امام رضا(ع) فرصت بیداری مردم را پس از ولایتعهدی بدست آوردند

حجت الاسلام ضرابی گفت: مامون در تلاش بود مرجعیت علمی امام رضا(ع) را زیر سوال ببرد بر همین اساس برای به چالش کشیدن ویژگی های علمی امام، مناظرات مهمی بین امام رضا (ع) و پیروان ادیان دیگر ترتیب می داد.

به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان،  شهادت امام رضا (علیه السلام) بنا به قول مشهور در بین شیعه، در آخرین روز ماه صفر سال ۲۰۳ هجری واقع گردیده است. آن حضرت توسط مأمون عباسی و با خورانده شدن سم به شهادت رسیدند. چرایی پذیرش ولایتعهدی مامون از سوی امام رضا (ع) از مسایلی هست که دیدگاههای مختلفی را در میان شیعیان در آن زمان به همراه داشته است اما علی بن موسی الرضا (ع)ولایتعهدی را از روی اجبار و ناخشنودی پذیرفتند، چرا که برخی از اظهارات ایشان اشاره به غم و اندوه عمیق آن حضرت دارد و نیز نمایانگر سختی و فشاری است که آن حضرت از آن رنج می‌برند که خود دلیل بر عدم رضایت امام از ولایتعهدی است. لذا در این خصوص با حجت الاسلام دکتر «ایمان ضرابی» پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه  گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.

 

لطفا بارزترین ویژگی های شخصیتی و علمی امام رضا(ع) را تشریح بفرمایید؟
خب بارزترین سیره اهلبیت عصمت و طهارت که درزندگیشان متبلور شده بود مساله کمک رسانی به دیگران است ، که این ویژگی درشخصیت امام رضا (ع) نیز بروز و ظهور دارد ، خدمت رسانی به خلق که این ویژگی را حضرت نه در بین شیعیان بلکه در بین همه افراد زمانه خود گسترش دادند. در روایتی حضرت می‌فرمایند: « آداب روز را به فرزندان خود بیاموزید و قبل از آن‌که کسی نیاز خود را مطرح کند، شما آن را اجابت کنید، همچنین در جایی دیگر آمده است امام رضا (ع) فردی را دیدند که بدون مرکب و غذا رهسپار دیاری است؛ قدری ایستادند و بعد از آن‌که مقداری غذا به مرد دادند، مرکب و مقداری دینار هم پیش از آن‌که مرد حرفی بزند به او عطا کردند. 

 

نکته بعدی و مهم که از جمله صفات ائمه اطهار(ع) به ویژه امام رضا (ع) تلقی می‌شود؛ حسن خلق حضرت است. انسان هایی که حسن خلق دارند درجه ایمانشان بالاتر است و توجه به دیگران را سرلوحه کار خود قرار می‌دهند؛ حسن خلقی که شامل حفظ حریم دیگران، روی خوش و خوش رفتاری است. با توجه به آنچه در کتاب های تاریخی آورده اند: حضرت (ع) دارای مقام و املاک بسیاری بودند که همه در راستای بخشش و برطرف کردن حوائج شیعیان و مردم صرف نمودند . همچنین از جمله ویژگی مهم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) مقام علمی ایشان است، مقامی که بارها مأمون عباسی فلاسفه زمانه را به دربار خود دعوت کرد تا با امام رضا (ع) به مناظره بنشیند، اما در هربار با توجه به عظمت علمی حضرت در این این گفت‌وگوها مأمون عباسی شکست می خورد.

 

سیره سیاسی امام هشتم (ع)چگونه بود؟

وقتی کسی را ملقب به عالم آل محمد(ص) کرده اند، صرفا عالم به یکسری دانش شخصی یا فردی نبوده بلکه او جامع علوم فردی و اجتماعی بوده اند  لذا مساله کیاست ایشان در امور سیاسی زمان خود برهر اهل علمی پوشیده نیست، آن حضرت در پاسخ سلیمان جعفری که در مورد همکاری با مأمون از امام رضا(ع) سؤال کرد، فرمود: ای سلیمان! وارد شدن به دستگاه آنها و کمک به آنها و کوشش در تأمین نیازهایشان معادل کفر است و توجه عمدی به آنها از گناهان بزرگی است که آتش دوزخ، سزای آن خواهد بود البته اهل بیت(ع) به این نکته نیز توجه می‌دادند که اصل قطع رابطه و عدم همکاری با حاکمان ستمگر به صورت مطلق نیست بلکه در مواردی استثنائاتی نیز وجود دارد، چنان که در سیره اهل بیت(ع) بنا به مصالحی گاه ایجاب می‌کرد، ایشان همکاری محدودی با حاکمان غاصب داشته باشند و یا شیعیان را به طور محدود به انجام این عمل اجازه دهند.

 

روزی یکی از شیعیان به نام «حسن بن حسین انباری» که از کارمندان دولت عباسیان بود در خصوص وضعیت خود از امام رضا(ع) سوال کرد که ایشان در پاسخ نوشت: «اگر تو می‌دانی که هرگاه در این شغل کارمندی، کاری که رسول خدا (ص) به آن امر کرده انجام می‌دهی و کمک و یاری‌ات به شیعیان می‌رسد و نسبت به رسیدگی امور مؤمنان فقیر کوشا هستی. به طوری که در صف آنان به شمار می‌آیی، در این صورت مجاز به همکاری هستی، زیرا این کارهای نیکت، شومی کارمندی دولت عباسیان را جبران می‌کند و در غیر این صورت هرگز اجازه ادامه کارمندی برای تو نیست؛ همچنین گاهی نیز برخی شیعیان مانند «علی بن یقطین» و دیگران با دستور خود امام معصوم(ع) در داخل دستگاه نفوذ می‌کردند و به دستورات امام عصر خویش عمل می‌نمودند.

 

در عصر امام رضا (ع) آن حضرت چهره بارز مقاومت و رهبر سیاسی دینی امت بود. در این دوره که رویارویی میان بیت امامت و خاندان عباسی به اوج خود رسیده و شخصیت محبوب و قدرتمند امام رضا(ع) در میان مردم، ابتکار عمل را از مأمون سلب نموده بود، مأمون سعی می‌کرد با ترفندهای گوناگون همچون پیشنهاد ولیعهدی و فرا خواندن امام رضا (ع) از مدینه به پایتخت و کنترل عملکرد امام از نزدیک، آن حضرت را تسلیم خود سازد اما این تلاش بیهوده نتیجه مثبتی برای مامون به همراه نداشت.

 

به طوری که خود او در یک محفل خصوصی از قصد واقعی خود و این که به مقصودش نرسیده این گونه سخن گفت: "این مرد (منظورش امام رضا بوده ) کارهای خود را از ما پنهان کرده و مردم را به امامت خود می‌خواند. ما او را بدین جهت ولیعهد قرار دادیم که مردم را به خدمت ما خوانده و به ملک و خلافت ما اعتراف نماید و در ضمن شیفتگانش بدانند که او آن چنان که ادعا می‌کند نیست و این امر (خلافت) شایسته ماست نه او. همچنین ترسیدیم اگر او را به حال خود واگذاریم در کار ما شکافی به وجود آورد که نتوانیم آن را پر کنیم و اقدامی علیه ما انجام دهد که تاب مقاومتش را نداشته باشیم. اکنون که در رابطه با وی این شیوه را در پیش گرفته و در کار او مرتکب خطا شده و خود را با بزرگ کردن او در لبه پرتگاه قرار داده‌ایم نباید در کار وی سهل‌انکاری کنیم، بدین جهت باید کم‌کم از شخصیت و عظمت او بکاهیم تا از نظر مردم شایستگی خلافت را نداشته باشد و سپس چنان کنیم که از خطرات او جلوگیری کنیم.

 

به چه دلیل امام ولایت عهدی را پذیرفتند؟

چرایی پذیرش ولایتعهدی مامون از سوی امام رضا (ع) از مسایلی هست که دیدگاههای مختلفی را در میان شیعیان در آن زمان به همراه داشته است اما علی بن موسی الرضا (ع)ولایتعهدی را از روی اجبار و ناخشنودی پذیرفتند، چرا که برخی از اظهارات ایشان اشاره به غم و اندوه عمیق آن حضرت دارد و نیز نمایانگر سختی و فشاری است که آن حضرت از آن رنج می‌برند که خود دلیل بر عدم رضایت امام از ولایتعهدی است.به عنوان مثال «یاسر خادم» روایت می‌کند که امام رضا (ع) هنگامی که در روز جمعه از مسجد بازگشته بود و عرق و غبار بر او نشسته بود، دستهای خود را بلند کرد و گفت: پروردگارا، اگر فرج من از این گرفتاری که دچارم به مرگ من است، همین ساعت آن را برسان یا در جایی که کسی سؤال می‌کند، خداوند کارهایت را اصلاح کند، چگونه ولایتعهدی را از مأمون پذیرفتی امام فرمودند: عزیر مصر که مشرک و یوسف پیامبر بود ولی مأمون مسلمان و من وصی پیامبرم (ص) و یوسف از عزیز مصر درخواست کرد که او را والی و حاکم کند در حالی که من مجبور بودم

 


و در حدیثی دیگر که امام دستهای خود را به آسمان بلند کرده بود و  می فرماید: پروردگارا تو می‌دانی که من مجبور و مضطرم، مرا مؤاخذه نکن،‌چنانکه بنده و پیغمبرت یوسف را مؤاخذه نکردی.حتی وقتی محمدبن عرفه به امام رضا (ع) عرض کرد: ‌ای پسر پیامبر، چه چیزی تو را بر قبول ولایتعهدی واداشت، امام به وی پاسخ داد، همان عواملی که جد مرا وادار به ورود در شورا نمود.این‌گونه روایات حاکی از این است که ولایتعهدی امام از روی اجبار بوده و در چنین موقعیتی در وقت پیشنهاد امر ولایتعهدی از طرف مأمون، برای امام دو راه بیش نبود. راه اول این‌که امام نمی‌پذیرفت و همان طور که خود مأمون بر زبان رانده بود، امام رابه شهادت میرساند واز سوی دیگر یاران خاص حضرت که از شیعیان تاثیر گزار بودندرا نیز به قتل برساند و با این کار به هدفش که تثبیت قدرت باشد می‌رسید. و حتی باعدم پذیرش امام، بگوید که علی بن موسی (ع)قصد داشته در حکومت او توطئه و اخلال کند و احیاناً اقدام امام در نظر دیگران قابل پذیرش نمی‌بود

 


یا راه دوم یعنی پذیرش امر ولایتعهدی که خود فوایدی را هم به دنبال داشت و انگیزه‌های امام رضا (ع)هم از پذیرش عبارت بود از: حفظ جان خویش و دیگریاران و شیعیان، و اینکه قبول ولایتعهدی از طرف امام خود اعتراف زبانی و اقرار عملی عباسیان به این حقیقت بود که علویان در امر خلافت صاحب حق هستند و بلکه سزاوارترند و نیز امام چون از اهداف مأمون آگاه بود و مشکلات حکومت مأمون را می‌دانست و با اتخاذ این موضع مأمون را در این بازی سیاسی شدیداً برسوایی می‌کشاند، چراکه ابتداء با ابراز مخالفت و اظهار عدم رضایت در مقابل مأمون اهداف او راخنثی کرد و بعد از قبول پیشنهاد مأمون باز فرمود: که من می‌پذیرم به شرطی که هیچ عزل و نصبی بدست من نباشد و این‌ها خود خط بطلان بر اهداف مأمون بود و برای این‌که مردم ایشان را فراموش نکنند و امید و آرزوهایشان از آنان قطع نگردد و و از علل پذیرش ولایت عهدی توسط امام(ع) این‌که مردم شایعاتی را پیرامون آن‌ حضرت ساخته بودند مبنی بر اینکه ایشان فقط دانشمند و فقیهی‌اند و به عمل و اقدامی که در برگیرندة خیر امت باشد اهمیتی نمی‌دهند.یعنی یک شخصیت ناکار آمد خنثی که عملا با پذیرش این مسولیت خلاف ان ثابت شد. 

 


از فواید دیگر پذیرش ولایت عهدی می‌توان به این نکته اشاره کرد که چون مردم نیاز مبرم به وجود امام داشتند و در آن روزها امت با جریانات فکری و فرهنگی غریبی که توسط زنادقه و ملحدین که شبهات فراوانی را وارد می‌ساختند رو به رو بودند پس بر امام واجب بود که پایمردی کند و امت را نجات دهد و او در عمل با قبول ولایتعهدی کوتاه مدت خویش، این وظیفه را انجام داد، گذشته از این، امام رضا (ع) توانست در دوران ولایتعهدی، ماهیت مأمون را برای مردم افشاء کند. و آنان را به واقعیت و هدف‌های نهفته در هر اقدامی که مأمون می‌کرد آگاه سازد و هر شبهه و تردید را عملاً از بین ببرد و امام رضا (ع)در پی قبول ولایتعهدی فرصت پیدا کرد تا به بیدارسازی امت و آشنا ساختن مردم به تعالیم اسلام و فرآن بپردازد و این فرصت موجب افزایش نفوذ امام و گسترش پایگاه مردمی او گشت.

 

امام رضا(ع)  چه نقشی در شکوفایی تمدن مسلمانان داشتند؟

در آغاز قرن هفتم و نهم میلادی،و درگیر و دار پیروزی های سپاه اسلام، امپراطوری یا خلافت اسلام را که یکی از بزرگترین امپراطوری‌های تاریخ به‌شمار می‌رود، تأسیس گردید . و آن را به تدریج گسترش داد. در قرن هشتم میلادی یعنی اوج حکومت  خلفای عباسی مرکز امپراطوری اسلامی از  دمشق به شهر تازه تأسیس  بغداد منتقل شد. دانشگاه های  بغداد آغازگر دوره طلایی اسلام می‌باشند.  خلفای عباسی تحت تأثیر احکام  قرآن و احادیث اسلامی بودند. در طول این دوره  جهان اسلام تبدیل به قطب  دانش، پژوهش و روشنفکری گردید و در علوم مختلف جزو سر آمدان جهان شد. هارون الرشید علاوه بر دعوت از دانشمندان و محققین، به گردآوری و برگردان کتاب‌های خطی از زبان  سریانی، یونانی و پهلوی به عربی فرمان داد. پس از هارون، پسرش مامون  بیت الحکمه (خانهٔ دانش) بغداد را بنیان نهاد و دستور ساخت رصدخانه‌ای را صادر کرد. این اقدامات باعث مهاجرت دانشمندان از جای‌جای جهان به سوی بغداد و رونق آموزش و پژوهش شد. این اقدام به جنبش و  نهضت ترجمه نیز مشهور است.

 

بسیاری از آثار عهد عتیق و روزگار باستان که به دست فراموشی سپرده شده بودند، به زبان عربی و بعدها به زبان‌های فارسی، سندی، عبری، ترکی و لاتین ترجمه شدند. علوم گوناگون و عهد باستان میانرودان (بین‌النهرین)، روم، یونان، چین، هند، ایران زمین، مصر، شمال آفریقا و تمدن بیزانس درآمیخته شدند. در دوران خلافت امویان در اندلس و حکمرانی فاطمیان در مصر، شهرهای کوردوبا و قاهره به عنوان مراکز علمی و دانشگاهی در حوزه‌های متعدد فعالیت پژوهشی داشتند .به همین خاطر این دوره را دوره طلایی اسلام نامیدند و این همه بخاطر جهش های علمی بود که در این دوره در همه ی دانش ها اتفاق افتاد، جهشی چشم گیر و منحصر به فرد. لذا این تحول بزرگ کسی را می خواست که بتواند علوم ظاهر را با علوم باطن تلفیق کند، کسی که لیاقت و جایگاهی برتر از جایگاه زمینی داشته باشد، کسی که سخنانش فصل الخطاب بسیاری از علوم باشد.امام رضا (ع) که در یک موقعیت اجتماعی و سیاسی قرار داشتند که از لحاظ بروز و ظهور ابعاد مختلف علم برای هیچ یک از ائمه معصومین (ع) به جز امام صادق (ع) و امام باقر (ع) چنین شرایطی فراهم نشده بود.


بر همین اساس می توانیم دوران امام رضا (ع) را دوران گفت و گوی ادیان و مذاهب با مکتب تشیع به امامت امام رضا (ع) بدانیم. لذا مامون که که عالم ترین خلیفه عباسی بود، تلاش می کرد برای مقابله با مکتب فکری امام رضا (ع) زمینه بیشتری برای ارایه نظرات علمی ادیان و مذاهب مختلف فراهم کند تا با این نقشه راهبردی، مرجعیت علمی امام رضا(ع) را زیر سوال ببرد بر همین اساس برای به چالش کشیدن ویژگی های علمی امام، مناظرات مهمی بین امام رضا (ع) و پیروان ادیان عیسوی،موسوی و حتی دهریون (افرادی که اعتقادی به خدا نداشتند) و مذاهب فقهی و کلامی الاصل ترتیب می داد ولی این امام بزرگوار با مدیریت راهبردی و هوشمندانه خود این تهدیدها را تبدیل به فرصت  می کردند،

 

مناظرات امام با پیروان ادیان و مذاهب مختلف که در حال حاضر بهترین سند در برخورد با این مکاتب فکری است، وجود دارد ورود دانشمندان در رشته های مختلف علمی از سایر بلاد به محیط جامعه اسلامی نیز در رویکرد جامعه عصر امام رضا (ع) به توسعه علمی کمک کردمحافل علمی که توسط این دانشمندان برگزار می شد و اصل حضور آنها در محیط جامعه اسلامی، خود موجب تشویق و ترغیب اهل علم به روی آوری جدی تر به علوم و تولید علم گردید، در آن زمان مامون از امام رضا (ع) درخواست می کند که خلاصه ای از اسلام را برایش بنویسد، بر همین اساس امام (ع) به صورت مکتوب خلاصه ای از معارف و آداب و رسوم اسلامی را برای وی تهیه می کنند که این مکتوب به «رساله ذهبیه» معروف شد، یعنی رساله ای که به دستور مامون با آب طلا نوشته شد. بخشی از این رساله مربوط به رژیم غذایی افراد در فصول مختلف سال است.

 

 رساله ذهبیه امام رضا ( ع) مجموعه بیانات ارزشمند علمی و پزشکی امام است که در آن با شرح  رژیم غذایی راهکارهای بهزیستی و بهداشت و سلامت را به انسان می‌آموزد و تکنیک‌های مقابله با بیماری‌ها و آسیب‌های روحی و روانی را مورد توجه و نقد و بررسی قرار می‌دهد،بخشی از این رساله ذهبیه به طب الرضا معروف شده است که در حال حاضر نیز چاپ و در اختیار مردم قرار گرفته شده است که سند معتبری هم دارد، این در حالی است که امروزه نزاع هایی بر روی این مسئله که آیا ما طب سنتی یا طب اسلامی داریم یا خیر، ولی با توجه به اینکه پزشکی نوین، مزاج های اربعه را قبول ندارد ولی این مسئله مورد تایید امام رضا (ع) است لذا این امام بزرگوار در این زمینه یک منبع غنی محسوب می شود.



 

 

کد خبر 1100907

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha