به گزارش خبرگزاری شبستان از خرم آباد، شهید «حمید تشیعی»، از رزمندگان تخریبچی تیپ ۱۵ امام حسن(ع) بود، یکم شهریورماه سال ۱۳۴۴ در شهرستان بروجرد متولد شد، مادرش قدمبانو و پدرش غلامحسین نام داشت.تا پایان دوره راهنمایی درس خواند و از سوی بسیج در جبهه حضور یافت.
سوم اسفند ۱۳۶۲، با سمت تخریبچی در تنگه چزابه بر اثر انفجار مین به شهادت رسید. پیکرش مدتی در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص در زادگاهش به خاک سپرده شد.
در این وصیت نامه آمده است:
«بسم الله الرحمن الرحيم
وقتی كه به فكر دوستانی میافتم كه روزی با آنها اعزام شديم با هم صحبت میكرديم و با هم غذا میخورديم حالت ديگری میشوم مثل اين است كه چندين سال با آنها زندانی بودهام و حال آنها آزاده شدهاند ولی من هنوز در اين قفس تنگ زندانی هستم.
وقتی فكر میكنم كه الان خدا چه نعمتهایی در اختيار آنها گذاشته، وقتی كه فكر میكنم در بهشت با خدا مكالمه میكنند و يا پيش امام حسين(ع) میروند حسرت میخورم و حسادت میورزم.
ولی خوب كه فكر میکنم میبينم كه خدا گلچين است و من علف هرزه كجا و آن گل خوشبو كجا. میفهمم كه سعادت ندارم و مؤمن نيستم و لياقت ندارم كه حتی يک خدمتگذار به اسلام باشم و حقيقت اين است و چيز ديگری نيست.
دلم میخواهد از روی زمين صعود كنم و پرواز كنم تا آزاد شوم وقتی كه به جهنم فكر میكنم و گناهانم را میشمارم و كارهای ثوابم را میبينم گناهانم به قلم نمیآيد و به زبان هم نمیآيد و میگويم كه در اعماق جهنم جايم است.
ولی وقتی كه به فضل و كرم خدا فكر میكنم اميد پيدا میكنم و وقتی به بهشت فكر میكنم میبينم كه فضل و كرم خدا بسيار بزرگ است و اين حالت در درونم به وجود میآيد كه در بهشت پيش امام حسين(ع) هستم و در آن حركت میكنم.
پدر و مادر، اميدوارم كه حالم را درک كنيد و با توجه به جملاتی كه گفته شد بدانيد كه در اين دنيا جای ماندن نيست بلكه جای كسی است كه به زرق و برق آن علاقه دارد و میدانم كه بهزودی كه خيلی نزديک است از شما میخواهم اگر شهيد شدم زياد گريه نكنيد لااقل وقتی كه مرا در قبر میگذارند.
نمیخواهم وقتی مرا به حجله میگذاريد برايم گريه كنيد داماد را به حجله بردن كه گريه ندارد، میخواهم با ذكر لا اله الا الله و محمد رسولالله و شكرالله مرا به حجله بگذاريد، میخواهم بعد از اينكه مرا به حجله رسانديد فرياد بكشی و بگویی خدايا از سر تقصيرات پسرم درگذر و اين قربانی ناقابل را بپذير و او را با امام حسين(ع) محشور بگردان و از او راضی باش و بعد خودت با پدرم وقتی كه در حجله بايستيد بگویید ما تو را بخشيديم و شما نيز مرا ببخشيد.
از تو مادر میخواهم به خانوادههای شهدا سر بزنی به ویژه به خانواده حسين و نيز پدر از تو میخواهم كه صابر باش و تقوی پيشه كن، باشد كه همگی از توبهكنندگان باشيم، پدر و مادر نماز را فراموش نكنيد برای اينكه اين همه شهدا اين همه است و يا دادهها همه برای نماز است و نماز است كه انسان را به معراج محمدی میبرد، خوشا آن موقع كه خدا از دستم راضی باشد.
از كليه گناهان بپرهيزيد كه باعث بدبختی انسان است و سخنی با خواهران و برادران، من نيز همگی شما را دوست میدارم ولی آن موقعی كه خدای نكرده احكام اسلام را اجرا نكنيد نظرم برمیگردد از شما میخواهم از اينكه برادرتان داماد شده و به حجله میرود خوشحال باشيد.
من كجا میروم، پيش سالارم پيش خاتمم، پيش محمدم، پيش دوستانم میروم در قافله سالار خدايا تو خود خوب میدانی كه چه قدر دلم میخواهد در آن قافله پشت سر امام حسين از جلوی پيغمبر، حضرت علی(ع) در روز قيامت بگذرم. الان كه اين جمله را مینويسم، میخواهم پرواز كنم به جایی، پرواز كنم كه كمتر كسی میتواند برود.
از شما خواهرانم میخواهم كه چون زينب صابر باشيد و راهم را ادامه دهيد و نيز نماز را حتماً اهميت بسيار دهيد و تو ای برادر، دوست دارم كه چون حضرت عباس(ع) كه به برادرش امام حسين(ع) باوفا بود با من اينطور باشی و راهم را ادامه دهی تا سرحد مرگ.
از كليه دوستان و اهل فاميل میخواهم مرا ببخشند و راهم را ادامه دهند چهطور با كمک جانی و مالی به جبهه با سركوب دشمنان داخلی، با دعا به امام و از سربازان او بودن، راهم را ادامه دهيد. ای فاميل و ای دوستان برايم گريه نكنيد میدانم سخت است دوری از دوست، اين را میدانم اگر با كسی دوست باشيد به مدت ۱۸ سال و حال از او جدا شويد سخت است ولی من با كسی ۱۸ سال است كه دوست شدهام ولی او را هنوز نديده و با او حرف نزدهام اميدوارم كه درک كنيد كه چه قدر سخت است. از خدا میخواهم كه به شما اجر و ثواب دنيوی و اخروی عطا كند و همگی را به راه سعادت بكشاند.
از همكلاسیهايم میخواهم اگر در مدت يک ماهی كه با آنها بودم اگر بدی از من ديده و يا آنها را ناراحت كردهام مرا ببخشند وصيتم اين است كه به ترتيب به اين سه مسئله حتماً توجه كنيد اول نماز دوم درس و جبهه و سوم تزكيه.
و سخنی با امت اسلامی؛ ای مردم شهيدپرور میخواهم وقتی مرا تشييع میكنيد نوحهای در رابطه با حضرت علیاكبر و حضرت قاسم برايم بخوانيد و شعارهايی بدهيد كه بگویيد: ای كافران ای منافقان ما اين شهيد را میدهيم ولی بدانيد آنان زنده هستند و از خونشان صدها رزمنده ديگر بر میخيزد و حقشان را از حلقومتان بيرون میكشند، خيلی دلم میخواست در سپاه پاسداران باشم ولی ديدم لياقت میخواهد از شما میخواهم جمله «رضيت بالله رباٌ؛ خوشنودم كه خدا پروردگار من است؛ خدايا از تو طلب مغفرت دارم، فزت برب الكعبه قسم به خانه كعبه كه رستگار شدم» را بر قبرم بنويسيد.»
نظر شما