به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از انتشارات سمت، کتاب «توانبخشی عصب روانشناختی» اثر باربارا ای. ویلسون، جیل وینگاردنر، کارولین ام. ون هوگتن، تامارا اونزورث، با ترجمه حسین زارع و محمد حسین عبداللهی به بهای ۹۸ هزار تومان توسط سازمان سمت منتشر شد.
اینکتاب برای دانشجویان رشته مشاوره توانبخشی در مقطع کارشناسی ارشد به عنوان منبع اصلی برای دروس «مشاوره با معلولین جسمی و روانی» و «خانواده و توانبخشی» ترجمه شده است.
افراد زیادی به دلایل مختلف، از جمله سالمندی با آسیب مغزی اکتسابی، دچار نقصان کارکردهای شناختی میشوند. برای احیای کارکردهای شناختی کاهش یافته باید تلاشهایی صورت بگیرد. به هر نوع روش جبرانی، ترمیمی و آموزشی برای احیای کارکردهای شناختی، توانبخشی شناختی میگویند. به رغم بیش از حد به دانش و مهارتهای توانبخشی شناختی، متاسفانه در کشور ما تلاش درخوری صورت نگرفته است، کتاب حاضر یکی از معتبرترین، جامعترین و اثربخشترین کتابهای موجود در سطح بینالمللی است.
«توانبخشی عصب روانشناختی» را گروهی از متخصصان این حوزه به رهبری خانم باربار ویلسون به عنوان یک دستنامه بین المللی به نگارش درآوردهاند. جامعیت و دقت مطالب کتاب کمنطیر ایت. از استادان و دانشجویان محترم درخواست میشود با فراگیری دقیق مطالب، در پاسخگویی به نیازهای واقعی جامعه گام بردارند. گروههایی نظیر سالمندان، افراد مبتلا به آلزایمر، آسیب دیدگان سوانح بهخصوص تصادفهای جادهای و افرااد با آسیب مغزی اکتسابی گروههای هدف این کتاب هستند. در نتیجه، مطالعه کتاب حاضر علاوه بر اساتید و دانشجویان رشتههای مشاوره، روانشناسی و توانبخشی به کلیه علاقهمندان و دستاندرکاران توانمندسازی شناختی توصیه میشود.
در مقدمه این کتاب آمده است:
«محیط ما مملو از محرکهای مختلفی است که با کمک گیرندههای حسی دریافت میشوند و سپس مورد پردازش قرار میگیرند. محصول پردازش ردهای حسی «شناخت» نامیده میشود که شامل مفاهیمی همچون توجه، ادراک، حافظه، استدلال، قضاوت، حل مسئله و تصمیمگیری است. مؤلفههای شناخت با کمک زیرساخت مهمی به نام مغز شکل میگیرند. هرچند اساس شکلگیری شناخت مشروط به وجود ساختار سالم مغزی است، همسانپنداری مغز و شناخت تصور درستی نیست. این باور وجود دارد که شناخت، ضمن وابستگی به مغز، از جنس مغز نیست. با این حال، با کمک مغز ماده خام ردهای حسی اولیه چنان پیچیده میشود که متخصصان را مشتاق به واکاوی «سرّ سر» میکند. برای مطالعه شناخت قطعاً مطالعه مغز مفید است؛ اما شواهد نورولوژیکال لزوماً به معنای شکلگیری مؤلفه شناختی مورد نظر نیستند. «مار»، محقق برجسته روانشناسی شناختی، در این خصوص تعبیر ارزشمندی دارد و آن این است که تکیه بر شواهد مغزی برای بررسی شناخت همانند این است که محققی برای مطالعه چگونگی پرواز کردن پرندگان به مطالعه پر پرندهها بپردازد!»
در ادامه مقدمه نیز بر آسیبهای مختلفی که ممکن است انسان در طول دوران زندگی خود به آن دچار شود، به این شرح اشاره شده است:
«ممکن است کارکردهای شناختی انسانها به دلایل مختلف، از جمله آسیبهای احتمالی یا سالمندی، دچار نقصان شوند. در دنیای معاصر، علومی تحت عنوان «توانبخشی شناختی» برای ترمیم، جبران و احیای کارکردهای شناختی شکل گرفتهاند. در نتیجه، توانبخشی شناختی به عنوان یکی از حوزههای مهم علوم شناختی در محافل علمی و تخصصی رشد یافته است. کشور ما در آینده نزدیک با چاله جمعیتی سالمندان مواجه است. بسیاری از سالمندان نیاز به تقویت کارکردهای شناختی دارند. بخشِ عمده نیازمندانِ به توانبخشی شناختی افرادی هستند که به دلیل تصادفات جادهای به توانبخشی کارکردهای شناختی نیاز دارند.
دلایل فوق به اضافه دلایل متقن دیگر این ضرورت را به وجود میآورند که در کوتاهترین زمان دانش و مهارت لازم در حوزه توانبخشی شناختی ارائه شود. اما متأسفانه هنوز این ضرورت برای تصمیمسازان جامعه علمی و خدماتی ملموس نگردیده است. در کشورهای توسعهیافته این موضوع با سرعت تمام در حال رشد است. مترجم اول این کتاب سعی کرده است که طی فعالیتهای پژوهشی، به صورت طرحهای پژوهشی و هدایت رسالههای دکتری، یافتههای بنیادی و کاربردی معتبری را در مجلات داخلی و خارجی عرضه کند. معرفی برخی از کتابهای معتبر در حوزه توانبخشی شناختی از جمله فعالیتهای اصلی وی بوده است.»
این کتاب منبع آموزشی مناسبی برای تدریس واحدهای درسی توانبخشی شناختی و سایر دروس مرتبط است. این کتاب را محققان و اساتید برجسته دنیا تألیف کردهاند، که در این بین دانشمند پرتوان توانبخشی شناختی، خانم باربارا ویلسون، نقش محوری دارد. اصل کتاب شامل ۴۵ فصل است. در راستای متناسبسازی محتوای کتاب به مثابه منبع درسی دانشگاهی، کتاب به ۲۷ فصل تقلیل یافته تا دانشجویان به سهولت بتوانند آن را مطالعه کنند.
نظر شما