به گزارش خبرگزاری شبستان، در روایت این کتاب که مصادف با شروع جنگ است٬ دوران نوجوانى و جوانى مینا کمایی روایت شده است.راوی با اصرار خانواده مجبور به ترک آبادان شده٬ براى زندگى به ماهشهر و رامهرمز مىرود. پس از مدتى به آبادان بازگشته، این بار خانوادهاش به اصفهان مهاجرت میکنند ولى او و خواهرش در مناطق جنگی میمانند.
آنها به آموزش امدادگرى در بیمارستان امام خمینى شرکت نفت مشغول مىشوند. در همان سال با تأسیس بسیج خواهران آبادان، همراه با دوستانش که به دختران O. P. D معروف بودند، به فعالیت در بسیج پرداخته و براى امدادگرى و واکسیناسیون به روستاهاى اطراف آبادان مىروند.
کتاب با توصیف روزهای شاد دوران کودکی راوی در یکی از خانههای شرکت نفت در منطقه فرح آباد (قدس) آبادان شروع میشود: «در اتاق، کنار مامان دراز کشیده بودم که مهری، خواهرم صدام کرد: «مینا! بدو آب شط اومد.» مامان در خواب تکانی خورد. بالش را روی رختخوابها انداختم و به حیاط دویدم. مهران، مهرداد و مهری در حیاط بودند. به مهری گفتم: «یواش، داد نزن، مامان خوابش برده.» گرمای آفتاب تابستان، کفِ سیمانیِ حیاط را داغ کرده بود...
نثرِ کتاب ساده است. شبیه به کلامِ واقعی که انگار خواننده دارد همراه با خاطرهگو در خیابانهای آبادان راه میرود. خواننده با راوی به فضای قبل از انقلاب و روزهای مدرسهاش میرود. در خیابانهای آبادان تظاهرات میکند. با اردوهای جهادی به روستاها سرک میکشد. امدادگر میشود و مدام بینِ بیمارستان و خوابگاه در کوچ و نوسان است.
همچنین در کتاب٬ خاطراتى از دوران کودکى راوی، زمان تحصیل در مدرسه٬ پیروزى انقلاب اسلامى، فعالیت طرفداران گروه خلق عرب براى تصاحب خرمشهر، عضویت در جبهه حزب اللّه در مدرسه پس از پیروزى انقلاب و رویارویىها با گروه هاى مجاهدین خلق (منافقین) و دیدار با امام خمینى (ره) در کتاب آورده شده است. همچنین در بخش پایانی کتاب پنج سند مرتبط با موضوع کتاب ارائه شده است.
گفتنی است، کتاب « دختران ا. پی. دی»در قطع رقعی و در شمارگان 2500 جلد توسط انتشارات سوره مهر به چاپ پنجم رسیده است.
پایان پیام/
نظر شما