به گزارش خبرنگار گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، «حیدر باقر» در نشست بررسی فرصت های تبلیغی و ارتباطی در اربعین که به صورت مجازی روز یکشنبه چهارم مهر ماه برگزار شد، گفت: «دین عشق است و عشق دین است». با این جمله، امام جعفر صادق علیه السلام این اصل بنیادین را که زیربنای همه تعالیم و اصول دین اسلام است، بیان می کند. در حقیقت، چه کسی می تواند این مسئله را رد کند که اسلام دین عشق است؟ بنابراین، آنچه را این چهره های مذهبی انجام می دهند، نمی توان به طور مناسب دید، مگر از طریق چشمان عشق. این دقیقاً همان کاری است که امام حسین علیه السلام، وقتی مکه را به مقصد کوفه ترک کرد، انجام داد و در نهایت، در کربلا با تقریباً همه اعضای خانواده اش و تعدادی از پیروان وفادارش به شهادت رسید. بنابراین، حادثه کربلا مطمئناً مسئله قدرت طلبی نبود.
استاد دانشگاه از اندونزی افزود: امام حسین (ع) مانند پدرش یک فتی است، قهرمانی با شهامت. جمله حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم «لا فتی الا علی» مطمئناً درباره این پسرش نیز صادق است. با این وصف، آیا همان پیامبر درباره پسرِ (امام علی علیه السلام) نگفت که او سرور همه شهیدان (سید الشهداء) است؟ مانند یک فتی، او نه فقط یک سوارکار در نبرد و شجاع است، چون دست پرورده علی "شیر" (حیدر) است، بلکه مانند پدرش، مادرش و پدربزرگش نمونه کامل "از خود گذشتگی" و نماد عالی عشق به خداست. او این چنین گفت: "کور باد چشمان کسی که تو را ناظر بر خودش نداند. کسی که عشقت را به عنوان منفعت دریافت نکرده است، تجارتش زیان است». یا: «خدایا، آن کس که تو را گم کرد، چه پیدا کرد و آن کس که تو را پیدا کرد، چه چیزی گم کرد؟».
وی ادامه داد: در حقیقت، فتی بدون شک، فقط قهرمان جنگ نیست که در غلبه بر دشمنانش، قدرتمند است. نه حتی نزدیک به این. بلکه، فتی کسی است که در غلبه بر نفس و خشم خود و خودی که به نافرمانی خدا گرایش دارد، موفق است. او مطمئناً یک مجاهد است. اما نه فقط مجاهد در جنگ، بلکه مجاهد النفس (مبارز برضد نفس) است. به همین دلیل است که گفته شده، هیچ عملی در میدان نبرد (جهاد اصغر) نیست که بدون آنکه نبرد دلها برضد احساسات خشم و غضب (جهاد اکبر) پیش از آن باشد، صورت نمی گیرد.
استاد دانشگاه بیان داشت:یک فتی مانند پدرش، سید الفتیان (سرور جوانمردی و رشادت)، نماد شجاعت، سخاوت و از خود گذشتگی است. همانگونه که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به علی علیه السلام فرمود (که بسیاری از صوفیها آن را نقل قول کرده اند): "ای علی، فتی کسی است که صادق، خوش قلب، قابل اعتماد، مهربان، حامی فقرا، بسیار سخاوتمند و باادب، عاشق کار خیر و ظاهری بسیار بی تکلف دارد". فتی عزت نفس (مروت) دارد. نه تنها عزت نفس در برابر دیگران، بلکه عزت نفس به عنوان انسانی که نمی خواهد انسانیت خود را با بدرفتاری با ماهیت واقعی خود، تنزل دهد. یک فتی با سرمشق گرفتن از پروردگارش، به عشق بر خشم اولویت می دهد. مانند خداوند که حاضر است همه گناهان را ببخشد، او از مردم ناامید نمی شود. و این به هیچ وجه مخالف اصل عدالت نیست. همانطور که رضا شاهکرمی در یکی از کتابهایش نوشته است، از دیدگاه هستی شناسی، مهربانی جنبه ای از عدالت است.
باقر خاطرنشان کرد: نه فقط اسلام در کل، حتی اگر آن را به مذهب شیعه ربط دهیم، آیا خود را مکتب عشق نمی داند؟ آیا درست نیست که اگر مجبور باشیم فقط یک ویژگی مشخص کننده این مذهب را ذکر کنیم، این ویژگی باید «ولایت» باشد؟ ولایت رهبری و اطاعت از رهبر است. اما ولایت همچنین در معنی کاملترش به معنی عشق و مهربانی است. عشق و مهربانی به رهبر، همچنین عشق رهبر (ولی) به کسانی که وی آنها را رهبری می کند. عشق به رهبر به عنوان امتداد دست عالی ترین ولی که خداوند سبحانه و تعالی است.
وی گفت: ممکن است کسی فکر کند که مخالف عشق، نفرت است. بنابراین، برای اینکه عاشق کسی باشیم یا عاشق خدا باشیم، باید از دشمنان آن شخص یا دشمنان خدا متنفر باشیم. اما به نظر من، مخالف عشق، نفرت نیست. عشق کل است. هیچ فضایی خارج از عشق نیست. هیچ مخالفی برای عشق نیست. حتی اگر در واژگان، چیزی به نام «نفرت» وجود داشته باشد، این باید به اعمال و نه افراد، محدود شود. ممکن است ما از اعمال بد، متنفر و حتی باید چنین باشیم. اما هنوز با عشقمان، به طوری که هیچ انسانی همچنان در اعمال بد، گرفتار نماند. ما باید از آنچه مردم انجام می دهند، متنفر باشیم، البته می توانیم تذکر دهیم، حتی اگر لازم باشد، مجازات کنیم. با وجود این، نفرت از اعمال بد، تذکرها و حتی مجازاتها، باز هم باید از منبع عشق نشأت بگیرد. به همین دلیل است که صد البته، کربلا مسئله نفرت نیست. ممکن است کربلا شامل بزرگترین جنایتها و نفرتها در تاریخ بشریت باشد، اما باز هم مسئله عشق است. مسئله عشق به خدا و بازگشت به اوست. مسئله بخشش و نه نفرت است. مسئله بخشش و شبیه خدا شدن است. در نتیجه، کربلا مطمئناً فقط سینه زدن نیست، چه رسد به اینکه بدنهایمان را زخمی کنیم. و مطمئناً کربلا صرفاً لعنت کردن نیست.
استاد دانشگاه تاکید کرد: مصیبت کربلا فقط به کسانی که ادعا می کنند پیروان مکتب تشیع یا مذهب اهل بیت (خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم) هستند، مربوط نمی شود. علاوه بر این، هیچ مسلمان واقعی نیست که خود را پیرو خاندان پیامبر نداند. هر کس کربلا را دارای اهداف انسانی جهانی نداند، از اهمیت آن کاسته است. کربلا حتی فقط محدود به مسلمانان نیست. اینها جملات مطهری هستند، دانشمند بزرگی که با وقف کردن زندگی اش برای بهتر شدن بشریت و قربانی کردن خود به عنوان شهیدی برای رسالتش، خود را به عنوان پیرو امام حسین علیه السلام فدا کرده است: «(یکی از) شرایط برای جنبشی مقدس (مانند کربلا) این است که نباید هدف و پایانی داشته باشد که شخصی است و (فقط به شخص مربوط شود)، بلکه باید هدفی جهانی داشته باشد که همه بشریت و انواع بشر را شامل شود... کسی که چنین مبارزه ای را آغاز می کند، در واقع نماینده همه انسانهاست... به همین دلیل است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: "حسین از من است و من از حسینم». (یعنی، آیا خدای سبحانه و تعالی نگفته است که رسول خدا به عنوان رحمة للعالمین فرستاده شده است؟)
باقر گفت: مردانی که اعمال و حرکاتشان به جای اینکه با انگیزه های شخصی باشد، برای بشریت یا برای حقیقت، عدالت و برابری و برای توحید و معرفت خدا و برای دین است، همه مردم برای آنها احترام قائل هستند و به آنان عشق می ورزند. همانطور که رومی [مولانا جلال الدین رومی] گفته است، ما باید با متمرکز کردن توجه مان به امام حسین، کانون متعالی همه این رویدادها، مظهر عشق عالی به خدا و بشریت جهانی، همچنین از خود گذشتگی محض، به کربلا نگاه کنیم. نه به جنگ، خونریزی، شرارت، بی رحمی، شهوانیت و میل به انتقام. همچنین نه فقط غم و اندوه.
وی تاکید کرد: کربلا برای این است که عشق به خدا و بشریت را از اولیا، این شهیدان رهبر، بیاموزیم و درست مانند اقبال، می توانیم بگوییم: نقش حسین در کربلا آنقدر بزرگ بود که او ایده های وحشیانه بی رحمی و قتل با خونسردی را ریشه کن کرد. این شاعر شبه قاره هند که عاشق خاندان پیامبر است، گفت فوران خون حسین باغی را ایجاد کرده است که نماد ایثارش برای حفظ آزادی و حقیقت است. همانطور که زینب علیها سلام در میان بوی گلگون خون خاندان امام حسین در میدان کربلا گفت: «من رایحه بهشت را در اینجا استشمام می کنم». بنابراین، همانطور که رومی درباره این حادثه گفت: «اگر این، مسئله مراقبت (از جهان معنوی) است، چرا شجاع نباشیم، چرا (از دیگران) حمایت نکنیم، چرا خود را قربانی نکنیم و کاملاً خرسند باشیم؟»
نظر شما