده بودند و به دنبال آن در حرکت بودند؛ این اوج بصیرت یاران ابا عبدالله الحسین (ع) بود. بصیرت یعنی در فضای غبارآلود راه حق را پیدا کردن، در مسیر هموار و موافق با آب شنا کردن هنر نیست، مهم این است که انسان در شرایط سخت و حاد دل به دریا بزند.

 

درس دیگری که می توانیم از این واقعه تاریخ ساز عاشورا بگیریم، بحث تکلیف مداری است. بعضی از افراد در گام نخست تکلیف مداری یعنی تکلیف شناسی گیر هستند. برخی هم تکلیف شناسی را انجام می دهند و در گام دومش که عمل به تکلیف است، دچار مشکل می شوند و برخی هم در راه رسیدن به تکالیف جان خود را تقدیم می کنند که در صحنه کربلا یاران سیدالشهدا (ع) در انجام تکلیف و عمل به آن سربلند و موفق بودند.

 

وفای به عهد و پایبندی به اصول هم درس سوم واقعه عاشورا به مردم جامعه امروز ما است. انسان باید به تعهداتی که با خالق یا مخلوق خود می بندد، پایبند باشد لذا اصحاب ابا عبدالله الحسین (ع) با عهد و پیمانی که با ایشان بسته بودند تا آخرین لحظه و تا آخرین نفس پایبند و وفادار بودند، ضمن اینکه قیام عاشورا عبرت هایی هم داشته است. یکی از عبرت ها این است که هر کجا مردم امام را رها کنند، آسیب می بینند بنابراین ضربه به اخلاق و ایمان افراد جامعه مهمترین پیامد رها کردن امام در جامعه است.

دیدیم که هر کجا مردم امام خود را همراهی کردند آن جامعه سربلند و موفق بود و هر کجا رها کردند مردم دچار آسیب های جدی شدند؛ به طور مثال در مقاطعی که مسلمانان گرد پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) جمع می شدند آن دوران یکی از مهمترین مقاطع تاریخ اسلام و مسلمانان بود؛ بنابراین یکی از عبرت های واقعه عاشورا این است که امام تنها نماند، اگر تنها بماند آن جامعه روی خوش نخواهد دید؛ در واقع دنیاطلبی باعث شد عمر بن سعد که هم سن و سال و همبازی دوران کودکی امام حسین (ع) بود بر وی قیام کند. با وجود اینکه او بر همه دستورات و سفارش های پیامبر اسلام (ص) در مورد امام حسین (ع) واقف بود و می دانست که حسین حق است ولی به خاطر دنیاطلبی و رسیدن به پست و مقام (ملک ری) آخرت خود را به دنیا فروخت.

 

درس ها و عبرت های عاشورا چه تاثیری در پیروزی انقلاب اسلامی گذاشت؟

بخشی از این درس ها و عبرت های قیام عاشورا طی چهل سال پیروزی انقلاب اسلامی محقق شده است. بصیرت مردم بعد از انقلاب افزایش یافت و به خوبی تشخیص دادند که چگونه باید از امام خود حمایت کنند. آن جاهایی که باید به صحنه می آمدند حاضر شدند و آن جاهایی که باید فریاد می زدند، فریاد زدند. بصیرت مردم در دفاع مقدس به خوبی نمایان بود. مردم ما در مقابل دنیای کفر، شرک و نفاق ایستادگی کرده و به پیروزی رسیدند. مردم ما در وفاداری زبانزد عام و خاص هستند.

مردم ما با امام خمینی (ره) انقلاب کردند و به پای انقلاب بیش از 200 هزار جوان تقدیم کردند و خون مطهر شهدا درخت انقلاب را آبیاری کرد. مردم ما امام را تنها نگذاشتند، هر زمانی که امام شان فریاد زد لبیک گفتند. امام در زمان جنگ فرمودند: رفتن به جنگ واجب است، مردم فوج فوج به سمت جبهه رهسپار شدند. امروز هم می بینیم وقتی رهبری موضوعی را مطرح می کنند همه مردم کمال حمایت را از ایشان می کنند. در دفاع از حرم، مردم لبیک گوی ندای ولایت بودند. در حوزه نظم و امنیت هر جا لازم باشد پای صحنه هستند. در بحران کرونا در حوزه سلامت هر کجا که مقام معظم رهبری فرمانی صادر کردند همه عمل کردند که چنانچه اگر فتوای رهبری و نظرات فرزانه ایشان نبود دولت در بحث کرونا دچار چالش های بسیار سختی می شد.

 

با توجه به اینکه 28 مرداد هم سالروز ورود آزادگان به کشورمان بود، جا دارد که بگوییم تمام این درس ها و عبرت های روز عاشورا در میان رزمندگان و اسرا در قلب سیاهچال های صدام محقق شده بود. در حوزه بصیرت رزمندگان و اسرای ما خوب درخشیدند و عمل کردند به طوری که به فرموده مقام معظم رهبری اسرا و رزمندگان آبروی ملت را حفظ کردند، آنها به عنوان سفیران ملت در چنگال دشمنان یزیدی حماسه آفریدند. در زمینه وفای به عهد به پیمانی که با امام خود بسته بودند تا آخرین لحظه پایبند بودند. اینها درس ها و عبرت های عاشورا بود که در دفاع مقدس تبلور یافت.

 

 

 

 

 

 

کد خبر 1086880

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha