به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان در گچساران، کتاب «ویر» عنوان نمایشنامهای دفاع مقدس است که در سال 1400 با حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس کهگیلویه و بویراحمد به چاپ رسید و در اختیار علاقهمندان به فرهنگ ایثار و شهادت قرار گرفت.
این کتاب، در 40 صفحه به قلم «سیمین غلامی» به رشته تحریر درآمده و در شمارگان 500 جلد در شهریور سال جاری توسط انتشارات آناپنا به بازار نشر عرضه شده است.
این کتاب، داستان زندگی همسر شهیدی است که تصور خیالی او از حضور همسرش در عالم واقع را به نمایش گذاشته است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم
نازخاتون: فیروز که اومد، گفت میخوام برُم جبهه، ماتم برد... آخرای جنگ بود... نشسته بودُم رو پلههای ایوون، زیر نور آفتاب، موهای تارایه میبافتُم... همهش سه روز بود از سفر برگشته بود... یه بند تو جادهها بود...
سوری: (با پوزخند) خیال کرده نظرش برا من خیلی مهمه.
نازخاتون: دلُم خیلی براش تنگ میشد... اما تحمل میکردم... همهش چشام به در بود که بیاد و از تنهایی درمون بیاره... هیچکدوم کس و کاری نداشتیم... نه پدری مونده بود برامون، نه مادری، نه خواهر و برادری.
سوری:لعنتی بو عطرش تو این اتاق هم پیچیده (اودکلنش را برمیدارد و در اتاق میپاشد، جورابها را از دست نازخاتون میکشد)، ببینم مامان نازی، تو این جورابای رنگبهرنگ رو هی میری از کجا میخری، همه هم مردونه؟
نازخاتون: خو جورابا بابافیروزن... براش میشورُم و اونایی که سوراخ شدنه کوک میزنُم میدوزُم...
سوری:چه بوی عطری هم میدن.
نازخاتون: ها... فیروز همیشه دوست داره جوراباش بو عطر بدن... خودُم هر بار بعد از ایکه میشورُمشون روشون عطر میپاشُم... ازو عطرهای عربی که ننهم سر جهازُم گذاشته بود.
سوری: (جوراب را بو میکند) بذار ببینم... بوی عطر مانی رو میده که من بهش کادو دادم...
نظر شما