تجدید چاپ کتاب مبانی معناشناسی شناختی

کتاب مبانی معناشناسی شناختی تألیف آزیتا افراشی که در سال ۱۳۹۵ برای اولین بار چاپ شده بود در سال جاری به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به چاپ دوم رسید.

به گزارش خبرگزاری شبستان، کتاب مبانی معناشناسی شناختی تألیف آزیتا افراشی که در سال 1395 برای اولین بار چاپ شده بود در سال جاری به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به بهای 46 هزار تومان به چاپ دوم رسید.

فهرست این اثر عبارت است از:

پیش گفتار

فصل اول: پیش زمینه

فصل دوم: مقوله بندی

فصل سوم: طرح واره

فصل چهارم: استعاره مفهومی

فصل پنجم: مجاز مفهومی

فصل ششم: مفهوم سازی مکان، حرکت، زمان

فصل هفتم: چندمعنایی

فصل هشتم: آمیختگی مفهومی

واژه نامه فارسی به انگلیسی

واژه نامه انگلیسی به فارسی

کتابنامه

«مبانی معناشناسی‌ شناختی» کتابی دانشگاهی در حوزه معناشناسی و فلسفه به قلم آزیتا افراشی (-۱۳۵۱) است. معناشناسی شناختی Cognitive Semantics، بخشی از جنبش زبان‌شناسی شناختی دانسته می‌شود. معنی‌شناسی مطالعه‌ی معنای زبانی است. معنی‌شناسی شناختی ادعا می‌کند که زبان بخشی از توانایی عمده‌تر شناختی بشر است و بنا براین تنها می‌تواند جهان را آن‌گونه که انسان‌ها متصور می‌شوند توضیح دهد. قطعاً بین این دنیای مفهومی و دنیای واقعی تفاوت‌هایی هست. توانایی استفاده از زبان به توانایی‌های شناختی کلی مربوط است و تنها مربوط به حوزه‌ی زبانی نیست.

در پیش گفتار این اثر آمده است: بلومفیلد در کتاب زبان، مطالعه معنا را به روزی معوق کرد که تحلیل معنا امکان پذیر شود و معناشناسی شناختی از رسیدن آن روز خبر می دهد. اکنون در قرن بیست و یکم شاهد هستیم بسیاری از موضوعاتی که روزی در تاریخ مطالعات معناشناختی به مثابه رمزوراز بودند، نه تنها در قالب مسائل علمی مطرح شده اند، بلکه برای بسیاری از این مسائل پاسخی به دست آمده است، البته تردیدی نیست که هنوز پرسشهای بی پاسخ متعددی نیز موجود است.

یکی از مهمترین ویژگی های معناشناسی شناختی، ماهیت میان رشته ای آن است، سالهای نخست میان رشته ای شدن معناشناسی، ابهامات بسیاری را درباره موضوعات، اولویتهای پژوهشی و حتی این که آیا یک پژوهش معناشناختی میان رشته ای واقعا در حیطه معناشناسی زبان قرار می گیرد یا خیر پدید آورد. شاید هنوز هم پژوهشهای معناشناسی شناختی  با ماهیت میان رشته ای در نگاه صاحب نظرانی که از حوزه های مجاور معناشناسی، مانند ادبیات و فلسفه، به آن می نگرند این شبهه را ایجاد کنند که پژوهشهایی نظیر معناشناسی عواطف، معناشناسی حرکت، معناشناسی زمان و نظایر آن آیا به راستی معناشناسی اند یا خیر؟ بی تردید براساس تعریفی که معناشناسی تا دهه 1970 میلادی با آن شناخته می شد نمی توان تصور کرد که چنین موضوعاتی در حوزه معناشناسی قابل طرح باشند، ولی با سرعت گرفتن جریان علم و شکل گرفتن پیوندهای میان علوم، تعاملی میان تحلیل های علمی در حوزه های مختلف مطالعه ایجاد شد و تحلیل ها در یک حوزه علمی بر دستاوردهای حوزه علمی دیگر استوار شد و به این ترتیب ماهیت معناشناسی نیز متحول گردید.

در نتیجه تحول معناشناسی به علمی میان رشته ای به نام معناشناسی شناختی، برخی از پرسشهای قدیمی در معناشناسی که به شیوه علمی پاسخ داده نمی شد به کمک علومی مانند روان شناسی، علوم اعصاب، جامعه شناسی و فرهنگ پژوهی و جز آن، فراتر از آنکه پاسخ هایی پیدا کرد، تبیین نیز شد؛ یعنی دلایل این سازوکارهای معنایی درحوزه های دیگر مطالعه، مانند تحولات در زمانی و رده شناسی زبان، رشد شناختی و زبانی کودک، فرهنگ و البته علوم اعصاب شناختی و علم رایانه به دست آمد.

کد خبر 1116598

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha