به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از روابط عمومی و امور بینالملل سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، جلسهی شورای هماهنگی برنامهی درسی و فضای مجازی، با حضور رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی برگزار شد.
در ابتدای جلسه، حسن ملکی بر لزوم توجه به فضای مجازی تأکید کرد و گفت: برای اینکه بتوانیم برای برنامهی درسی و فضای مجازی، نسبتی شفاف، کارآمد و کافی برقرار کنیم، نیاز داریم که به ماهیت این دو بخش بپردازیم.
وی افزود: در این راستا و ماهیتنگری هر دو بخش، نیاز است که هم بتوانیم فضای مجازی را بهدرستی بشناسیم و هم برنامهی درسی را با طرز تلقیهای موجود، مورد بررسی و شناخت قرار دهیم زیرا اگر این دو ماهیت را بهدرستی مورد توجه قرار ندهیم، برقراری ارتباط و نسبت بین آنها کار آسانی نخواهد بود.
نیازمند برخورد هوشمندانه با فضای مجازی هستیم
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، تأکید کرد: امروز، فضای مجازی، تبدیل به یک محیط فراگیر شده است، به همین خاطر در هر نقطهای شاهد آثار فضای مجازی هستیم. در واقع فضای مجازی علاوه بر گستردگی دارای عمق شده است این در حالی است که برنامهی درسی نیز دارای وسعت و عمق خاصی است لذا وقتی از برنامهی درسی صحبت میکنیم، باید به فراتر از کتاب و مواد آموزشی فکر کنیم زیرا سخن از برنامهی درسی، صحبت از طرح و نقشهی تعلیم و تربیت است که حالت خرد و کلان دارد.
ملکی خاطرنشان کرد: در این روند، برنامهریزی درسی، از طرح خردی که معلم در کلاس تدریس میکند تا طرح کلانی که برای نظام برنامهی درسی در سطح ملی طراحی و تدوین میشود را، در بر میگیرد بنابراین اگر در طراحی این نقشه درست عمل کنیم و اقتضائات مربوط به فضای مجازی را در داخل این برنامه مورد توجه قرار دهیم میتوانیم برنامهی درسی کارآمدی در دنیای کنونی داشته باشیم زیرا فضای مجازی واقعیتی عیان است که بیانی شفاف نیز دارد لذا ما نمیتوانیم به آن بی اعتنا باشیم.
وی ادامه داد: بدیهی است که باید در این مسیر، هوشمندانه رفتار کنیم زیرا فضای مجازی واقعیتی هوشمند است لذا ما نیز باید بهصورت برنامهریزی شده به آن توجه کنیم.
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، فضای مجازی را دارای فرصت و تهدید خواند و گفت: به نظرم، توجه ما به فضای مجازی اجتنابناپذیر است زیرا این فضا با وجود اینکه فرصتی برای رشد ایجاد میکند، تهدیداتی را نیز در دل خود دارد. در واقع فضای مجازی مانند اقیانوس بی کرانی است که ممکن است در داخل آن موجودات مضر نیز وجود داشته باشند بنابراین باید ما برای حضور در این فضا هنر غواصی را نیز بدانیم.
ملکی افزود: در این مسیر، برنامهی درسی ما باید به گونهای طراحی شود که ما مصدوم یا مغبون نشویم بنابراین باید در مقابل مسائل تهدیدآمیز، آماده باشیم تا مصدوم نشویم و از سوی دیگر، فرصتها را نیز مورد توجه قرار دهیم تا مغبون نشویم.
درک فضای مجازی نیازمند زیرساختهای متعدد است
حسین اسکندری نیز در ادامهی جلسه به ارائهی گزارشی دربارهی فهم عمیق فضای مجازی پرداخت و گفت: سؤال و چالش اصلی برای شکلگیری این جلسات این است که چرا ما نتوانستیم در این سالها تلفیق درستی بین فرایند یاددهی و یادگیری و فناوریهای نوظهور داشته باشیم؟
وی افزود: در پاسخ به این سؤال باید گفت که این تلفیق و عدم توفیق بهصورت کلی در جهان دیده میشود و منحصر به نظام آموزشی ما نیست. سایتهای بینالمللی که بر روی این مسئله کار کردهاند و کتابهایی که در این عرصه چاپ شده، نشان میدهد که سالهاست در این عرصه پژوهش انجام میشود و چنین سؤالی نیز مطرح شده است.
اسکندری خاطر نشان کرد: طبق این پژوهشها و بر خلاف تصور و داعیهها مبنی بر اینکه فناوری مشکلات را حل میکند این اتفاق رخ نداده است تا جایی که تفاوت چندانی بین آموزش حضوری و فناورانه دیده نشده است.
در ادامه او نمونههایی از پژوهشهای بینالمللی را برای حاضران در جلسه ارائه کرد و گفت: در این مسیر پژوهشهایی انجام شده و بر مسائل متعددی نظیر نگرشهای معلمان و آموزگاران و بهصورت مشخص بر روی فرهنگ مدرسه کار کرده است. در واقع جهان نیز به این چالش پرداخته و نظریهپردازیهایی نیز در این بخش انجام شده است.
اسکندری ادامه داد: بهنظر میرسد که در این مسیر زیرساختهای متعددی نظیر زیرساختهای معرفتی، فناوری، تربیتی و اجتماعی نیاز است زیرا اگر در زیرساختها مشکل داشته باشیم و نتوانیم تعارضات را رفع کنیم، این مشکل خود را در ابعاد بالاتر نشان خواهد داد.
وی تأکید کرد: امروز در فضای آموزشی ما به شکل درختی و خطی پایبند هستیم در حالیکه در دنیا اینگونه نیست و شکل تمرکزگرایانه و غیرخطی دنبال میشود. در مسیر پیش رو، لازم است که به نگاه واقعبینانه روی آوریم و از نگاه ایدهآلگرایانه و فراواقعگرایانه دوری کنیم زیرا در این مسیر فناوری میتواند یاور معلمان ما در بهترین حالت باشد و به تنهایی راهگشا نیست.
ملکی نیز ضمن تقدیر و تشکر از گزارش ارائه شده گفت: شاید لازم بود که در نقد فناوری از نگاه فلسفه و تربیت اسلامی نیز ابعادی مطرح میشد تا عمق بیشتری را در این بخش مورد مطالعه قرار میدادیم زیرا در این صورت میتوانستیم به یک سری گزارههای تجویزی مشخص برای تعیین تکلیف برنامههای درسی دست پیدا کنیم.
وی افزود: ضمن اینکه از منظر دانش پداگوژی نیز باید به فناوری نگاه کنیم؛ شاید لازم باشد که از دیدگاه روانشناسانه نیز به این مسأله نگاه کنیم. بنابراین لازم است که در این پژوهش به ضرورت تحلیل فلسفی از منظر فلسفه و تربیت اسلامی نیز، بپردازیم. ضمن اینکه باید سایر اضلاع مبانی نیز باید مورد توجه قرار گیرد و مسأله از منظر جامعه، روانشناسی و... نیز، مورد توجه قرار گیرد.
در ادامهی جلسه، حاضران به نقد و بررسی پژوهش ارائه شده پرداختند و ابعاد مختلف مبحث مطرح شده، مورد بررسی قرار گرفت.
افزایش گرایش دانشآموزان به آموزش تعاملی باید مورد توجه قرار گیرد
در این راستا، پروازی مقدم بیان کرد: بسیاری از دانشآموزان محتواهای کتاب درسی را نقد میکنند زیرا مخاطبان ما، گرایش به معلمانی دارند که فضای جدیدتری را با این محتواها ارائه میدهند و بهنوعی یادگیری معنادارتری را اجرا میکنند.
وی افزود: شناخت کودکان در حوزههای یادگیری کاملاً این نقدها را، بهخصوص در محتواهایی که از بالا به پایین ارائه میشود پذیراست زیرا ما در فضای یادگیری تعاملی، هنوز به این درجه از باور نرسیدهایم که دانشآموزان ما، گرایش بیشتری بر این فضا برای یادگیری دارند. در واقع عدم توجه به این امر، سبب شده که فشار بر معلمان بیشتر شود زیرا عملاً حق انتخاب و اختیار از معلم در تدریس سلب میشود.
پروازی مقدم خاطرنشان کرد: روشهای برخی از معلمان بسیار خوب است که با دانش روز نیز عجین شده است لذا ما نباید به نام فناوری وارد روند تجویزی شویم زیرا این خود یک آسیب بهشمار میرود. در واقع نگاه تجویزی، تربیت هویتی را برای کودکان بهوجود نخواهد آورد و یادگیری تعاملی را بهدنبال نخواهد داشت. در این راستا ما نیاز به راهکارهای عملی داریم و معتقدم که نگاههای کاربردی بیشتر میتواند در فضای برنامهی درسی، فضا را برای امکانات نوآورانه منعطف کند.
احسان طوفانینژاد نیز در ادامهی جلسه، بیان کرد: ابتدا باید مشخص شود که آیا نگاه ما به یادگیرنده در برنامهی درسی و اسناد بالادستی به شکلی هست که امکان تعامل و دموکراسی کردن فضای درسی را بهوجود آوریم؟
وی افزود: همانطور که در جلسهی گذشته عرض کردیم در مسیر فناوری سه نگاه وجود دارد. نگاه اول این است که خود فناوری را شامل نرمافزارها، سختافزارها و ... بشناسیم. بخش دوم یادگیری با فناوری و به کمک فناوری است. در مسیر سوم یادگیری از خود فناوری است.
طوفانینژاد تصریح کرد: در این مسیر، ما باید بدانیم که اساساً فناوری چه تأثیراتی بهدنبال دارد؟ بهعنوان مثال طبق تحقیقی که انجام شده، کودکانی که با فناوری بسیار کار کردهاند، در بحث پردازشهای موازی قویتر هستند. یا اینکه بازخورد فوری جزء خواستهها و انتظارات این گروه است لذا شاید لازم باشد که به این مباحث بیشتر و متمرکز تر بپردازیم و بر روی آن تمرکز کنیم.
دکتر شریفی نیز، پژوهش ارائه شده را واقعبینانه خواند و گفت: آنچه که ارائه شد، قابل تقدیر است زیرا بهصورت صریح در این پژوهش نقاط ضعف آموزش و پرورش و مشکلات مورد تأکید قرار گرفته است.
وی افزود: چهارمین تعریف یونسکو از آموزش بر این قرار دارد که یادگیری با عمل برابر است لذا اگر یادگیری منتج به تغییر نگرش و سلسله مراتب آن نشود، ما از آموزش بهرهی کافی را نبردهایم. پرورش نیز یکی از گامهایی است که به تغییر رفتار و روش میانجامد و با وجود اینکه در برنامههای آموزش و پرورش و اسناد بالادستی قرار داشته، تاکنون محقق نشده است.
شریفی تصریح کرد: امروز رفتار نسل جدید ما و دانشآموزان، متأثر از فضای مجازی، متفاوت است بنابراین در این عرصه ما نیازمند تغییراتی در زیرساختهای آموزشی کشور هستیم. لذا در این روند، همان سؤال آقای دکتر طوفانینژاد مطرح خواهد شد.
فضای مجازی بستر یادگیری است و مرجع یادگیری شناخته نمیشود
سیدرسول عمادی نیز در ادامهی جلسه از پژوهش ارائه شده تشکر کرد و گفت: با توجه به اسناد بالادستی، مبانی تعریف شده است لذا ما باید به سمت عملیاتی کردن برویم بنابراین لازم است که از اصطلاحات اولیه خارج شویم زیرا نگاه به یادگیرنده و تعاریف نیز کاملاً مشخص است.
وی افزود: مبانی مورد بحث در مقالات، پژوهشها و حتی پایاننامههای برخی از دانشجویان مقطع دکتری مطرح شده است لذا لازم است که ما به سمت توسعه حرکت کنیم البته بدیهی است که تفسیر نیاز است اما تجویز یک امر ضروری است. کما اینکه در مرحلهی توسعهی گروههای تعلیم و تربیتی خوبی نیز شکل گرفتهاند که میتوانند در این مسیر به ما یاری برسانند.
محسن باهو، مشاور فناوری سازمان پژوهش و برنامهریزی در ادامه جلسه گفت: در این مسیر، هم از نگاه مبانی دینی و هم از نگاه مبانی علمی یک الزام جدی در بخش برنامهریزی درسی وجود دارد. در بخش دینی ما باید زمانشناس باشیم و سورهی والعصر بزرگترین درس مدیریتی برای ماست.
وی افزود: حوزهی مباحث تحلیلی نیز اگر گذری در سیر تحول نسلی از کشاورزی به انقلاب صنعتی چهارم داشته باشیم، متوجه چهار ردهی نسلشناسی خواهیم شد و در انقلاب صنعتی چهارم به بحث جامعهی الحاقی که در هم تنیده و تلفیق شده است خواهیم رسید. ما در این نسل شاهد سیستمهای سایبر فیزیکال هستیم و باید به آن توجه کنیم.
باهو تصریح کرد: ما با توجه به تغییرات، باید توجه داشته باشیم که ما باید برای دانشآموزان نسل آلفا، با ویژگیهای بسیار خاصی که دارد، برنامهریزی کنیم. هوش این نسل، بحث تابآوری و مسائلی از این دست، نشان میدهد که با پدیدهای آشفته مواجه هستیم لذا نمیتوانیم با حرکت در مدار سنت حرکت کنیم.
علی محبی، معاون برنامهریزی درسی و تولید بستههای تربیت و یادگیری سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی نیز از پژوهش ارائه شده تشکر کرد و گفت: پژوهش و بررسی پیش رو، نیازمند تغییرات است. تمرکز بر چالشها بدون در نظر گرفتن چشماندازها باعث سردرگمی مسیر خواهد شد.
وی افزود: بدیهی است که در این مسیر، ما چارهای جز این نداریم که هم محدودیتهای ناشی از ماهیت فلسفی و هم ماهیت برنامهی درسی ناشی از برنامهی درس ملی را مد نظر قرار دهیم اما اگر افق و چشماندازی را برای خود داشته باشیم، میتوانیم با وجود محدودیتها به سمت بهتری حرکت کنیم زیرا این بخش گریزناپذیر است و تمام دنیا به این سمت در حال حرکت است.
معاون سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی ادامه داد: بدیهی است که شناخت چالشها، در کنار چشمانداز و مسیر بسیار مهم است. نگاهی به اسناد تحولی نشان میدهد که گاهی محدودیتها میتواند راهکار ارائه دهد. در این مسیر فضای مجازی، بستری است که برنامهی درسی میتواند در قالب آن حرکت کند یعنی با این نگاه، فناوری در خدمت یادگیری است و خود مرجع یادگیری بهشمار نمیرود.
کنکاش فلسفی مباحث باید به شکل معقول در دستور کار قرار گیرد
حسن ملکی در بخش پایانی این جلسه، به جمعبندی مباحث مطرح شده پرداخت و گفت: با توجه به تفاوت تجربهها، مواضع با یکدیگر متفاوت است که امری طبیعی است اما بهطور کلی میتوان گفت که مباحث مطرح شده، بسیار مفید و در راستای رشد است البته بدیهی است که ما نیازمند یک وحدت برای روشن شدن تکلیف کار هستیم.
وی افزود: ما در این مسیر باید نسبت فناوری با فلسفه را بهطور معقول و منطقی معین کنیم زیرا در غیر اینصورت نمیتوانیم به یک جمعبندی متناسب با نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران دست پیدا کنیم. سه نسبت بین فناوری و فلسفه قابل طرح است که یکی فلسفهی بازی است. در فلسفهی بازی افراد در مباحث فلسفی غرق میشوند که هدف اصلی و مقصود کار را فراموش کنیم. بدیهی است که این روند باعث توقف و رکود در کار میشود لذا با این روش راه به جایی نخواهیم برد.
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی تصریح کرد: فلسفهگریزی نیز یکی از مسائل است به این معنا که احساس کنیم، مباحث کافی است و وارد عمل شویم. دیدگاه فلسفهگریزی نیز ما را به سمتی میبرد که فناوری را تبدیل به فلسفه ما خواهد شد و عملاً ما برنامهای برای آن نخواهیم داشت. در این روند گریز از بیخ و بن فلسفه، باعث جایگزینی فناوری میشود که البته برای ما مطلوب نیست زیرا گریز از فلسفه، باعث دوری از توصیف و گمراهی در تجویز میشود.
ملکی ادامه داد: فلسفه باوری معقولی است که باید دنبال کنیم. در این روند ما باور میکنیم که فلسفه داریم و به دلالتها و توصیفهای معقول دست پیدا کنیم و راهی برای اجرای آن بهدست آوریم. اگر ما مبانی انسانشناسی را که یکی از اضلاع فلسفه است خوب بشکافیم، متوجه خواهیم شد که نکاتی در آن وجود دارد که بی اعتنایی به آنها، با بهانهی توجه به فناوری موجب خسران ما خواهد شد که حتی ممکن است پس از سالها خود را نشان دهد. در این روند ممکن است بعد از سالها بدون اینکه خود بدانیم، با جامعهای فناورزده روبهرو یا جامعهای سکولار روبهرو خواهیم شد.
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی افزود: در این مسیر ما باید بهطور معقول مسائل فلسفی را کنکاش و بررسی کنیم اما نباید در آن غرق و متوقف شویم. در خروجی این کار ما باید یک برنامهی راهبردی تعلیم و تربیت تدوین کنیم که البته خود این برنامه مبنای برنامهی درسی ترکیبی قرار خواهد گرفت. به هر حال شرایط به ما میگوید که به برنامهی درسی ترکیبی به معنای علمی کلمه نیاز داریم و در این روش، دو سبک و شیوه را در یادگیری با یکدیگر ترکیب میشود.
ملکی بیان کرد: در این راستا لازم است که فناوریگرایی و فلسفهگرایی را ترکیب کنیم تا یک سند تدوین کنیم بنابراین به سندی برای فهم عمیق فضای مجازی نیاز داریم. برای این کار، لازم است که با توجه به مباحث این جلسه، مبانی فلسفهی فناوری ارتباطات و اطلاعات، با رویکرد اسناد تحولی، رویکرد بومی و ملاحظات و محدودیتهای درونی کشورمان، منشوری تبیین شود. آنچه که مبانی فلسفی را به یک برنامهی تربیتی وصل میکند، گزارههای تجویزی است لذا باید در ادامه مسیر به این بخش دست پیدا کنیم و در قالب یک منشور نظاممند، قابل فهم و عمل تدوین شود.
نظر شما