نیم نگاهی به زندگینامه آیت الله مصباح یزدی+تصاویر

حضرت آیت الله محمد تقی مصباح یزدی ، در يازدهم‌ بهمن‌ ماه‌ سال‌ هزار و سيصد و سيزده‌، برابر با هفدهم‌ ربيع‌الاول‌ هزار و سيصد و پنجاه‌ و سه‌ قمري‌، در خانواده‌اي‌ مذهبي‌ در شهر يزد چشم به‌ جهان‌ گشود...

به گزارش خبرگزاری شبستان از قم، حضرت آیت الله محمد تقی مصباح یزدی آيت‌ الله محمدتقي‌ مصباح‌ يزدي‌، در يازدهم‌ بهمن‌ ماه‌ سال‌ هزار و سيصد و سيزده‌، برابر با هفدهم‌ ربيع‌الاول‌ هزار و سيصد و پنجاه‌ و سه‌ قمري‌، در خانواده‌اي‌ مذهبي‌ در شهر يزد چشم‌ به‌ جهان‌گشود.


زندگي‌ مادي‌ خانوادة‌ استاد مصباح‌، در سطح‌ پائيني‌ بود ولي‌ عشق‌ به‌ خاندان‌ پيامبر(ص‌) در دل‌ و جان‌ اين‌ خانواده‌ موج‌ مي‌زد و در دوراني‌ كه‌ خفقان‌ رضاخاني‌ بر همه‌ جا سايه‌ گسترده‌ بود و بر پايي‌ هر گونه‌ مراسم‌ عزاداري‌ جرم‌ به‌ شمار مي‌آمد، در شبهاي‌ محرّم‌، در زيرزمين‌ منزل‌ ايشان‌، مجلس‌ سوگواري‌ براي‌ سالار شهيدان‌ بر پا مي‌شد و نيز شبهاي‌ جمعه‌، در منزل‌ پدر بزرگ‌ ايشان‌ حاج‌ علي‌ اكبر گيوه‌چي‌ يزدي‌ دعاي‌ كميل‌ خوانده‌ مي‌شد و هر صبح‌ جمعه‌ نيز دعاي‌ ندبه‌ برگزار مي‌گشت‌؛ به‌ گونه‌اي‌ كه‌ پدر استاد، دعاي‌ ندبه‌ را از حفظ‌ قرائت‌ مي‌كرد.



 

دوران‌ تحصيل‌:
آیت الله مصباح‌ يزدي‌ كه‌ در دامان‌ چنين‌ خانواده‌اي‌ پرورده‌ شده‌ بود، با ورود به‌ دبستان‌، همه‌ ساله‌، شاگرد ممتاز مدرسه‌ شناخته‌ مي‌شد و اين‌ مسأله‌ باعث‌ شده‌ بود كه‌ مورد محبت‌ فراوان‌ معلمان‌ واقع‌ شود. در روزگاري‌ كه‌ استاد، دورة‌ دبستان‌ را مي‌گذرانيد، جامعه‌، اقبالي‌ به‌ علوم‌ ديني‌ نشان‌ نمي‌داد. تبليغات‌ رضا خاني‌، مي‌كوشيد تا نسل‌ جوان‌ را نسبت‌ به‌ روحانيّت‌ بدبين‌ كند. پر واضح‌ است‌ در چنين‌ فضايي‌، چنانچه‌ شاگرد ممتازي‌ چون‌ محمد تقي‌ مصباح‌ يزدي‌ بخواهد به‌ تحصيلات‌ حوزوي‌ روي‌ آورد، شگفتي‌ هم‌شاگرديها و استادان‌ و معلمان‌ را بر خواهد انگيخت‌! از سوي‌ ديگر، جذبه‌ معنوي‌ «مرحوم‌ حاج‌ شيخ‌ احمد آخوندي‌» كه‌ از خويشاوندان‌ مادري‌ استاد و مقيم‌ نجف‌ بود و گهگاه‌ براي‌ سركشي‌ موقوفه‌اي‌ كه‌ متولي‌ آن‌ بود، به‌ يزد مي‌آمد و ميهمان‌ خانواده‌ استاد مي‌شد، شيفتگي‌ وي‌ به‌ تحصيل‌ علوم‌ ديني‌ را دو چندان‌ مي‌ساخت‌.

رؤياي‌ ورود به‌ حوزه‌، در سال‌ تحصيلي‌ 26 ـ 1325 كه‌ دوره‌ ابتدايي‌ ايشان‌ پايان‌ يافته‌ بود، متحقّق‌ شد؛ آن‌ هم‌ در تابستان‌! فصلي‌ كه‌ نوجوانان‌ را به‌ تفريح‌ و سرگرميهاي‌ جذّاب‌ فرا مي‌خواند! امّا شيفتگي‌ استاد، او را به‌ يكي‌ از حجره‌هاي‌ مدرسه‌ شفيعية‌ يزد كشاند. همّت‌ و جديت‌ او باعث‌ شد كه‌ مقدمات‌ و سطوح‌ متوسطه‌ را در مدت‌ چهار سال‌ فرا گيرد. در همين‌ سالها بود كه‌ «حاج‌ شيخ‌ احمد آخوندي‌» ديگر بار به‌ يزد آمد و با مشاهدة‌ تلاش‌ شايان‌ طلبه‌ جوان‌، او را براي‌ هجرت‌ به‌ نجف‌ اشرف‌ و ادامه‌ تحصيل‌ در آن‌ حوزة‌ سترگ‌، تشويق‌ كرد. همچنين‌ خانواده‌ او را به‌ منظور حمايت‌ از او به‌ مهاجرت‌ به‌ نجف‌، ترغيب‌ نمود.


اين‌ گونه‌ بود كه‌ اعضاي‌ خانواده‌، همگي‌ در اواخر سال‌ 1330 رهسپار نجف‌ شدند. شش‌ ماه‌ گذشت‌ و وضع‌ مالي‌ خانواده‌ نابسامان‌ شد و تلاشهاي‌ پدر براي‌ كسب‌ در آمد كارگر نيفتاد و آنها مجبور به‌ بازگشت‌ به‌ ايران‌ شدند. والدين‌ علامه به‌ دليل‌ دلبستگي‌ فراوان‌ به‌ وي‌، حاضر نشدند كه‌ او به‌ تنهايي‌ در نجف‌ بماند و به‌ ناچار، ايشان‌ نيز رهسپار ايران‌ شد. پس‌ از پا نهادن‌ به‌ ايران‌ به‌ تهران‌ آمد و تابستان‌ آن‌ سال‌ را همراه‌ با خانواده‌ در تهران‌ ماند.

بيست‌ روز مانده‌ به‌ آغاز درسها، در حالي‌ كه‌ توانسته‌ بود رضايت‌ خانواده‌ را جلب‌ كند، راهي‌ قم‌ شد و پس‌ از مدتي‌، با سختي‌ فراوان‌، توانست‌ در مدرسة‌ فيضيه‌، حجره‌ بگيرد و در دروس‌ «مكاسب‌»، «كفايه‌» و «منظومه‌» شركت‌ كند. در اين‌ دوره‌ چنان‌ مطالعه‌ و مباحثه‌ وقت‌ او را پر كرده‌ بود كه‌ به‌ گفته‌ خود، در شبانه‌ روز، پنج‌ يا شش‌ ساعت‌ براي‌ خواب‌ باقي‌ مانده‌ بود.

هنوز كفايه‌ و مكاسب‌ را به‌ پايان‌ نبرده‌ بود كه‌ گهگاه‌ براي‌ كسب‌ آمادگي‌، در درس‌ «امام‌ خميني‌» (ره‌) حاضر مي‌شد و شخصيت‌ امام‌ (ره‌) تأثير شگرفي‌ در زندگي‌ ايشان‌ گذاشت‌. در كنار درس‌ امام‌ (ره‌) در درس‌ فقه‌ «آيت‌الله العظمي‌ بروجردي‌» نيز شركت‌ مي‌جست‌ و در همين‌ سالها، با شخصيت‌ «علامه‌طباطبايي‌»(ره‌) انس‌ فراواني‌ پيدا كرده‌ بود و در مجالس‌ درس‌ عمومي‌ و خصوصي‌ ايشان‌ حضور مي‌يافت‌. از ديگر كساني‌ كه‌ ايشان‌ سالهاي‌ متمادي‌ را به‌ تحصيل‌ نزد او گذراند، «آية‌ الله العظمي‌ بهجت‌» بود. وي‌ در طول‌ اين‌ سالها، بنا به‌ گفته‌ هم‌ دوره‌ايها، با دقت‌ فراوان‌ و با جهد و تلاش‌ شايان‌ به‌ تحصيل‌ علوم‌ مي‌پرداخت‌ و همزمان‌ به‌ تهذيب‌ نفس‌ و ايجاد سجاياي‌ اخلاقي‌ اهتمام‌ ويژه‌ نشان‌ مي‌داد.



اساتید:
ايشان‌ پيشرفت هاي‌ خود را مرهون‌ عنايات‌ و زحمات‌ استادان‌ خود مي‌داند و نقش‌ مرحوم‌ «حاج‌ شيخ‌ محمد علي‌ نحوي‌» در حوزه‌ يزد را كه‌ وقت‌ بسياري‌ براي‌ تدريس‌ خصوصي‌ به‌ ايشان‌ و سپس‌ مباحثه‌ با شاگرد خود صرف‌ مي‌كرد، در پيشرفت‌ خود بسزا مي‌داند.

استاد، ادبيات‌ عرب‌ و بخش‌ چشم‌گيري‌ از سطوح‌ را نزد مرحوم‌ نحوي‌ آموخت‌ و «شرح‌ نظام‌» را نزد «شيخ‌ عبدالحسين‌ عجمين‌» فرا گرفت‌. مقداري‌ از «شرح‌ لمعه‌» و «رسائل‌» را از مرحوم‌ حاج‌ سيد عليرضا مدرّسي‌ فرا گرفت‌. همچنين‌ استاد، بخشي‌ از «قوانين‌ الاصول‌» را نزد «حاج‌ ميرزا محمد انواري‌» آموخت‌.

پس‌ از حضور در قم‌ نيز، به‌ درس‌ «مكاسب‌» مرحوم‌ حاج‌ آقا مرتضي‌ حائري‌ رفت‌ همچنين‌ جلد دوم‌ كفايه‌ را نيز نزد ايشان‌ خواند جلد اول‌ «كفاية‌ الاصول‌» را نزد «شيخ‌ عبدالجواد جبل‌ عاملي‌» آموخت‌. براي‌ فراگيري‌ درس‌ خارج‌ اصول‌، به‌ درس‌ امام‌ خميني‌(ره‌) مي‌رفت‌ و در درس‌ خارج‌ فقه‌ آيت‌ الله بروجردي‌ حاضر مي‌شد. ايشان‌ ويژگي‌ علمي‌ بارز امام‌ (ره‌) را دقت‌ نظر و آزادي‌ انديشه‌ مي‌دانست‌ كه‌ در درسهاي‌ استادان‌ ديگر، كمتر يافت‌ مي‌شد.

آشنايي‌ با «علامه‌ سيد محمد حسين‌ طباطبايي‌» بارقه‌اي‌ آسماني‌ بود كه‌ جان‌ استاد را شعله‌ور ساخت‌.

در درس‌ تفسير و فلسفة‌ ايشان‌ با جديّت‌ تمام‌ شركت‌ مي‌جست‌ و پرسشهاي‌ خود را در پايان‌ درس‌، در راهي‌ كه‌ به‌ منزل‌ علامه‌ ختم‌ مي‌شد، مي‌پرسيد تا اينكه‌ سرانجام‌ پرسشهاي‌ موشكافانة‌ او، توجّه‌ صاحب‌ تفسير «الميزان‌» را به‌ خود جلب‌ كرد و او را انيس‌ خلوت‌ و جلوت‌ علامه‌ ساخت‌.

ديگر استاد ايشان‌، حضرت‌ «آية‌ الله بهجت‌» بود كه‌ در آن‌ زمان‌ عالمي‌ ناشناخته‌ بود و كمتر كسي‌ را به‌ حضور مي‌پذيرفت‌. در خواست‌ استاد و جمعي‌ ديگر از طلاب‌ از آية‌ الله بهجت‌، باعث‌ شد ايشان‌ درس‌ فقه‌ را آغاز كنند و اين‌ فرصتي‌ بود تا استاد و ديگر طلاب‌، از ويژگيهاي‌ اخلاقي‌ ايشان‌ نيز بهره‌ برند. و اين‌ بهره‌ بردن‌ براي‌ استاد 15 سال‌ به‌ طول‌ انجاميد.

 

تصویر/ آیت الله مصباح و نوه های خردسالش



دوستان‌:
شيخ‌ محمدتقي‌ مصباح‌ يزدي‌ به‌ دوستيهاي‌ سالم‌ و تعالي‌ بخش‌، اهتمام‌ ويژه‌اي‌ داشت‌. از دوستان‌ قديمي‌ ايشان‌، «شيخ‌ محمد حسين‌ بهجتي‌ اردكاني‌» و برادر ايشان‌، مرحوم‌ «شيخ‌ علي‌ بهجتي‌»، «شيخ‌ علي‌ پهلواني‌»، «ميرزا حسن‌ نوري‌» و «شيخ‌ علي‌ اكبر مسعودي‌ خميني‌» ـ توليت‌ فعلي‌ آستانة‌ مقدسه‌ حضرت‌ معصومه‌ 3 ـ را مي‌توان‌ نام‌ برد.

رفت‌ و آمدهاي‌ ايشان‌ به‌ مدرسه‌ حجتيه‌ باعث‌ شد كه‌ با «دكتر باهنر»، «آقاي‌ هاشمي‌ رفسنجاني‌» و «آية‌ الله خامنه‌اي‌» نيز دوستي‌ دامنه‌ داري‌ پيدا كند كه‌ زمينه‌ ساز مبارزات‌ ايشان‌ بر ضد رژيم‌ طاغوت‌ شد. همچنين‌ از دوستان‌ قديمي‌ ايشان‌، بايد از «آية‌ الله دكتر بهشتي‌» نام‌ برد كه‌ استاد مصباح‌، ساليان‌ متمادي‌ با ايشان‌ به‌ مبارزه‌ بر ضد رژيم‌، تشكيل‌ گروه‌ تحقيق‌ پيرامون‌ مباحث‌ حكومت‌ اسلامي‌ و همكاري‌ در مدرسه‌ علميه‌ حقاني‌ پرداخته‌اند.



فعاليتهاي‌ علمي‌ و فرهنگي‌:
الف‌. آموخته‌ها

استاد مصباح‌، علوم‌ گوناگون‌ اسلامي‌ را در محضر استادان‌ حوزه‌ آموخته‌اند و به‌ مطالعه‌ و تدبّر فراوان‌ در آن‌ پرداخته‌اند. ايشان‌ در فقه‌ و اصول‌ با بهره‌ بردن‌ از محضر استاداني‌ چون‌ آيات‌ عظام‌ بروجردي‌، اراكي‌، امام‌ خميني‌ و بهجت‌ در سن‌ بيست‌ و هفت‌ سالگي‌ به‌ درجة‌ اجتهاد رسيدند. در علم‌ تفسير نيز با بهره‌ از ديدگاهها و سفارشهاي‌ خصوصي‌ علامه‌ طباطبايي‌ (ره‌)، توانستند روش‌ صحيح‌ تعمّق‌ و تفكّر در قرآن‌ را بياموزند تا آنجا كه‌ علامه‌ كار بازخواني‌ «تفسير الميزان‌» پيش‌ از چاپ‌ را به‌ او سپردند.

استاد خود نيز ضمن‌ برگزاري‌ دروس‌ تفسير موضوعي‌ قرآن‌، كتابهايي‌ در اين‌ زمينه‌ نگاشته‌اند كه‌ بدان‌ اشاره‌ خواهد شد.

آيت‌ الله مصباح‌ يزدي‌، در فلسفه‌، «اسفار» و «شفا» را نزد علامه‌ (ره‌) فرا گرفتند و خود، سالها به‌ تدريس‌ فلسفه‌ اسلامي‌ و غرب‌ در حوزه‌هاي‌ علميه‌ پرداختند؛ به‌ گونه‌اي‌ كه‌ امروزه‌، يكي‌ از برجسته‌ترين‌ استادان‌ فلسفه‌ به‌ شمار مي‌آيند و كتاب‌ «آموزش‌ فلسفه‌» ايشان‌، در مراكز مختلف‌ فرهنگي‌ تدريس‌ مي‌شود.

ايشان‌ در بسياري‌ از مسائل‌ فلسفه‌ ـ به‌ گفته‌ اهل‌ فن‌ ـ نوآوريهايي‌ نيز انجام‌ داده‌اند و شاگردان‌ بسياري‌ را تربيت‌ نموده‌اند. استاد ضمن‌ تحصيل‌ دروس‌ حوزه‌ در كلاسهاي‌ فيزيك‌، شيمي‌ و... شركت‌ نموده‌، زبانهاي‌ خارجي‌ فرانسه‌ و انگليسي‌ را نيز تا حدّي‌ آموخته‌اند.



ب‌. تدريس‌
ايشان‌ تدريس‌ منظم‌ خود را، در مدرسه‌ علميه‌ حقاني‌ آغاز كرد. در آغاز به‌ تدريس‌ مباحث‌ قرآني‌، تفسير و مباحث‌ اخلاقي‌ و تربيتي‌ پرداخت‌ از جمله‌، كتاب‌ «فلسفتنا» نوشته‌ «شهيد سيد محمدباقر صدر» را براي‌ اولين‌ بار در حوزه‌ تدريس‌ كرد. در مؤسسه‌ «در راه‌ حق‌» نيز به‌ تدريس‌ «فلسفتنا»، «اقتصادنا» نوشته‌ شهيد صدر، و «نهاية‌ الحكمه‌»، نوشته‌ علامه‌ طباطبايي‌ مشغول‌ بود.

درس‌ «اسفار اربعه‌» و «شفا» نيز از دروسي‌ بود كه‌ استاد، به‌ علاقه‌مندان‌ به‌ فلسفه‌، مي‌آموخت‌. هم‌ اكنون‌ نيز ايشان‌ به‌ تدريس‌ و تربيت‌ طلاب‌ فرهيخته‌ مي‌پردازد.

از شاگردان‌ معروف‌ درس‌ ايشان‌ مي‌توان‌ «استاد غلامرضا فياضي‌»، «استاد محمود رجبي‌»، «دكتر مرتضي‌ آقا تهراني‌»، «دكتر عباسعلي‌ شاملي‌»، «دكتر احمد رهنمايي‌» و «استاد محسن‌ غرويان‌» و بسياري‌ ديگر را نام‌ برد.

ج‌. تأليفات‌ و آثار
استاد مصباح‌ يزدي‌، تا كنون‌ كتب‌ فراواني‌ در زمينه‌هاي‌ گوناگون‌ اسلامي‌، نگاشته‌ است‌ كه‌ بخشي‌ از آنها مربوط‌ به‌ پيش‌ از انقلاب‌ و برخي‌ مربوط‌ به‌ بعد از انقلاب‌ مي‌باشد. نظر به‌ گستردگي‌ و فراواني‌ كتابهاي‌ ايشان‌ به‌ چند كتاب‌ مهمّ ايشان‌ اشاره‌ مي‌كنيم‌: خداشناسي‌؛ كيهان‌شناسي‌؛ انسان‌شناسي‌؛ راه‌ و راهنماشناسي‌؛ قرآن‌شناسي‌؛ اخلاق‌ در قرآن‌؛ جامعه‌ و تاريخ‌ از ديدگاه‌ قرآن‌؛ حقوق‌ و سياست‌ در قرآن‌؛ آموزش‌ فلسفه‌؛ شرح‌ نهاية‌ الحكمه‌؛ شرح‌ جلد اول‌ اسفار الاربعه‌؛ شرح‌ جلد هشتم‌ اسفار الاربعه‌؛ دروس‌ فلسفه‌ اخلاق‌؛ خودشناسي‌ براي‌ خودسازي‌؛ بر درگاه‌ دوست‌؛ نقدي‌ فشرده‌ بر اصول‌ ماركسيسم‌؛ آموزش‌ عقايد؛ قرآن‌ در آيينة‌ نهج‌ البلاغه‌؛ نگاهي‌ گذرا به‌ نظرية‌ ولايت‌ فقيه‌؛ و ده‌هاي‌ كتاب‌ ديگر. هم‌ اكنون‌ كتابها و آثار استاد در مراكز مختلف‌ فرهنگي‌ تدريس‌ مي‌شود و بخشي‌ از آثار ايشان‌ نيز در حال‌ تدوين‌ و چاپ‌ است‌. ويژگي‌ بارز آثار ايشان‌، عمق‌، سادگي‌ و رواني‌، جذابيت‌ و به‌ روز بودن‌ آن‌ است‌ كه‌ تحسين‌ بسياري‌ از مردم‌ و استادان‌ را در پي‌ داشته‌ است‌.

 



د. خدمات‌
آيت‌ الله مصباح‌، در زمينه‌ علمي‌ و فرهنگي‌، از دير باز، خدمات‌ شاياني‌ را ارزاني‌ داشته‌اند و هر دوره‌ ـ بنا به‌ مقتضيات‌ آن‌ دوره‌ ـ حركت‌ فرهنگي‌ متناسبي‌ را آغاز نموده‌اند. جديّت‌ ايشان‌ و نيز نظم‌ و واقع‌بيني‌ ممتاز ايشان‌، باعث‌ مي‌شد كه‌ اغلب‌ حركتهاي‌ فرهنگي‌ ايشان‌، نتايج‌ مثبتي‌ را به‌ همراه‌ آورد.

استاد مصباح‌، از ابتداي‌ ورود خود به‌ حوزة‌ علميه‌ قم‌، متوجه‌ كاستيهاي‌ موجود در اين‌ حوزه‌ شده‌ بودند و آن‌ گونه‌ كه‌ خود نقل‌ مي‌كنند، در انتظار فرصتي‌ بودند تا بتوانند براي‌ آن‌، راه‌ حلي‌ مناسب‌ پيدا كنند. ايشان‌ نارساييهاي‌ موجود را در سه‌ حوزة‌ نظام‌ آموزشي‌، مسائل‌ اخلاقي‌ و روند تبليغي‌ بازشناخته‌ بودند و آنها را در نامه‌اي‌ تنظيم‌ كرده‌ بودند.

اين‌ نامه‌ كه‌ آيت‌ الله مشكيني‌ آن‌ را با خطي‌ خوش‌ باز نوشته‌ بود، امضاي‌ دويست‌ تن‌ از بزرگان‌ حوزه‌، از جمله‌ «آيت‌ الله حاج‌ آقا مرتضي‌ حائري‌» و «مرحوم‌ آيت‌ الله فكور» را به‌ همراه‌ داشت‌. ايشان‌ اين‌ نامه‌ را به‌ محضر حضرت‌ آيت‌ الله العظمي‌ بروجردي‌ تقديم‌ داشتند و آيت‌ الله بروجردي‌ نيز نامه‌ را مورد عنايت‌ قرار داده‌، محتواي‌ آن‌ را تأييد نمودند و در جمع‌ علماي‌ تراز اوّل‌ حوزه‌ كه‌ به‌ مناسبت‌ عيد نوروز خدمت‌ ايشان‌ شرفياب‌ شده‌ بودند، مطرح‌ كردند و درخواست‌ كردند نسبت‌ به‌ تشكيل‌ درس‌ اخلاق‌ در حوزه‌ و جبران‌ كاستيهاي‌ حوزه‌ تدابيري‌ انديشيده‌ شود.

آرمانهاي‌ اصلاحي‌ حوزه‌، مدرسه‌اي‌ جديد را مي‌طلبيد كه‌ با يك‌ برنامه‌ ريزي‌ ويژه‌، بتواند طلاب‌ كوشا و با استعداد را در مدتي‌ كوتاه‌تر و با كيفيتي‌ بهتر به‌ جامعه‌ ارزاني‌ دارد. اين‌ مهم‌، با همت‌ شهيد آيت‌ الله‌ بهشتي‌ و مرحوم‌ آية‌ الله‌ رباني‌ شيرازي‌ ميسر شد و مدرسه‌اي‌ با نام‌ «حقاني‌» تأسيس‌ شد. اين‌ مدرسه‌ را فردي‌ خيّر به‌ نام‌ حاجي‌ حقاني‌ ساخت‌ كه‌ خود، از تاجران‌ زنجان‌ و از ارادتمندان‌ به‌ حوزه‌ روحانيت‌ شيعه‌ بود. مرحوم‌ آية‌ الله‌ قدوسي‌ نيز به‌ رياست‌ اين‌ مدرسه‌ منصوب‌ گرديد. شهيد قدوسي‌ نيز از استاد مصباح‌ براي‌ تدريس‌ دعوت‌ به‌ عمل‌ آورد و استاد نيز به‌ تدريس‌ فلسفه‌، تفسير و اخلاق‌ پراخت‌. پس‌ از چهار سال‌، به‌ درخواست‌ شهيد قدوسي‌ مبني‌ بر شورايي‌ شدن‌ ادارة‌ مدرسه‌، استاد به‌ عضويت‌ هيأت‌ مديرة‌ آن‌ مدرسه‌ در مي‌آيند. ثمره‌ اين‌ تلاش‌ جمعي‌، تربيت‌ طلابي‌ فرهيخته‌ بود كه‌ هم‌ اكنون‌ در نهادهاي‌ گوناگون‌ نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ به‌ فعاليت‌ مي‌پردازند.

 

پذيرفتن‌ بخش‌ آموزش‌ مؤسسه‌ "در راه‌ حق‌" نيز از فعاليتهاي‌ مثبت‌ و از خدمات‌ شايان‌ استاد مصباح‌ يزدي‌ بود. ايشان‌ به‌ سبب‌ نفوذ عقايد ماترياليستي‌ و ماركسيستي‌ فرهنگ‌ غرب‌ در ذهن‌ جوانان‌ و با التفات‌ به‌ خلا موجود در حوزه‌ در زمينة‌ اين‌ مباحث‌، تصميم‌ به‌ ساماندهي‌ بخش‌ آموزش‌ مؤسسه‌ در راه‌ حق‌ كه‌ آية‌ الله "خرازي‌" مؤسس‌ آن‌ بود گرفتند. بخش‌ آموزش‌ اين‌ مؤسسه‌، طلاب‌ را بدين‌ شرط‌ مي‌پذيرفت‌ كه‌ دست‌ كم‌ دو سال‌ درس‌ خارج‌ را گذرانده‌ باشند و پس‌ از گذراندن‌ مصاحبة‌ علمي‌ كه‌ آقايان‌ مظاهري‌، يزدي‌ و استاد مصباح‌ انجام‌ مي‌دادند، آنها را مي‌پذيرفت‌.

استاد مصباح‌، با مشاهدة‌ توطئه‌هاي‌ اعتقادي‌ دشمنان‌ در آغاز انقلاب‌، بر آن‌ شدند كه‌ براي‌ حفظ‌ و نگهداري‌ از نهال‌ نوپاي‌ انقلاب‌، گروهي‌ از طلاب‌ را به‌ اقصي‌ نقاط‌ كشور گسيل‌ دارند و خود نيز درس‌ رسمي‌ حوزه‌ را تعطيل‌ كردند تا براي‌ پاسداري‌ از دستاوردهاي‌ انقلاب‌، بتواند در مراكز گوناگون‌ به‌ سخنراني‌ و پاسخ‌ به‌ شبهات‌ بپردازند. همچنين‌ نظر به‌ ضرورت‌ امور دانشگاهها در آن‌ سالهاي‌ حساس‌، استاد مصباح‌ در طرحي‌، تأسيس‌ مركزي‌ به‌ نام‌ «دفتر همكاري‌ حوزه‌ و دانشگاه‌» را پيش‌ نهادند كه‌ به‌ تصويب‌ ستاد انقلاب‌ فرهنگي‌ رسيد و ثمرات‌ آن‌ تا هم‌ اكنون‌، در ميان‌ دانشگاهها آشكار است‌.

ديگر از خدمات‌ آيت‌ الله مصباح‌ يزدي‌، تأسيس‌ «بنياد فرهنگي‌ باقر العلوم‌» بود كه‌ فارغ‌ التحصيلان‌ مؤسسه‌ در راه‌ حق‌ را براي‌ گذراندن‌ دوره‌هاي‌ تخصصي‌ علوم‌ انساني‌ به‌ خود فرا مي‌خواند. اين‌ مركز، در يازده‌ رشته‌ به‌ خدمات‌ مي‌پرداخت‌ كه‌ عبارت‌ بودند از: علوم‌ قرآني‌، اقتصاد، تاريخ‌، كلام‌ و دين‌ شناسي‌، روان‌شناسي‌، علوم‌ تربيتي‌، مديريت‌، علوم‌ سياسي‌، فلسفه‌، حقوق‌ و جامعه‌شناسي‌.

با توسعة‌ مؤسسه‌ در راه‌ حق‌ و بنياد باقر العلوم‌، و نيز گسترش‌ روز افزون‌ طلاب‌، نياز به‌ فضايي‌ گسترده‌تر با امكانات‌ بيشتر، محسوس‌ بود، تا اينكه‌ با تدبير استاد مصباح‌ و عنايت‌ ويژه‌ حضرت‌ امام‌ خميني‌(ره‌) و آيت‌ الله‌ خامنه‌اي‌، «مؤسسه‌ آموزشي‌ و پژوهشي‌ امام‌ خميني‌» بنا شد. اين‌ مؤسسه‌ هم‌ اكنون‌ نزديك‌ به‌ يكهزار نفر از طلاب‌ فاضل‌ را تحت‌ پوشش‌ خود قرار داده‌ است‌ و آنان‌ را با علوم‌ روز آشنا مي‌سازد.


فعاليتهاي‌ سياسي‌:
الف‌) مبارزه‌ با استبداد

استاد مصباح‌، در دورة‌ رژيم‌ ستمشاهي‌، مبارزات‌ گسترده‌اي‌ را بر ضد آن‌ رژيم‌ و عوامل‌ آن‌ انجام‌ داده‌اند كه‌ بخش‌ شايان‌ توجهي‌ از زندگي‌ ايشان‌ را در بر مي‌گيرد. در ماجراي‌ «انجمنهاي‌ ايالتي‌ و ولايتي‌» و «نهضت‌ روحانيت‌» به‌ رهبري‌ امام‌ راحل‌ (ره‌) مشاركت‌ فعّالي‌ داشتند.

ايشان‌ در ماجراي‌ دستگيري‌ و حبس‌ امام‌ خميني‌(ره‌) در زندان‌ قيطريه‌، نامة‌ مفصلي‌ خدمت‌ ايشان‌ ارسال‌ داشتند كه‌ در آن‌، ضمن‌ تأييد و تشويق‌ امام‌(ره‌) براي‌ ادامه‌ نهضت‌ و گزارش‌ اوضاع‌ پس‌ از دستگيري‌ ايشان‌، آزادي‌ ايشان‌ از زندان‌ را پيش‌ بيني‌ كردند.

اين‌ نامه‌ موجب‌ خرسندي‌ امام‌(ره‌) شد و ايشان‌ از طريق‌ آقاي‌ حاج‌ حسن‌ صانعي‌، از استاد مصباح‌ تشكر كردند.

از ابتكارات‌ شهيد بهشتي‌، در پيش‌ از انقلاب‌، بر قراري‌ جلسات‌ بحث‌ دربارة‌ «حكومت‌ اسلامي‌» بود. شهيد بهشتي‌ كه‌ به‌ هوشمندي‌ و آينده‌ نگري‌ مشهور بود، بدين‌ مي‌انديشيد كه‌ پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌، مبناي‌ انقلاب‌ چه‌ خواهد بود؛ و اگر قرار بود، مبنا حكومت‌ اسلامي‌ باشد، آيا طرحي‌ مدون‌ و جامع‌ از آن‌ وجود خواهد داشت‌ يا خير.. بدين‌ منظور جلساتي‌ را با حضور آقايان‌ مشكيني‌، رباني‌ شيرازي‌، باهنر، مفتح‌، مكارم‌، سبحاني‌، استاد مصباح‌ و جمعي‌ ديگر برقرار نمود و آنان‌ براي‌ آنكه‌ رژيم‌ به‌ ماهيت‌ آن‌ پي‌ نبرد و در صدد به‌ تعطيلي‌ كشاندن‌ آن‌ بر نيايد، نام‌ آن‌ را مباحث‌ «ولايت‌» نهادند.


استاد مصباح‌، دبيري‌ اين‌ جلسات‌ را بر عهده‌ گرفته‌ بود. در اثناي‌ كار برخي‌ از آقايان‌ زنداني‌ يا تبعيد شدند و شهيد بهشتي‌ نيز به‌ آلمان‌ سفر كرد كه‌ سفر او پنج‌ سال‌ به‌ طول‌ انجاميد؛ اما استاد مصباح‌ براي‌ ادامة‌ كار از آقايان‌ مظاهري‌، محمدي‌ گيلاني‌ و يزدي‌ دعوت‌ به‌ همكاري‌ كرد. با بازگشت‌ شهيد بهشتي‌، محصول‌ تلاشهاي‌ چند ساله‌ به‌ تهران‌ انتقال‌ مي‌يابد كه‌ مع‌الاسف‌، ساواك‌ آن‌ دفتر را تعطيل‌ مي‌كند و فيشهاي‌ تحقيقاتي‌ و دست‌نوشته‌ها را از بين‌ مي‌رود!

ديگر از فعاليتهاي‌ ايشان‌ در مبارزه‌ با استبداد، همكاري‌ با نشريه‌ مخفي‌ «بعثت‌» و سپس‌ تأسيس‌ نشريه‌ انقلابي‌ «انتقام‌» بود. نشرية‌ انتقام‌ با انگيزة‌ مبارزه‌ با دستگاه‌ طاغوت‌، و گسترش‌ انديشه‌هاي‌ امام‌(ره‌) و حمايت‌ از روحانيت‌، با همكاري‌ برخي‌ از علاقه‌مندان‌ به‌ امام‌(ره‌) و با مديريت‌ استاد مصباح‌ چاپ‌ مي‌شد. آنان‌ از ابتدا عهد بسته‌ بودند كه‌ در هيچ‌ شرايطي‌ دوستان‌ خود را معرفي‌ نكنند. اين‌ نشريه‌ كه‌ مفاد آن‌ گاه‌ با واسطه‌هايي‌ از راديوهاي‌ خارجي‌ پخش‌ مي‌شد، بارقة‌ اميدي‌ در سرزمين‌ دل‌ شيفتگان‌ امام‌ ايجاد كرده‌ بود كه‌ آنها را به‌ مبارزه‌ تشويق‌ مي‌كرد و از سوي‌ ديگر، رعب‌ و خشم‌ رژيم‌ شاه‌ را افزون‌ ساخته‌ بود.

برخي‌ ديگر از فعاليتهاي‌ استاد بر ضد رژيم‌ پهلوي‌ به‌ اختصار ذكر مي‌شود:
ـ تنظيم‌ شكوائيه‌ به‌ زبان‌ انگليسي‌ و ارسال‌ آن‌ به‌ سازمان‌ ملل‌ و كميسيون‌ حقوق‌ بشر؛
ـ ايراد سلسله‌ سخنرانيهاي‌ «حكومت‌ اسلامي‌» در كتابخانه‌ مسجد خيابان‌ ايرانشهر تهران‌؛
ـ مشاركت‌ در تدوين‌ اساسنامة‌ اولين‌ تشكل‌ سازمان‌ يافته‌ مبارزاتي‌ روحانيت‌، موسوم‌ به‌ تشكل‌ يازده‌ نفري‌؛
ـ چاپ‌ مخفيانه‌ اعلاميه‌ها و سخنرانيهاي‌ امام‌(ره‌)؛
ـ مشاركت‌ در تهيه‌ دهها نامه‌ و اعلاميه‌ در محكوميت‌ رژيم‌ شاه‌ و حمايت‌ از امام‌(ره‌).

 



ب‌) مبارزه‌ با جريانهاي‌ انحرافي‌
تاريخ‌ زندگي‌ استاد مصباح‌، بيانگر حساسيت‌ ايشان‌ در برابر جريانهاي‌ انحرافي‌ بوده‌ است‌. هر گاه‌ جرياني‌ سعي‌ در تحريف‌ اسلام‌ يا انقلاب‌ اسلامي‌ داشته‌ است‌، ايشان‌ چون‌ رزمنده‌اي‌ دلير به‌ ميدان‌ آمده‌، از مباني‌ اسلام‌ و انقلاب‌ دفاع‌ كرده‌ است‌. پيش‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌، بيشتر مبارزان‌ بر اين‌ باور بودند كه‌ در آغاز بايد مبارزات‌ سياسي‌ را پيش‌ برد و بعد از پيروزي‌ انقلاب‌، به‌ پالايش‌ فرهنگي‌ جامعه‌ برآمد. اما در اين‌ ميان‌ بزرگاني‌ چون‌ آيت‌ الله‌ مطهري‌ و استاد مصباح‌ يزدي‌، معتقد بودند كه‌ ريشة‌ انحراف‌ را در همان‌ دورة‌ مبارزه‌ بايد خشكانيد و اسلام‌ ناب‌ و راستين‌ را به‌ ايرانيان‌ و جهانيان‌ شناساند.

ايشان‌ پيش‌ از انقلاب‌ اسلامي‌، خطر نفوذ ماركسيسم‌ را گوشزد كرده‌، خود با تدوين‌ كتابها و جزوات‌ و تشكيل‌ كلاسهاي‌ نقد مباني‌ ماركسيسم‌، به‌ گفتار خود جامة‌ عمل‌ مي‌پوشاندند. همچنين‌ با پرده‌ برداري‌ از سخنان‌ برخي‌ روشنفكران‌، و نيز نقد تز «اسلام‌ منهاي‌ روحانيت‌» پرده‌ از افكار شوم‌ دشمنان‌ اسلام‌ و انقلاب‌ برمي‌داشتند. حساسيت‌ و قاطعيت‌ ايشان‌ در برخورد با اين‌ مسائل‌، چنان‌ بود كه‌ گاه‌ برخي‌ از دوستان‌ انقلاب‌ نيز بر ايشان‌ خرده‌ مي‌گرفتند و ايشان‌ را به‌ نرمش‌ در برابر مسائل‌ پيش‌ آمده‌ سفارش‌ مي‌كردند؛ اما استاد با عزمي‌ پولادين‌، از مباني‌ دين‌ مقدس‌ اسلام‌ و از اصول‌ آن‌ از جمله‌ توحيد، معاد و نبوت‌ كه‌ در آن‌ روز مورد هجمه‌ التقاط‌ گرايان‌ بود، دفاع‌ مي‌كردند و در اين‌ راه‌ از سخنراني‌، مناظره‌، نگاشتن‌ كتاب‌ و مقاله‌ و ديگر ابزارهاي‌ تبليغي‌ بهره‌ مي‌بردند و از توهين‌ و تهمت‌ و تهاجم‌ احدي‌ نمي‌هراسيدند. امروز نيز جامعه‌ ما شاهد تلاش‌ استاد مصباح‌، براي‌ حفظ‌ دستاوردهاي‌ انقلاب‌ و مبارزه‌ با جريانهاي‌ انحرافي‌ است‌ كه‌ به‌ تحريف‌ مباني‌ اسلاميت‌ و جمهوريت‌ نظام‌ ما مي‌پردازند.

حضرت‌ آيت‌ الله‌ خامنه‌اي‌ درباره ايشان‌ مي‌فرمايند: «اگر خداي‌ متعال‌ به‌ نسل‌ كنوني‌ ما، اين‌ توفيق‌ را نداد كه‌ از شخصيتهايي‌ مانند علامه‌ طباطبايي‌ و شهيد مطهري‌ استفاده‌ كند، اما به‌ لطف‌ خدا، اين‌ شخصيت‌ عزيز و عظيم‌ القدر، خلا آن‌ عزيزان‌ را در زمان‌ ما پر كرد است »

 

کد خبر 1130796

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha