بقعه ۱۲ تن ملاط و میراثی که سادات سلسله کیایی در لنگرود بجا نهاد

بقعه ۱۲ امامزادگان در روستای ملاط، یکی از زیارتگاه های شهرستان لنگرود است که در این آرامگاه ۱۲تن از سادات سلسله کیایی دفن شده اند.

خبرگزاری شبستان_ رشت، مهری شیرمحمدی؛ روستای ملاط، یک روستای معمولی در دهستان دریاسر شهرستان لنگرود نیست. از جاده توریستی روستای لیلاکوه که به سمت ملاط بروید، گویی از میان بهشتی می گذرید. دو سوی جاده، باغ های چای و مرکبات بر دامنه کوه و شیب تپه، بهشت وعده داده شده را به تصویر می کشد و در میانه این جاده، بقعه ۱۲تن ملاط، فرصتی برای استراحت و بازخوانی تاریخ منطقه است.

 

بیشتر بقعه های شرق گیلان تا اوایل دوره صفوی زیر نفوذ سلسله کیایی بود که خود را منتسب به امام چهارم شیعیان می دانستند. این خاندان در فاصله سال های ۷۶۹ تا۱۰۰۰ قمری بر قسمت شرقی گیلان حکومت می کردند و آرامگاه آنها بعدها به زیارتگاه تبدیل شد. سادات کیایی ابتدا زیدی مذهب بودند و با ظهور صفویه بخه‌ویژه در زمان شاه عباس مذهب جعفری را پذیرفتند.

 

بنای بقعه ۱۲تن ملاط، در واقع مقبره خانوادگی سلسله کیایی حاکم بر رانکوه است. این بنا در گذشته معماری بومی داشت و همچون بسیاری از بقعه های میراثی شرق گیلان، نگاره های مذهبی ملهم از حوادث عاشورا بر دیواره گچی این بقعه کشیده شده بود. متاسفانه سالها قبل، آن بنای زیبا – که تنها ۲ تصویر از آن به‌جامانده- به‌طورکامل تخریب و نوسازی می شود. (تصویر سیاه و سیفدی در کتاب «ازآستاراتا استرباد» و تصویر رنگی در کتاب چهل مجلس)

 

 

حالا بجای آن بقعه زیبای چهار ایوانه و نقاشی های دوره قاجار، بنای بزرگ سه طبقه ای ساخته شده که گنبد سفید آن از جاده اصلی پیداست. برای رسیدن به صحن اصلی بقعه ای که بر بلندای کوه قرار گرفته، مسیر پله گذاری شده است و همچون دیگر بناهای مذهبی، اطراف آن وادی خاموشانی است که در سکوت خفته اند.

 

در حیاط چندین اصله درخت آزاد تنومند باقی است که خبر از گذشته‌های دور می‌دهد. این بقعه در سال‌های پیش در دهه اول محرم، مملو از جمعیت عزادار و دسته های سینه زنی و زنجیرزنی هیئت هایی بود که از روستاهای اطراف به این بقعه می آمدند و هرکس نذری داشت و می خواست به عزاداران خیرات دهد، غذای نذری اش را در این بقعه بین زوار پخش می کرد. امسال اما، به‌خاطر شیوع ویروس کرونا، خبری از دسته های عزاداری نیست. فضای گورستان، تک به تک مردمی هستند که برای آرامش درگذشتگان به فاتحه آمده اند.

 

 

از پله ها بالا می روم، داخل صحن اصلی، سردابه مانندی است که با چند پله روبه پایین به محل مدفن می رود. ۱۲گور با سنگ مرمرهای سفید که روی آن پارچه های سبز کشیده اند و نور سبز کمرنگی بر آن می تابد. اگرچه بر روی سنگ قبرها تنها نوشته شده است:« السلام علیک یا اهل البیت النبوه»، اما در منابع تاریخی نام ایشان ذکر شده است. اولین نفری که در این بقعه دفن می شود، همسر سید محمد کیا است که در سال ۸۲۰قمری فوت می کند.(تاریخ گیلان و دیلمستان) سید محمد کیا پس از فوت، همسرش را در ملاط که مهد سلسله امیرکیا ملاطی بود، به خاک می سپرد. سید محمد گنبد مرتفعی بر گور او می سازد. بعدها سید محمد نیز در جوار همسرش آرام می گیرد. باقی مدفونین آنگونه که در زیارتنامه و منابع ذکر شده است، ایشان هستند:«سید علی کیا، و سید محمدکیا دو پسر امام زین العابدین، سید یوسف، سید یونس، سید حسن، سید مظفر، سید موسی، سید حیدر، سید صالح، سید اسکندر، سید خاور و سید ابوذر پسران امام پنجم امام محمد باقر.»

 

اما پیش از مرگ «سید محمد در اینجا قصر و مسجد جامع، سراهایی از آجر و سنگ و گل، برای مسافران و اسطبل های سفال سر و خانقاه و بازار و استخر ساخت و اطراف آن را با نشاندن درختان مختلف به باغ تبدیل کرد.» (منوچهر ستوده، از آستارا تا استرلاد، ج۲) اکنون نیز اطراف بقعه ۱۲تن ملاط پر از باغ های مرکبات است و شاید استخر پایین دست رو به سمت شهر کومله، همان است که سید محمد کیا ساخته بود.

 

 

ظهیرالدین مرعشی هم به تفصیل آبادانی بقعه ملاط را توضیح داده است. از جمله« دورتا دور مشهد مبارک، دیوار از سنگ در غایت محکمی احداث فرمودند و درون مشهد را درختهای نارنج، ترنج و لیمو و آبی و آلو بنشاندند و آن موضع را رشک جنت نعیم و خلد برین گردانیدند و حفاظ را وظایف تعیین نموده تا شب و روز به تلاوت قرآن مجید مشغول باشند و خانقاهی بساختند و امر کردند که صبح و شام را به فقرا و مساکین و ابناء السبیل آش بدهند و بر در مسجد حفر چاه آب فرمودند و گوراب بغایت خوبی بفرمودند ساختن و مدرسه ای طرف غربی آن گوراب و مسجد تمام کردند. و مرتبه دیگر شیب از آن گوراب، گورابی دیگر بساختند و چاه آبی بر سر راه فرمودند کمدن تا در تابستان که آب رودخانه گرم می شود،متوطنان آن مقام از آن آب بنوشند... .»

 

اگرچه امروز از آن مسجد، حمام، دکان ها و خانقاه که مرعشی توضیح داده، خبری نیست، ولی پشت صحن اصلی، چاه و چشمه ای است که آب گوارایی دارد و احتمالا از همان زمان بجا مانده است. از راه مالرویی که در ضلع شرقی بقعه، به سمت باغات مرکبات می رود، بالا می روم. هرچه جلوتر می روم، شیب کوه تندتر می شود. نگاهی به وضعیت این کوه‌های عظیم، می‌افکنم. بی شک به همین دلیل دکتر ستوده هم بر این عقیده بود که «این کوهها از نظر وضع طبیعی دارای موقعیت نظامی می باشند و شک نیست که سید علی کیا و بازماندگان او نیز از همین نظر به این منطقه روی آورده اند، شاید روزی مسکن اصلی سادات کیایی در این دهکده بوده است.

 

 

در شمال شرقی ملاط استخری است که تا امروز «علی کیا استلخ» معروف است. از بالای کوه، جاده اصلی پیداست. جاده ای که از لنگرود به لیلاکوه و از ملاط به پرشکوه و کومله می رود. امتداد این جاده، به روستای تمیجان در املش و از مسیری دیگر به بندبن تا رودسر می رود. درواقع آرامگاه سدات کیایی ملاط در مسیر راه قدیم معروف به شاه عباسی ساخته شده بود. راهی که مسافران از غرب گیلان به سمت شرق و تا مازنداران می رفتند. آثاری از این راه را می توان در بقایای پل خشتی بلوردکان در رودسر دید. اما کاش بنای بقعه با همان معماری بومی و با همان نقاشی های مذهبی که منوچهر ستوده گزارش داده است، باقی می ماند تا علاقمندان پس از زیارت، با معماری بومی زیارتگاه های شرق گیلان و نقاشی های مذهبی بجامانده از دوره قاجار نیز آشنا می شدند.

کد خبر 1087715

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha