حضرت روح الله؛ الگوی  تربیت اسلامی

امام معتقد بود هرحرکت سیاسی و اجتماعی بدون توجه به تربیت، تلاشی عقیم و بی نتیجه است علم آموزی، با همه شرافتی که دارد، حتی علم اخلاق و توحید، اگر توأم با تربیت و تزکیه نفس نباشد، ابزاری است در خدمت قدرتمندان.

 

خبرگزاری شبستان: تربیت به معنای پروردن است که با ایجاد دگرگونی به منظور دستیابی به کیفیت مطلوب، حاصل می شود و با عینیت بخشیدن به کمالات بالقوه به طور تدریجی به دست می آید. اگر پدیده ای جاندار و قابل رشد را، از صورت و حالت نامطلوب به سمت کیفیت مطلوب یا بهتر، کمال بخشیدیم، می گوییم او را تربیت کرده ایم، و استعدادهای بالقوه آن را، برای کمال فعلیت بخشیده ایم. بر اساس این تعریف، موضوع قابل تربیت، پدیده های قابل رشد و تکامل پذیری مانند انسان ها، حیوانات و گیاهان می توانند باشند و درغیر این موارد کاربردی ندارد؛ زیرا اشیایی که تمام کمالات بالقوه آنها فعلیت یافته یا فاقد کمالات بالقوه اند تربیت هم نمی پذیرند. به همین دلیل است که واژه تربیت در مورد انسان و حیوان و روییدنی ها که رشد و نمو محسوس دارند، به کار می رود و در هر کدام از این موارد نیز معنای خاصی دارد. در مورد انسان، تربیت به معنای رشد گرایش های متعالی واخلاق نیکو و فعلیت یافتن کمالات بالقوه نفسانی است. 
 

چرا انسان باید تربیت شود؟ 
در فرهنگ اسلامی، تربیت در مورد کل نظام هستی مصداق می یابد و همه چیز در راستای تربیت قرار دارد. در قرآن کریم، نزدیک به 970 مورد از خداوند به عنوان «ربّ» یاد شده است. رب به معنی آفریننده و مدیر پرورنده است. بر اساس آیات قرآن، تربیت بر سراسر نظام هستی حاکم، و همه چیز در حال تربیت پذیری و کمال یابی است و این کار، تنها با اراده خداوند انجام می گیرد. هر موجودی که در حال تربیت است، استعدادهای سابق او به طور مرتب فعلیت یافته، آمادگی های جدید، درنهاد او پدید می آید. کمالی در او تحقق یافته و زمینه، برای پذیرش کمال برتر، فراهم می شود.اگر در نظام تکوین، تنها خداوند مربی است، در نظام تشریع هم باید تنها خداوند، مربی باشد، تا تشریع با تکوین هماهنگ شود و انسان در راستای کمال واقعی خود قرار گیرد. بعثت پیامبران و نزول کتاب های آسمانی، برای ایجاد همین هماهنگی و تربیت انسان هاست. در وجود انسان، دو گونه استعداد و توانایی نهفته است: یکی استعدادهای طبیعی، که بدون دخالت و اراده انسان، رشد وفعلیت می یابد و دیگری، توانای های معنوی که در پرتو اراده و خواست انسان، فعلیت می یابد و با عینیت یافتن آنها شخصیت حقیقی انسان شکل می گیرد. این استعدادها اصلاح شدنی، و موضوع تربیت است. هر کسی در رشد استعدادهای معنوی خود دخالت مستقیم دارد؛ یعنی اگر بخواهد، می تواند استعدادهایش را رشد دهد. از آنجا که برای ارزش های معنوی و کمالات انسان، نهایتی تصور نمی شود، هیچ کس، هر چند از ارزش های والا و بلندی برخوردار باشد، باز هم از تربیت بی نیاز نیست. این جهات، سبب شده است که انسان بیش از هر پدیده دیگر اصلاح پذیر و تربیت او ضروری باشد.
 

هر فردی می تواند انسان را تربیت کند؟ 
مربی و تربیت کننده یک انسان، ابتدا باید انسان را به طور کامل بشناسد. شناخت کامل از انسان ناظر به چنین پرسش هایی است انسان چیست؟ از کجا آمده است؟ برای چه خلق شده است؟ پایان زندگی او چیست؟ کمال او کدام است؟ رابطه او با نظام هستی چگونه است؟ هر کسی برای این سوال ها پاسخ صحیح و روشن داشته باشد، انسان را شناخته، و بر ابعاد وجودی او احاطه علمی پیدا کرده است. شناخت ابعاد وجودی انسان، در تربیت، امری ضروری و حیاتی است. بدیهی است که تربیت انسان به طور کامل، بدون شناخت و آگاهی از کمالات او، غیر ممکن است. کسی که نسبت به انسان و کمالات او و رابطه او با نظام جهان، آگاه نیست، چگونه می تواند انسان را تربیت کند؟ مربی باید کمالاتی را که می خواهد در وجود فرد تربیت پذیر تحقق بخشد خود دارا باشد؛ زیرا فرد تربیت پذیر نخست به کمالات عینی مربی اقتدا می کند و او را به عنوان الگوی عینی کمالات می شناسد. کسی که خود از کمالی برخوردار نیست، نمی تواند دیگران را که برتر از او، یاهمسان او هستند تربیت کند. دانستن قانون ها و روش های تربیتی و به کارگیری آنها امری ضروری و حتمی است. تربیت بدون به کارگیری قوانین تربیت، محقق نمی شود و تلاش مربی، بدون آن ثمر نمی بخشد. به کمال رسیدن هر پدیده، قانون و روش خاصی دارد. انسان هم از آن مستثنی نیست و کمال او را باید در قانون و روش مخصوصی جستجو کرد. کسی که عهده دار تربیت انسان است، باید بهترین قانون ها را به کار گیرد.
 

هدف از تربیت انسان چیست؟
هدف از تربیت در مورد انسان، فعلیت یافتن کمالات بالقوه اوست. دگرگونی انسان می بایست در جهت تعالی او صورت گیرد. نخست باید استعدادهای معنوی انسان مورد توجه باشد، تا با پدیدار شدن آن توانایی ها، انسان، کامل شود و سپس باید تمام ابعاد معنوی او به طور هماهنگ رشد داده شود؛ زیرا کمال انسان با تربیت یک یا چند بعد، تحقق نمی یابد. انسان و جامعه کامل هنگامی پدید می آیند، که تمام استعدادهای معنوی و کمالات بالقوه انسانی، به شکل هماهنگ پرورش یابد. پس هدف از تربیت، پدید آوردن انسان و جامعه کامل و والاست. خداوند، پروردگار انسان در نظام تکوین است و در نظام تشریع، کار پرورش را به پیامبران و امامان معصوم واگذار کرده است. شروط مربی را در وجود آنها ایجاد کرده و با برنامه ای جامع و بر اساس فطرت، آنان را برای هدایت و تربیت انسان ها برانگیخته است. پیامبران وامامان معصوم، مسئولیت تربیت انسان ها را از جانب خداوند بر عهده دارند. کلیه کمالات بالقوه انسانی و شرایط مد نظردریک مربی، در وجود آنها تحقق یافته است و خود هیچ نیازی به تعلیم وتربیت ندارند. بنابراین، برماست که با پیروی از قوانین حیات بخش انبیا و معصومان(ع)، جامعه مان را در راستای تعالی و کمال معنوی قرار دهیم.
 

اهمیت تربیت از دیدگاه امام خمینی(ره)
همه کسانی که با زندگی حضرت امام(ره) آشنایی دارند بر این نکته واقفند که حضرت امام پیش از آن که سیاستمداری قاطع و انقلابی باشد و پیش از آن که به عنوان مرجعی عام زعامت دین و مرجعیت را معنایی تازه بخشد، مربی بزرگ و معلمی نمونه بود که توانست با دریافتی عمیق از اصول اخلاقی اسلام ومبانی تربیت الهی، هم خویشتن را در میدانِ سختِ مجاهده با نفس وتزکیه دایمی بیازماید و مراحل مختلف آن را در عالی ترین سطوح طی کند و هم به تربیت و تعلیم نسلی همت گمارد که بار اصلی نهضت و انقلاب اسلامی را بر دوش کشیدند. در هر حال، از بررسی مجموعه بیانات و نوشته های حضرت امام(ره) در زمینه تعلیم و تربیت می توان به خوبی دریافت که در دیدگاه آن حضرت هرگونه حرکت سیاسی و اجتماعی بدون توجه به تربیت آحاد جامعه انسانی، تلاشی عقیم و بی نتیجه است. همین طور از دیدگاه آن حضرت اساسا علم آموزی، با همه شرافتی که دارد و آموزش رشته های مختلف علوم، حتی علم اخلاق و توحید، اگر توأم با تربیت صحیح و تزکیه نفس نباشد، به عنوان ابزاری در خدمت قدرتمندان به کار گرفته خواهد شد و نتیجه آن، همان رنج و ستم هایی است که امروز در جوامع صنعتی و سرمایه داری مشاهده می شود.
 

سفارش تربیتی امام به جوانان
حضرت امام خمینی(ره) برای خواست و اراده فردی، اهیمت زیادی قائلند. در نظر ایشان هر چه انسان جوان تر است، اراده قوی تری دارد و بهتر و قوی تر می تواند خود را بسازد و هر چه انسان پیرتر می شود، این توان انسان نیز کاهش می یابد. امام خمینی(ره) خطاب به جوانان می فرمایند: «شما که اکنون جوانید، نیروی جوانی دارید، بر قوای خود مسلط باشید... اگر به فکرتزکیه و ساختن خویش نباشید، هنگام پیری که ضعف، سستی، رخوت و سردی بر جسم و جان شما چیره شد و نیروی اراده و تصمیم و مقاومت را از دست دادید و بار گناه و معصیت، قلب را سیاه تر ساخت چگونه می توانید خود را بسازید و مهذّب کنید؟».
حضرت امام(ره) سنین پایین را فرصتی حیاتی برای تربیت، دانسته و تهذیب نفس و اصلاح را عمدتا از خود انسان خواسته اند. هم چنین ابزار و منابع شناختی را که خداوند به انسان عطا فرموده است یادآوری می کنند و از آنها به عنوان امانات الهی و از جوانان به عنوان امانتدار، نام می برند. بنابراین از همان دوران کودکی، به ویژه از دوره دبستان، باید این آگاهی و روحیه را در افراد پرورش داد که اولاً انسان از استعدادی قوی به نام «اراده» برخوردار است، ثانیا می تواند با استفاده از همین نیرو، خوبی ها، زیبایی ها و صفات انسانی را کسب کند و زشتی ها و صفات زشت را از خود دور سازد.

 

اراده فردی
با وجود این که اوضاع اجتماعی و فرهنگی و محیط در شخصیت انسان تأثیر فوق العاده ای دارد، انسان محکوم و مقهور نیروهای اجتماعی نیست. انسان به سبب اراده و اختیاری که دارد می تواند راهی جز راه جامعه انتخاب کند و در اصلاح و بهبود جامعه موثر باشد. به همین دلیل قرآن کریم با این که انبیا و اولیا و کتب آسمانی را مربیان و سازندگان فرد و جامعه معرفی می کند، اما نفس انسان را به خود انسان می سپارد و می فرماید: ای اهل ایمان از نفس های خود نگهداری کنید. کلیه مربیانی که برای تعلیم و تربیت انسان می کوشند، همه زمینه ساز و فراهم کننده اوضاع مساعد برای تربیت اند. خود متربی است که باید با سعی و تلاش خود، از این اوضاع استفاده کند و با کسب فضایل اخلاقی، خود را رشد دهد. آنهایی که از نظر تربیت راکد می مانند یا دچار انحراف می شوند، از اراده و توان خود برای ساختن شخصیت الهی و انسانی، بهره نجسته اند.

 

پایان پیام/

 

 

کد خبر 112112

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha