توسل به شهدا رمز موفقیت سردار سلیمانی بود/حاج قاسم عاشقانه خانواده شهدا راتکریم می کرد

سردار کاجی با تاکید براینکه سردار شهید قاسم سلیمانی به شهدا متوسل می شد و در عملیات ها از شهدا مدد می جست، گفت: همچنین حاج قاسم عاشقانه خانواده های معظم شهدا به ویژه والدین این مردان خدایی را تکریم می کرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از ساری، سردار حاج «حسین کاجی» امشب (۱۳دی) در مراسم سالگرد شهید حاج قاسم سلیمانی که توسط موکب فاطمه الزهرا(س) کانون فرهنگی هنری شهید علی گرائیلی روستای خرماکلا شهرستان قائم شهر در مسجد جامع روستای نماورکلا برگزار شد، اظهار کرد: در ایام فاطمیه و سالگرد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی قرار داریم، یکی از علمیات‌هایی که حضرت زهرا(س) به آن عنایت داشت عملیات رمضان است، جایی که شهید این روستا محمد اسماعیل قربانی در آن به شهادت رسید.

 

همرزم شهید سلیمانی افزود: در آن عملیات،پشت موانع رسیدیم تیربار دشمن هم فعال بود، فرمانده بی سیم را رها کرد گوشه‌ای در حال سجده بود، بعد دستور داد که ۲۵ قدم آنطرف تر برو آرپیچی را مستقیم بگیر بگو یا زهرا (س) شلیک کن رفت آرپیچی خورد به تانک دشمن خط شکست.

 

سردار کاجی تصریح کرد: فرمانده می‌گفت در این عملیات حضرت زهرا (س) این ۲۵ قدم را به من الهام کرد، محمد اسماعیل همانجا شهید شد، شهید محمد اسماعیل با رمز یا صاحب الزمان (عج) شهید شد.

 

همرزم حاج قاسم یادآور شد: حاج قاسم سلیمانی می‌گفت من مهر مادری را در آن روزها دیدم، حاج قاسم زنده و ناظر است، او یک فتح الفتوح و یک فتح‌القلوب کرد، ما با شهیدان بودیم پادشاهی کردیم.

 

وی گفت: حاج قاسم سلیمانی کسی است که بیش از ۲۰ هزار بچه سنی اسم فرزندانشان را گذاشتند قاسم! رئیس جمهور سابق کردستان می‌گوید که داعش حمله کرد کردستان را بگیرد به آمریکا و اروپایی‌ها زنگ زدم جواب ندادند به قاسم سلیمانی زنگ زدم به داد ما برسید! خونسرد گفت میتوانید اینها را تا فردا صبح معطل کنید؟ من هشت صبح می‌آیم، از ترس گوشی را چنان به زمین زدم و تا صبح قدم زدم.

 

سردار کاجی ادامه داد: هشت صبح از فرودگاه زنگ زدند که قاسم سلیمانی رسید، من ترسیدم بروم خودش نزدم آمد، نقشه عملیاتی را پهن کردیم او دو فرمان داد که انجام بدهیم، آن محوری که داعش با سرعت از آن داشت پیشروی می کرد ۱۲ ظهر متوقف شد،هشت شب تمام محورهای حمله آن‌ها متوقف شد، هشت صبح فردا داعش عقب نشینی کرد، من وحشت کردم گفتم برمی‌گردند، در جلسه فرماندهان داعش بحث شد که پای قاسم سلیمانی بچه شیر به اربیل رسیده اینجا وقتمان را تلف نکنیم محال است بتوانیم آنجا را تصرف کنیم.

 

این فرمانده دوران دفاع مقدس عنوان کرد: این حاج قاسم سلیمانی در حالی که سوریه سقوط کرده بود و بشار فرار کرده بود، همه داشتند از دمشق فرار می‌کردند در این اوضاع و احوال قاسم سلیمانی وارد عمل شد و گفت کار من شروع شد جلسه گذاشتند سوریه را پس گرفتند، آن پیرزن سنی عراقی در حال زجه زدن بود جلوی داعش، به پسرم قاسم می‌گویم تلافی را سرتان دربیاورد.

 

وی با بیان اینکه دو سال از شهادت حاج قاسم گذشته هر روز درموردش حرف می‌زنیم، اذعان کرد: او سخت‌ترین لحظاتش را زمانی میدانست که مابین سامرا و بغداد نگران این بودم که داعش زودتر از من به سامرا برسد، تمام فرماندهان ایرانی در عراق و سوریه میگویند ما التماس کردیم به حاج قاسم که شما شیمیایی هستید در این اوضاع که شهر در حال سقوط است نرو،پاسخ شنیدند آنها بچه‌ها و نوامیس ما هستند کپسول اکسیژن بگذارید، با هلیکوپتر رفت وسط شهر نشست، وقتی دشمن فهمید پای حاج قاسم به آنجا رسیده شهر از محاصره خارج شد.

 

سردار کاجی اضافه کرد: از نبرد حاج قاسم با داعشی‌ها در الزهرا آن شب مه و بارانی شد ما از پشت سنگر داعشی‌ها گذشتیم، لطف خدا و حضرت زهرا (س) بود، برای امام جمعه شهر تعریف کردیم اشکش جاری شد گفت ما مدت زیادی اینجا در محاصره بودیم داعشی ها حدود ۱۰۰ نفر میخواستند بیایند به نوامیس شیعه تجاوز کنند فیلمبرداری کنند در دنیا پخش کنند آبرویشان برود، در این شرایط دیدیم چندتا داعشی برهنه در حال تردد هستند، هوا سرد شد پاهای ما سر می‌خورد تلفات دادیم، یک‌هو نهیبی شنیدیم اسلحه‌ها را انداختیم گفت برهنه شوید ترسیدیم، ما شیعیان صاحب داریم.

 

هم‌رزم حاج قاسم گفت: ما اجازه نداریم بگوییم، در نوار غزه همه فقط به سمت اسرائیل سنگ پرت می‌کردند، یک بار قرار بود حاج قاسم ضرب شصت به اسرائیلی‌ها نشان بدهد اراده کرد هزاران گلوگه و موشک نثارشان کرد، نبرد سیف القدس انجام شد به موصاد اطلاع دادن حدود ۱۵ هزار نفر یاران حاج قاسم در نوار غزه هستند بعد گفتند ما اشتباه کردیم حدود ۵۰ هزار نفر هستند.

 

وی گفت: محبوبیت حاج قاسم از جمهوری اسلامی فراتر رفته، طرف خدا را قبول نداشت ولی به حاج قاسم توسل می‌کند، همه باید از راهش پیروی کنیم، بچه ننه علی فرمانده گردان بود شهید شد به حاج قاسم گفت فرزندم در دو سالگی پدرش را از دست داد من سر کوره کار کردم نان حلال به پسرم دادم شهید شد، حاج قاسم به این مادر گفت خودم نوکرتم، ۳۴ سال هر جای دنیا که بود زنگ میزد حال ننه علی را می‌پرسید، پس از درگیری‌ها به ایران آمد در جلسه‌ای به روسیه رفت، در کاخ پوتین صدای اذان شنید نماز خواند بعدش به ننه علی زنگ زد.

 

سردار کاجی ادامه داد: به ننه علی زنگ زد که حالت چطور است، او گفت ننه قاسم چند شب است از درد پاهایم خوابم نمی‌برد، گفت باشه مشکلت را حل می‌کنم، در همان روسیه پرسید بهترین پمادی که اینجا دارید نامش چیست، پماد را خرید و یک سوغات از روسیه آورد آن هم برای مادر شهید ۸۰ ساله، حاج قاسم در روستا میرفت پیرزن‌ها و پیرمردها دور هم جمع می‌شدند، حالشان را می‌پرسید، می‌گفتند پاهایمان درد می‌کند میخندید میگفت من تا حالا یک شب راحت نخوابیدم تازگی ها دکتر رفتم یک قرص مسکن داده میخورم حالم بهتر است بین آن‌ها پخش کرد.

 

همرزم حاج قاسم تاکید کرد: شب همه راحت خوابیدند به مادر سردار گفتند ما باز هم قرص حاج قاسم می‌خواهیم، این حاج قاسمی که در بین ژنرال‌های دنیا بی‌بدیل است می‌گفت که چشمم که به گربه‌ای که از ارتفاع افتاده بود می‌افتاد میگفت ببریدش دامپزشکی، هرگاه به کسی فرمان میداد می‌گفت به من زنگ بزنید بعدش گزارش بدهید ، پای گربه نیاز به عمل دارد گفت با پول شخصی من پایش را عمل کنید مراقبش باشید هر وقت کاملا خوب شد رهایش کنید.

 

وی ادامه داد: یکی میگفت گوشی من زنگ خورد وسط توپ و تانک و صدای گلوله، گفت برف آمده تهران؟ در ارتفاعات آهوها گرسنه هستند برایشان یونجه ببر، دوباره عصر زنگ زد پیگیر شد، گفتم حاجی وسط میدان جنگ داعشی چرا برایتان مهم است، گفت من محتاج دعای آهوهای گرسنه هستم، اگر بخواهیم خودمان را شبیه حاج قاسم باشیم باید راز بشنویم، معادل حاج قاسم در فرماندهی و هدایت داریم، چه شد حاج قاسم فتح القلوب کرد؟ حاج قاسم فهمید که شهدا حاضر و ناظر هستند.

 

سردار کاجی، یادآور شد: شهدا گره‌گشا هستند، حاج قاسم هم باورش شد، شهدا بعد از شهادت دستشان باز است، اروپایی ها و امریکایی‌ها افراد با حساب و کتابی هستند ولی اینکه چرا معادلاتشان به‌هم می‌ریزد علتش این است که اینها توسل به امام زمان (عج) را نمی‌فهمند، حاج قاسم با تمام وجود با شهدا قاطی شد از ظرفیت شهیدان استفاده کرد، شهدا دروازه رسیدن به خداوند و چهارده معصوم هستند.

 

وی گفت: حاج قاسم غذای تبرکی خود در مشهد را کنار خانواده شهدا تناول می‌کرد، میگفت در هر خانه‌ای باید یک عکس شهید باشد، اخلاص، احترام به والدین و نماز اول وقت را فراموش نکنید، حاج قاسم شهدا را باور کرد، ما با هم مکه بودیم لباس احرام پوشیدیم از من پرسید چه حس و حالی دارید؟ گفتم خدا را شکر، حس خوبی دارم، من پرسیدم شما چه حسی دارید؟ پاسخ شنیدم که الان حس شبهای شلمچه را دارم حس سنگرهای کربلای پنج را دارم، یاد شهدا بود.

 

سردار کاجی اذعان کرد: حاج  قاسم وقتی یاد شهدا می افتاد گاهی گریه می‌کرد، یکی میگفت حاج قاسم استاد و راهنما دارد اگر نداشت که پیشرفت نمی‌کرد، حاج قاسم با شهدا قاطی شده، آمریکایی‌ها او  را مغز متفکر محور مقاومت می‌دانستند.

 

همرزم حاج قاسم عنوان کرد: سردار حاج قاسم اسوه و الگو بود، از سیره شهدا دست برنمیداشت، یقین دارم امشب شهدا مرا دعوت کردند.

کد خبر 1134139

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha