به گزارش خبرگزاری شبستان، برای آن هایی که تلاش می کنند در باغ های محصور و کهنسال مزیت رقابتی پنهان شوند این رویکرد جدید به مثابه تهدیدی است که عدم قطعیت تحمل ناپذیری را ایجاد خواهد کرد، اما عدم قطعیت تنها یک روی سکه است؛ همان رویی که می بینیم، وقتی که دیگران دنیایی که در آن زندگی می کنیم را تغییر می دهند.
روی دیگر سکه امکان است؛ یعنی همچنان که موانع موجود بر سر راه مشارکت، آفرینش و تعامل فرو می ریزند، شمار آینده های جدید ممکنی که می توانیم در کنار هم بیافرینیم افزایش می یابد. این کتاب دربارة برعهده گرفتن مسئولیت آینده است.
فهرست این اثر عبارت است از:
مقدمه مترجم: تحول گرایی به مثابه استراتژی
فصل یک: شرکتها چگونه متحول می شوند؟
فصل دوم: تجسم آینده
فصل سه: برطرف گردن گلوگاه ها
فصل چهار: مسیریابی در دل ناشناخته ها
فصل پنج: رهبری سازمان خوددگرگون ساز
سخن آخر: بیانیه نوآوری رفتاری
پیوسته الف: رهبری تحول در زندگی شخصی
پیوست ب: داستان های ما
فهرست منابع
نمایه مفاهیم و اعلام
مترجم در مقدمه این اثر می نویسد: خواندن این کتاب را به اعضای هیئت مدیره، مدیران عامل، کارآفرینان، معاونان و مدیران استراتژی، برنامه ریزی، نوآوری و هر آن کس که سر تغییرات بنیادین دارد توصیه می کنم.
ترتیب مطالب کتاب از این قرار است: فصل نخست: خلاصه ای از مطالب فصلهای بعدی بازگو می شود. فصل دوم در خصوص کاربرد داستان های علمی – تخیلی برای تصور آینده است. فصل سوم به نحوه استفاده از ابزارهایی چون کهن الگوها برای شکستن مقاومتهای سازمانی می پردازد. فصل چهارم به ترسیم نقشه راه تحول و بهره گیری از علم اعصاب کاربردی و شاخصهای کلیدی عملکرد آینده اختصاص دارد. فصل پنجم به معرفی قابلیتهایی می پردازد که شما را در مسیر تحول بازیگر خواهند بود؛ قابلیتهای منفی و قدرت معکوس از آن جمله اند و در سخن آخر بیانیه نوآوری رفتاری را به عنوان شاخه ای نوپدید در علم خواهد خواند. کتاب دو پیوست کوتاه را هم شامل می وشد. پیوست نخست به امکان تحول در زندگی شخصی می پردازد و پیوست دوم داستان نوشته شدن کتاب توسط نویسندگانش را ادبیانه بازگو می کند.
نویسندگان در پاسخ به این سؤال که ما که هستیم و چرا این کتاب را نوشتیم؟، نوشته اند: تحول شاید یکی از امور بسیار دشواری باشد که رهبران مسئولیت انجام آن را برعهده دارند. مقصود ما از تحول تصور ایده های ارزشمند ممکن برای سازمان و غلبه موفقیت آمیز بر موانعی است که بر سر راه خلق آن آینده وجود دارد.
شرکتی که در حال تحول است ممکن است مدل کسب و کار نو و اخلال گر، نوآوری رادیکال، جهت گیری مجدد استراتژی، بازسازی فرهنگی یا تغییر چشمگیر دیگری را عملی سازد، اما تحول همیشه مستلزم این است که برای کارهای جدیدی که سازمانشان می تواند انجام دهد، در ابعاد بزرگتری رؤیاپردازی کنید، سپس در این زمینه اقدام های معنادار انجام دهید.
رهبران می دانند که رهبری تحول برای همگامی با فناوری و محیط کسب و کار متغیر، وظیفه آنهاست. همچنین می دانند که در انجام این مهم محکوم به شکست اند، اما معنای این پیامد دلسردکننده این نیست که نمی توانند مشکل فناورانه یا استراتژیک را حل کنند. دلیل شکست آنها مشکلات انسانی اجتناب ناپذیر توأم با تغییر است، مشکلاتی همچون ترس، عادت، سیاست و نداشتن قوه تخیل، این دغدغه ها همواره گریبان گیر انسان ها بوده است، اما چه می شد اگر برای غلبه بر آنها راهی داشتیم؟
کتاب حاضر روشی نو و رادیکالی را برای ایجاد همان نوع تغییری که در خصوص شرکت لوز توصیف شد و پرداختن به دغدغه های انسانی موجود در سر راه تغییر معرفی می کند. ما به عنوان نویسندگان این کتاب، چشم انداز منحصر به فردی را در خصوص این موضوع خلق کرده ایم.
نظر شما