خبرگزاری شبستان _ رشت، كودكان از مهمترين بينندگان برنامههای تلويزيون هستند و تأثير برنامههای اين رسانه بر جنبههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و روانی كودكان انكارناپذير است، ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪﺍی ﻛﻪ نمیﺗﻮﺍﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﺄﺛﻴﺮ برنامههای ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮنی ﺑﺮ روی آنها بیﺗﻮﺟﻪ ﺑﻮﺩ.
کودکان و خردسالان اغلب تا ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ۱۰ ﺳﺎلگی ﺑﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﺧﺒﺮی ﺗﻮﺟﻪ نسبتا ﻛﻤﺘﺮی ﺩﺍﺭﻧﺪ و ﺑﻪ ﻛﺎﺭﺗﻮﻥﻫﺎ، ﻗﻬﺮﻣﺎﻥﻫﺎی ﺧﻴﺎلی ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖﻫﺎی ﻛﻤﺪی ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﺩﻳﮕﺮ ﻋﻼﻗﻪ نشان میدهند که یکی از همین برنامههای پرطرفدار برنامه عموپورنگ است.
برای تبیین بیشتر این موضوع و بررسی اهمیت پخش برنامههای ویژه کودک و نوجوان خاصه برنامه عموپورنگ و نقش بسیار حائز اهمیت چنین محتواهایی در انتقال مفاهیم به رده سنی کودکان و خردسالان گفتوگویی را با حجتالاسلام «علی اکبر نژاد صفری» امام جماعت مسجد امام حسین(ع) زیرکوچه رشت و کارشناس مسائل دینی در حوزه کودک و نوجوان انجام دادیم که از نظر میگذرد.
- دیدگاه شما در مورد شيوههای تعليم و تربيت دينی در برنامهسازیهای رسانه ملی برای رده سنی کودکان چیست؟
قبل از هر چیز باید این نکته را یادآور شوم که اگر شيوه انتقال مفاهيم دينی متناسب با درك و فهم كودكان با قالبهای مناسب برنامهسازی انجام گيرد، اين مفاهيم با موفقيت به كودكان منتقل میشود. به بیان دیگر برای ساختن برنامه تلويزيونی مناسب با سن كودكان بايد مخاطب خود را از نظر رشد و تكامل جسمانی و همچنين مراحل رشد و تكامل درك دينی بشناسيم.
بهترين و كاملترين برنامههای تربيتی در دين اسلام آمده است، متوليان رسانه باید از شيوههای تعليم و تربيت دينی در برنامهسازیهای خود الهام گرفته و استفاده كنند، بیشک، در برنامهسازی دينی كودكان، انتخاب قالب و ساختار مناسب برنامه اهميت فراوانی دارد زیرا با بهرهگیری از آن میتوان محتوای مناسب و مطلوب را به كودكان منتقل كرد.
- آیا قالبها و ساختارهای گوناگون برنامهسازی ویژه کودکان برای انتقال مفاهیم دارای اهمیت است؟
بله بدون تردید قالبها و ساختارهای گوناگون برنامهسازی ویژه کودکان دارای اهمیت بسیار زیادی است به طور مثال جُنگهای تلويزيونی و یا مشخصا برنامه عمو پورنگ به عنوان يكی از ساختارهای نامآشنای برنامه كودك محسوب میشود که سالهای سال در حال تولید محتوا و پخش از رسانه ملی است و به اعتقاد من شيوه انتقال مفاهیم به كودكان در چنین برنامههای تلويزيونی ویژه كودكان اهمیت بهسزایی دارد.
در اینجا قبل از هرچیز باید متذکر شوم که نگاه ما یک نگاه تخریبی نسبت به صدا و سیما و برنامههای ویژه کودک و نوجوان آن خاصه برنامه عمو پورنگ نیست، بلکه سخن ما این است که اگر متولیان میخواهند برای این رده سنی برنامه مناسبی تهیه و پخش کنند، اتفاقا بسیار خوب است اما این برنامهسازیها در کنار شناخت از این رده سنی باید برگرفته از تعالیم دین مبین اسلام و اعتقادات اسلامی باشد.
- آیا امکان دارد در این مورد خاصه برنامه عمو پورنگ موارد را مصداقی مطرح و جزئیتر مورد بررسی قرار بدهید؟
اگر بخواهیم مصداقی ورود کنیم مثلا در یکی از قسمتهای برنامه عمو پورنگ از حیوانات استفاده کرده بودند که این امر به خودی خود بلااشکال است، اما حرف سر این است که استفاده کردن از حیوانات نباید سبب بشود که ما از زبان آنان یکسری مفاهیمی که در ذهن کودکان تاثیر منفی بگذارد را به آنان انتقال دهیم زیرا خواندن شعرهایی از زبان حیوانات به سرعت در ذهن کودکان مینشیند.
همانطور که بعد از پایان این قسمت از برنامه عمو پورنگ میبینیم که همان اشعار سخیف بر زبان کودکان ما در خانه، کوی و برزن، خیابان و پارکها و محلهها خوانده و تکرار و تکرار میشود که خب با توجه به کلمات و واژههایی که در آن به کار رفته صورت خوشی ندارد.
یا در یکی از قسمتهای دیگر میدیدیم از عروسک مترسکی استفاده کرده بودند که این عروسک شعری با مضمون اینکه از کار و وظیفه خودش راضی نیست را میخواند و دائما هم تکرار میکرد که من خسته هستم، من خسته هستم که با توجه با ریتم منظمی که داشت (مانند همان قضیه شعرخوانی حیوانات عروسکی) خردسالان و کودکان به راحتی میتوانستند آن را حفظ کنند.
یا مثلا در یکی دیگر از برنامهها داستانهایی مبنی بر اینکه فلانی با فلانی ازدواج کرده است برای کودکان تعریف میکردند که خب مطمئنا چنین داستانهایی متناسب با سن و سال این قشر سنی نیست.
البته بعضی از قسمتهای برنامههای عمو پورنگ خوب بود مثلا یکی از قسمتها به موضوع جمعآوری زباله، تفکیک آن و پرهیز از انداختن زباله در مکانهای عمومی اختصاص داشت که بدون شک چنین برنامههای مفهومی تاثیرگذاری بسیار مثبتی در ذهن کودکان برای حفاظت از محیط زیست که اتفاقا در تعالیم دین مبین اسلام به آن تاکید فراوانی شده، ایجاد خواهد کرد.
- آیا کاراکترهای تلویزیونی در تعلیم نحوه آداب معاشرت میتوانند تأثیرگذار باشند؟
وقتی یک کودک پای برنامه تلویزیونی مورد علاقه خود به تماشا مینشیند مطمئنا از برنامه و مفاهیم آن الگو میگیرد و آنها را در رفتارهای اجتماعی خود بروز میدهد.
سلام به معنای سلامتی، امنیت و صلح است که در اسلام برای تحیت و درود گفتن به کار میرود، در قرآن و روایات بر سلام کردن تأکید گردیده و از مستحبات مؤکد شمرده شده است، از طرفی پاسخ به سلام حتی برای نمازگزار واجب فوری است، سلام دارای آداب و احکام ویژه بوده و در قرآن و سنت دارای کاربردهای متعددی است.
اما ما میبینیم که به طور مثال در یکی دیگر از قسمتهای برنامه عموپورنگ، عمو پورنگی که در واقع خودش الگوی بچههاست وقتی با کارکتر مرد کهن وارد صحنه و قاب تلویزیون میشود و در کنار آن قرار میگیرد هیچکدام به هم سلام نمیکنند در حالیکه این موضوع با مقدمهای که در باب آداب معاشرت در اسلام و اهمیت سلام گفتن و جواب سلام دادن برشمردیم، منافات دارد.
قصهها، داستانها و برنامههای کودکی که در رسانه ملی پخش میشود باید به شکل غیرمستقیم القاء پیام کند، بنابراین وقتی میخواهند برنامه را به شکل مستقیم اجرا کنند و به همدیگر سلام نمیکنند این خودش یک پیام منفی را به مخاطب که در اینجا رده سنی حساس کودک و نوجوان است، القاء میکند.
- لطفا تأثیر موسیقی در برنامههای تلویزیونی ویژه کودک و نوجوان جهت انتقال مفاهیم را هم تشریح بفرمایید.
قبل از هر چیز باید این نکته را متذکر شوم که به طور کلی موسيقی و اشعار و ریتم کلی يك برنامه و جنگ تلويزيونی در رسانه ملی و اسلامی مناسب با موضوع مورد نظر ما بايد حس معنوی را به مخاطب القا كند.
از طرفی ما در قرآن در رابطه با اینکه انسان چگونه میتواند آرامش بگیرد داریم؛" الا بذکرالله تطمئنالقلوب" که پیامی قرآنی است و میگوید تنها یاد خدا دلها را آرام میکند اما در برخی قسمتهای برنامه عمو پورنگ میبینیم که بچهها و شخصیتها میگفتند دلمان گرفته است کمی برایمان بخوان تا آرامش بگیریم در حالیکه این حرف و سخن خلاف دستورات قرآن است، زیرا هیچ وقت موسیقی انسان را آرام نمیکند و اگر چنین بود پس چرا کسی که مثلا سالهای متمادی است، موسیقی گوش میدهد دلش آرام نمیگیرد، بنابراین در بیان اینگونه نکات باید دقت بیشتری شود.
یا انجام حرکات موزون و رقصیدن که در این برنامه به چشم میخورد حتی در ایام فاطمیه هم این قسمتها ادامه داشت، رقصیدن کودکانی که در سرصحنه بودند، شخصیتهایی که در پوشش حیوانات در آن فضا بودند و حتی متاسفانه خانمهایی که جای کارکترهای دیگری را بازی میکردند، یعنی میخواهم این نکته را متذکر شود که دیگر لازم نیست خانوادههایی که متدین و حزب اللهی هستند در یک فضای کذایی قرار بگیرند همین صدا و سیما دارد نحوه رقصیدن را به کودکان ما آموزش میدهد.
مورد دیگر استفاده از کلمات بیفایده و بیثمر و خارج از ادبیات رسمی جامعه است، مثلا کارکترها خطاب به هم میگفتند؛ عجب آدمهایی هستینا، بشین بابا حال نداری، که خب این تعابیر مصداق ادبیات چاله میدانی بوده و اشاعه دادن آن در رسانه ملی زیبنده نیست و برای کودکان هم تناسبی ندارد زیرا ما داریم با کودکان صحبت میکنیم بنابراین باید مفاهیم ارزشی را با استفاده از ابزارها، نمادها و کارکترها به آنان انتقال و آموزش دهیم.
از طرفی اگر دقت شود سبک برنامه عمو پورنگ گاهی نشان میدهد که انگار وارداتی است، مثلا بعضی قسمتهای برنامه تم هندی دارد حرکات خانمها در آن با ناز و کرشمه است در حالیکه طبق دستورات دینی ما خانمها باید سنگین و باوقار رفتار کنند آن هم در صدا و سیما و تلویزیون اما متاسفانه شئونات اسلامی در اینجا رعایت نشد.
یا به طور مثال ما در تعالیم اسلامی داریم که وقتی سه نفر کنار هم قرار میگیرند باید از در گوشی صحبت کردن پرهیز کنند اما در قسمتی از برنامه عمو پورنگ میبینیم که اصلا این مورد رعایت نمیشود این نشان میدهد که عوامل تولید برنامه کارشناس دینی نداشتند و یا اگر داشتند کارشناسشان توجهی به این موضوعات خیلی مهم نداشت که این خیلی بد است و نقیصهای غیرقابل پذیرش محسوب میشود.
- در پایان باز هم اگر مطلب دیگری دارید لطفا بفرمایید
ارتباط با کودک از مسائل بسیار مهم است، ذهن کودک هنگامی که در حال شکل گیری است، بیشترین مطالب را به خاطر میسپارد و آموزشهایی که برای کودک اتفاق میافتد، تفاوت بسیاری با دوران بزرگسالی دارد.
از سوی دیگر تلویزیون یکى از فرآوردههاى صنعت و فناورى است که با مدیریت صحیح متولّیان امر و خانوادهها، مىتواند وسیلهاى براى ارتقاى توانمندى کودکان به شمار آید، و گرنه در صورت مدیریت سوء متولّیان امر و غفلت خانوادهها هیچ نتیجه مثبتی از این ابزار تولید کننده محتوا برای جامعه ما که دغدغه ترویج سبک زندگی اسلامی دارد حاصل نمیشود.
نظر شما