به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان،عصر امام سجّاد(علیه السلام) (61 ـ 95 هـ. ق) یکى از دهشتناک ترین و پراختناق ترین دوران هاى تاریخ اسلام به شمار مى آید. شیعه در این برهه، هم از بُعد اعتقادى و هم از بُعد سیاسى در شرایط بسیار سختى به سر مى بردوتشکیلات و انسجام آن فروپاشیده و در آستانه انقراض قرار گرفته بود. امام سجّاد(علیه السلام)با بهره گیرى از اصل «تقیّه»، هستى و دوام شیعه را حفظ کردند و در پوشش آن، جامعه شیعى را رهبرى نمودند. از جمله کارهاى بسیار مهمى که آن حضرت در راستاى حفظورهبرى جامعه شیعى انجام دادند، موضع گیرى هاى بجا و بموقع ایشان در برابر قیام ها و شورش ها و نیز مواضع آن بزرگوار در قبال عملکرد حکّام اموى عصر خویش بود لذا در این خصوص با حجت الاسلام «رحمت الله بانشی»، پژوهشگر گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.
امام سجاد (ع) کی و کجا متولد و به شهادت رسیدند؟
امام سجاد علی بن الحسین (ع) بنا بر نقل مشهور در تاریخ پنجم شعبان سال 38 هجری در مدینه منوره به دنیا آمدند و در 25 سال 94 یا 95 به دست ولید بن عبدالملک یا برادرش هشام مسموم و به شهادت رسیدند و در قبرستان بقیع در کنار مرقد امام حسن مجتبی (ع) به خاک سپرده شدند.
در خصوص ویژگی های فردی و ظاهری امام سجاد (ع) توضیح دهید؟
به گفته یکی از نویسندگان قرن 14 امام سجاد (ع) چهره ای گندم گون و اندامی لاغر داشتند. همچنین عبدالله بن سلیمان یکی از راویان آن دوره می گوید: در مسجد نشسته بودیم که علی بن الحسین (ع) وارد شدند. ایشان بسیار خوش چهره و خوش اندام بودند؛ در همین راستا گفته شده استt امام صدای بسیار دلنشین و زیبایی داشتند و قرآن را بسیار زیبا تلاوت می کردند.
دوران امامت امام سجاد (ع) و اوضاع سیاسی و اجتماعی آن دوران چگونه بود؟
امام سجاد (ع) در عصر عاشورای سال 61 هجری بعد از شهادت امام حسین (ع) به امامت رسیدند، مدیریت و هدایت جامعه بحران زده شیعه را بر عهده گرفتند. اهل بیت پیامبر (ع) یازده محرم سال 61 هجری به همراه امام سجاد (ع) با مظلومیت تمام به اسارت رفتند. حضرت زین العابدین (ع) در این دوره پر از هیجان که به گفته برخی از صاحب نظران (مقام معظم رهبری) دوره نخست امامت امام سجاد (ع) محسوب می شود در این برهه پر از هیجان و احساسی مانند یک قهرمان بزرگ با رفتار و گفتار خود حماسه بزرگی آفریدند و مانند یک انقلابی پرخروش بر دشمن قدرتمند زمان خود می تاختند، در برابر حاکمان ستمگر پاسخ دندان شکن می دادند به طوری که همه حقایق را بر مردم آشکار می ساختند. در واقع دوره نخست امامت حضرت که از کربلا به کوفه و از کوفه به شام و از شام به مدینه آغاز شده بود به پایان می رسد و با استقرار امام سجاد (ع) این دوره پر از هیجان به پایان می رسد.
دوره امامت امام سجاد (ع) که 34 سال طول کشید، بنای اقدامات حضرت بر فعالیت های زیربنایی بود که این فعالیت های زیربنایی را آرام و مدیریت شده پیش می بردند، دلیلش هم این بود که حاکمان ستمگر اموی با اعمال فشار و ایجاد خفقان، جامعه شیعیان را در یک وضعیت بسیار سختی قرار داده بودند به گونه ای که برخی گمان می کردند، شیعه دیگر هیچ زمانی نمی تواند خودش را بازیابی کند. اگرچه برخی تحرکات همانند توابین و مختار ثقفی مدتی بعد از محرم سال 61 خود را نشان دادند ولی واقعیت، قتل عام بهترین بندگان خدا و جسارت هایی بود که پی در پی به مقدسات مسلمانان می شد و جرات حرکت سیاسی را از بیشتر مردم گرفته بودند و مردم نمی توانستند حرکات سیاسی ادامه دار داشته باشند؛ از این رو افراد کمی در کنار امام سجاد (ع) باقی ماندند و در نتیجه هر اقدام مسلحانه ای علیه دستگاه اموی منجر به شکست می شد، یعنی حتی اگر امام هم می خواستند یک حرکت مسلحانه ای داشته باشند، منجر به شکست می شد.
در واقع عصر امام سجّاد(علیه السلام) (61 ـ 95 هـ. ق) یکى از دهشتناک ترین و پراختناق ترین دوران هاى تاریخ اسلام به شمار مى آید. شیعه در این برهه، هم از بُعد اعتقادى و هم از بُعد سیاسى در شرایط بسیار سختى به سر مى برد و تشکیلات و انسجام آن فروپاشیده و در آستانه انقراض قرار گرفته بود. امام سجّاد(علیه السلام)با بهره گیرى از اصل «تقیّه»، هستى و دوام شیعه را حفظ کردند و در پوشش آن، جامعه شیعى را رهبرى نمودند. چون اگر حاکمان اندک بهانه ای پیدا می کردند خود امام و پیروانش را از بین می بردند لذا در این دوره بحرانی و سخت کج اندیشی، استبداد، ظلم، بی عدالتی، عافیت طلبی و ترویج احادیث ساختگی در منقبت خلفای اموی به خصوص معاویه و ترویج احادیث ساختگی علیه امام علی بن ابیطالب (ع) به سرعت گسترش یافت.
از سوی دیگر سیاست به جهالت کشاندن مردم را گسترش می دادند که مردم در یک خلأ فکری قرار بگیرند و از مسایل سیاسی باز نگه داشته شوند، این هم از جمله اقداماتی بود که دولت اموی در این دوران انجام می داد لذا فاصله انداختن میان امام سجاد (ع) و امتش نیز از ویژگی های بارز حکومت اموی در عصر امام سجاد (ع) بود.
اقدامات امام سجاد (ع) در برابر حکومت ستمگر اموی چه بود؟ آیا امام در این شرایط ساکت نشستند و اقدامی انجام ندادند؟
خیر، این گونه نیست. ما اگر تاریخ ائمه را به خوبی و با دقت بررسی و مطالعه کنیم، می بینیم که بعد از صلح امام حسن (ع) در سال 40هجری اهل بیت پیامبر اکرم (ص) به این قانع نشدند که بیایند در خانه بنشینند و احکام الهی به دست دیگران بیفتد بلکه در همان آغاز صلح امام حسن (ع) که یک جهت گیری کلی برای امامان بوده، بعد از صلح امام حسن (ع)، امام حسین (ع) یک قیام منحصر به فردی داشتند که آن هم با توجه به شرایط و مقتضیات خاص زمان خود بود لذا امامان بعدی ساکت ننشستند و اجازه ندادند که احکام الهی نیز به دست دیگران بیفتد؛ بنابراین امام سجاد (ع) هم همان هدف و خط مشی کلی را ادامه دادند و برای تشکیل حکومت الهی و عینیت بخشیدن به حکومت اسلامی 20 سال انواع تاکتیک ها و موضع گیری های گوناگون را به کار بستند و با سیاست، درایت و شجاعت همه مسایل را در نظر می گرفتند و برای تشکیل حکومت الهی گام بر می داشتند. با توجه به اینکه هدف قیام امام حسین (ع) نیز برپایی امر به معروف و نهی از منکر در جامعه بود و به فرموده امام خمینی (ره) امر به معروفی بالاتر از تشکیل حکومت اسلامی نیست لذا همه امامان برای بهترین امر به معروف تلاش می کردند.
امام سجاد (ع)، سید الساجدین یعنی سید سجده کنندگان و زین العابدین یعنی زینت عبادت کنندگان بودند. به عقیده بنده معجزه امام سجاد (ع) آن مدیریت دقیق، صحیح و هوشمندانه ایشان در شرایط سخت و بحرانی بود که جامعه شیعه را نجات دادند. ناگفته نماند که در زمان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) از لحاظ علمی رشد بسیار خوبی داشتند که زیربنای همه این فعالیت ها و مدیریت ها در آن شرایط بحرانی بر عهده امام سجاد (ع) بود و این رشد علمی مدیون این امام بزرگوار است.
شیوه های امام سجاد (ع) در هدایت و مدیریت جامعه شامل چه مواردی بود؟
خطبه های روشنگرانه امام سجاد (ع) و رسالت خطیر امامت بعد از قیام عاشورا بر عهده امام سجاد (ع) قرار داشت، هرچند بنا بر گزارش های تاریخی ایشان در جنگ کربلا چند روزی بیمار بودند و حضور نداشتند و به جای ایشان حضرت زینب خطبه می خواندند اما رسالت اصلی بر دوش ایشان بود.
در خصوص خطبه های امام سجاد (ع) توضیح بدهید؟
بعد از جنگ کربلا روز یازدهم محرم، لشکر عمر بن سعد کشته های خود را دفن کردند و خاندان پیامبر اکرم (ص) را همراه امام سجاد (ع) با مظلومیت تمام به اسارت بردند. دولت اموی خود را پیروز میدان می دانست و در دروازه ورودی کوفه به مناسبت پیروزی خود جشن پیروزی برگزار کرده بودند، ولی امام سجاد (ع) با وجود اینکه از لحاظ روحی و جسمی در شرایط مناسبی نبودند،خطبه ای قراء و کوبنده قرائت کردند و مردم کوفه به شدت تحت تاثیر سخنان امام قرار گرفتند و فریاد زدند که ما گوش به فرمان شما هستیم, بیایید امامت و رهبری ما را بر عهده بگیرید ولی امام نظرات و پیشنهادات آنها را رد کردند و حضرت در همان جا با یک بیانی معجزه آسا حقایقی از کربلا را برای مردم آشکار کردند که چهره پلید سپاه یزید را برملا کرد.
در همین راستا سپاه یزید با برگزاری مراسم ها و جلسات مختلف قصد نشان دادن قدرت خود به مردم داشت، ولی امام سجاد (ع) با هوشمندی و در اختیار گرفتن جو حاکم، جلسات آنها را تبدیل به رسوایی می کردند. بعد از اینکه برنامه های حکومت اموی در کوفه تمام شد، امام سجاد (ع) را همراه با خاندان اهل بیت (ع) به شام فرستادند، در آنجا نیز امام سجاد (ع) با هوشمندی و مدیریت خود آن جلسه را به نفع اهل بیت (ع) تمام کردند. نقل شده است وقتی امام سجاد (ع) اهل بیت (ع) را وارد شام کردند، یزید به منظور افزایش فشار روحی و جسمی بیشتر بر آنها دستور آراستن کاخ خود را داد و میهمانان داخلی و خارجی را با تشریفات ویژه در جایگاه مشخص قرار داد و سپس امام و خاندان را با غل و زنجیر وارد مجلس کردند. در واقع یزید با این برنامه خود قصد ذلیل کردن خاندان عصمت و طهارت را داشت ولی امام سجاد (ع) از فرصت های پیش آمده استفاده می کردند و با خطبه های قراء خود دشمن را ناکام می کردند.
گفته می شود سخنان امام سجاد (ع) به قدری کوبنده و روشنگر بود که یزید را به انفعال واداشت به گونه ای که یکی از حاضران که دانشمند یهودی بود به قدری تحت تاثیر سخنان حضرت قرار گرفتند که به یزید اعتراض کرد و همچنین امام در مسجد کوفه آن خطبه مشهور خود را قرائت کردند و کاری کردند که یزید مجبور شد امام سجاد (ع) و خاندان عصمت و طهارت را با افتخار به سمت مدینه روانه کند. بعد از شام امام در مدینه هم سخنرانی کردند و حقایق را برای مردم بازگو نمودند، چون مردم بی خبر از همه وقایع بودند و فقط می دانستند که امام حسین (ع) را به شهادت رساندند ولی اینکه چگونه، چرا و برای چه این اتفاقات رخ داده، چیزی نمی دانستند که امام سجاد (ع) همه این مسایل را در قالب سخنرانی ها و خطبه های خود به مردم گفتند.
امام سجاد (ع) چه اقداماتی برای زنده نگاه داشتن یاد و خاطره شهدای کربلا انجام دادند؟
در تاریخ نقل است که امام سجاد (ع) در طول عمر خود همیشه سعی در زنده نگاه داشتن یاد و خاطره شهدای کربلا داشتند. امام با هر صحنه ای یک خاطره ای از کربلا را یادآور می شدند. امام صادق (ع) فرمودند: امام سجاد (ع) حدود چهل سال بر پدر بزرگوارشان گریستند، سپس می فرمایند: در حالی که روزها روزه بودند و شب ها به نماز می ایستادند، هنگام افطار وقتی برایش غذا می بردند، گریه می کردند و می فرمودند: پدرم رسول خدا گرسنه و فرزند رسول خدا تشنه کشته شد. به قدری این جمله ها را تکرار می کردند و اشک می ریختند که غذای امام با اشک مخلوط می شد؛ بر همین اساس هم در برخی از روایات آمده که امام سجاد (ع) جزو پنج نفر از «بکایین» عالم است، یعنی کسانی که زیاد گریه کرده اند. به امام سجاد (ع) گفتند: چرا گریه های شما تمام نمی شود، فرمودند: وای بر تو یعقوب 12 پسر داشت که یکی از آنها گم شد، آن قدر گریه کرد که چشمانش سفید شد ولی من با چشم خودم پدرم، برادرم و 17 تن از خانواده ام را دیدم که کشته شدند، چگونه می توانم نگریم.
سوال اینجاست راز این گریه ها در چیست؟ چرا امام سجاد (ع) این قدر گریه کرده است؟ حتما رازی در آن نهفته است. گفته اند یکی از آثار گریه به هیجان درآوردن است به خصوص وقتی که گریه کننده یک شخصیت برجسته و ممتازی باشد، چون گریه شخص برجسته بیشتر جلب توجه می کند و سوال برانگیزتر می شود.
حاکمان ستمگر اموی بعد از قتل عام اولیای خدا در کربلا تلاششان بر این بود که یاد امام حسین (ع) و اهداف شهدای کربلای برای همیشه محو شود. امام نمی توانستند جلوی عواطف و احساسات حاصل از اشک و آه جان سوز امام سجاد (ع) و دیگر بازماندگان کربلا را بگیرند، چون گریه حق طبیعی هر داغداری است، امام هم از این حق طبیعی به نفع امام حسین (ع) و شهدای کربلا بهره می بردند لذا اینجاست که می توان گفت: مدیریت و هدایت امام سجاد (ع) نبرد میان حق و باطل را ادامه داد و اجازه نداد این نبرد در کربلا خاتمه یابد لذا این نبرد ادامه پیدا کرد تا قطره های سرخ خون به قطره های گرم و سپید اشک تبدیل شد که از دیده ها روان و با هدف قرار دادن ریشه ستم پس مانده های انحراف را با خود برد.
حال با این اوصاف ما نمی توانیم، بگوییم گریه امام سجاد (ع) بر شهدای کربلا ناشی از درماندگی و احساس شکست بود بلکه این گریه ها رسوا کننده دشمن بود. امام از درد فراق و مظلومیت شهدای کربلا می سوخت و گریه می کرد اما گریه های حضرت یک جلسه روشنگری و بصیرت افزایی بود که حقیقت را برای مردم مشخص می کرد؛ بر همین اساس است که امام خمینی (ره) فرمودند: ما امت گریه سیاسی هستیم؛ بنابراین گریه های امام سجاد (ع) هدفمند بود و وجدان های خفته را بیدار می کرد و با توجه به اینکه امام با آن شرایط سخت و خفقان نمی توانست مبارزه علنی و مسلحانه داشته باشد لذا با تغییر تاکتیکی یعنی از یک سو با گریه و از سوی دیگر پرورش شاگردان و طرح مباحث تربیتی، سیاسی و اجتماعی در قالب همه اینها یک روش مبارزه ای (مبارزه منفی) علیه دستگاه فاسد و منحرف اموی بود.
نظر شما