علامه اولين شهيد انقلابي ساري/ توفيقي با ۳۸بهار مسن ترين شهيد دوران انقلاب

شهادت محمود علامه به عنوان اولين شهيد دوران انقلاب در شهرستان ساري همزمان با بيست و نهم آبان ماه۵۷ نقش بسيار موثر و كارسازي در تهيج احساسات مردم و شكل گيري راهپيمايي ها و شكل گيري جدي تظاهرات مردمي ايفا نمود.

خبرگزاري شبستان//مازندران

زبان زندگي نامه و وصيت نامه شهداي انقلاب از كم سن و سال ترين تا مسن ترين شهيد شهرستان ساري به عنوان مركز اصلي همراهي و پشتيباني دوران انقلاب در مازندران، بيانگرميل و رغبت وافر مردمان اين ديار براي حذف استبداد و تاريخ ظالمانه ستم شاهي از اين كيان است.

 

شهيد عسگري توفيقي

 

  شهيد عسگري توفيقي، در سال 1319 در خانواده اي مستضعف و محروم در شهرستان ساري متولد گرديد. به علت تنگي معيشت نتوانست بعد از دوم ابتدايي به ادامه تحصيل بپردازد و ناگزير شد به منظور كمك به اقتصاد خانواده به اشتغال روي آورد و به عنوان شاگرد درودگر مشغول به كار گرديد با پشتوانه ي تربيت خانوادگي، مقيد به اداي فرايض و شركت در مراسم مذهبي بود، تا آنجا كه حتي مستحبات را نيز به جا مي آورد و براي خواندن نماز شب نيمه شب ها از خواب نوشين خود مي گذشت. زماني كه 19سال از عمرش سپري شد، جهت انجام خدمت سربازي روانه ي ارتش گرديد، اما روح سركش و فطرت آگاهش توان تحمل خدمت در آن محيط نامطلوب و ستم زده را نداشت و بارها و بارها از خدمت سربازي متواري گرديد، تا آن كه سرانجام بعد از دو ماه توفيق يافت كه از خدمت سربازي معاف شود.

 

در سال 1349تاهل اختيار نمود و از آنجا كه به زندگي ساده و فارغ از تجمل پاي بند بود، مراسم ازدواجش در نهايت سادگي و به دور از هر گونه اسراف برگزار گرديد. در سال 1356با استماع نوارهاي حضرت امام خميني(رحمت الله عليه) شيفته حضرتش گرديد و از همان زمان به بعد زندگي سياسي و اجتماعي جديدي براي آن مجاهد نستوه رقم خورد و تهيه و تكثير و توزيع نوارهاي سخنراني حضرت امام را از آن روز به بعد شروع نمود.

 

در بيست و يكم ماه رمضان سال 1357 با آن كه اختناق شديدي در جامعه آن روز حاكم بود، به خاطر صلوات فرستادن بعد از شنيدن نام حضرت امام توسط ساواك دستگير و پس از سه روز حبس و شكنجه و پرداخت جريمه نقدي و دادن تعهد آزاد گرديد.

 

حبس، شكنجه، جريمه نقدي و تعهد كتبي هم قادر نبود كه او را از راه مقدسي كه در پيش گرفته بود، منصرف نمايد و هر روز بيش از پيش، دامنه ي فعاليت هاي مذهبي سياسي اش گسترش مي يافت.

 

شهيد توفيقي، خالصانه در راه تحقق اهداف نهضت و انقلاب شركت مي جست و از هيچ كوشش و مجاهدتي جهت نيل به اهدافش دريغ نمي ورزيد. روز دوشنبه 18دي ماه سال پنجاه و هفت در تظاهراتي كه در ساعت 10صبح از مسجد جامع ساري شروع شده بود، طبق معمول شركت نمود و به همراه خيل جمعيت به طرف ميدان شهدا حركت نمود.

 

شعارهاي مردمي كه با مشت هاي گره كرده و فرياد سهمگين توام شده بود، آن چنان هراسي در دل ماموران افكند كه آنان تنها راه مقابله را محاصره ي شركت كنندگان در تظاهرات و محصور كردنشان با سيم هاي خاردار دانستند. از سوي ماموران بيم آن مي رفت كه هر لحظه مردم به سوي مجسمه ي شاه يورش ببرند و آن را به پايين بكشند. از اين رو به منظور جلوگيري از اين اتفاق دستور شليك صادر گرديد و متعاقب با شليك مسلسل ها بهترين مردم روزگار را در خونشان شناور ساختند.

 

شهيد توفيقي نيز در اين تظاهرات بر اثر تير مستقيم كه از اسلحه ي كلت مزدوري شليك گرديد و به او اصابت كرده بود، دعوت حق را لبيك گفت و در خلدبرين سكني گزيد. شهيد عسگري توفيقي مسن ترين شهيد دوران انقلاب شهرستان ساري است و در هنگام اجابت دعوت حق 38بهار را تجربه كرده بود.

 

شهيد محمودعلامه

 

محمود علامه، در شهريور ماه سال1343از خانواده اي متوسط در يكي از محله هاي شهرستان ساري متولد شد. او چهارمين فرزند خانواده بود. تحصيلات ابتدايي را با موفقيتي چشمگير به پايان رسانيد.

 

علاقه زيادي به ورزش فوتبال داشت و در مسابقات رسمي كه در محلات ساري برگزار مي شد، معمولا خوش مي درخشيد از همان دوران كودكي مهربان، دوست داشتني، فداكار و حامي مظلومان بود. شجاع بود و به هيچ وجه زير بار زور نمي رفت و در مقابل ظلم و ظالم سر خم نمي كرد. در دوره ي تحصيلات راهنمايي ويژگي هاي انساني او ديگران را به مراوده و هم نشيني با او تشويق و ترغيب مي كرد.

 

علاقه وافري به ارتباطات دوستانه و صله رحم داشت. با همه اقشار دوستي برقرار مي كرد. از فاصله طبقاتي موجود در جامعه رنج مي برد. بارها به زبان آورده بود آرزويش اين است تا همه مردم در آسودگي زندگي كنند و در سختي و رنج و عذاب نباشند. از اين كه دسترنج مردم زحمت كش به وسيله طبقه حاكم و وابستگانش به يغما مي رفت، ناخرسند بود با آنكه نوجوان بود، همه مصايب و بدبختي هاي هموطنانش را از عدم كفايت، بي عدالتي و ظلم و جور رژيم پهلوي مي دانست.

 

شهيد علامه در غم و شادي مردم، خود را شريك مي دانست. در تظاهرات شاه دوستان كه به وسيله عدبه اي خود فروخته و چماق به دست در سطح شهرستان ساري برگزار شده بود، هنگامي كه از راهپيمايي مراجعت مي نمود، به وسيله آن مزدوران شديدا مورد ضرب و جرح قرار گرفت و شهد شيرين شهادت را نوشيد و در حالي كه ملائك از شادي به او نوشا نوش مي گفتند، به ملكوت اعلاء پيوست. از آنجا كه شهيد علامه اولين شهيد شهرستان ساري شمرده مي شد و در ظهر بيست و نهم آبان ماه 1357به اين افتخار نائل آمده بود شهادتش نقش بسيار موثر و كارسازي در تهيج احساسات مردم شهيد پرور شهرستان و شكل گيري راهپيمايي هاي بعدي ايفاد نمود و به عنوان نقطه عطفي در شكل گيري جدي تظاهرات مردمي در ذهن و ضمير مردم انقلابي ثبت و درج گرديد.

 

شهيد فرامرز ثمربخش

 

شهيد جاويد فرامرز ثمربخش، در سال 1338 در خانواده اي محروم و فاقد تمكن مالي در ساري متولد شد. وضعيت معيشتي خانواده رضايت بخش نبود و زندگي شان به سختي مي گذشت، اما با اين وجود، توفيق يافت تا آخر سال تحصيلات خود را در دبيرستان شريف واقفي قائم شهر ادامه دهد.

 

سال پاياني تحصيلات شهيد، با شروع تحركات سياسي مردم مسلمان ايران و تظاهرات وسيع مردمي متقارن و همزمان گرديد از اين رو شهيد نيز همسو با مردم و دوشادوش آنان در اين راهپيمايي ها مشاركت مي جست. دلاورانه براي پخش اعلاميه هاي حضرت امام و توزيع نوارهاي ارسالي از تهران، قم و مشهد كمر همت مي بست و شبانه روز زندگاني را وقف انقلاب و تحقق اهداف والايش گردانيده بود.

 

رژيم سفاك پهلوي كه تمامي حربه هايش را براي مقابله با قيام مردم حزب اللهي آزموده بود، اين بار با اجير كردن چماق داران از شهر و روستا و به راه انداختن كارناوال مبادرت به ايجاد درگيري در سطح شهر نمود و با حمايت نيروهاي ساواك و ارتشي به مردم بي دفاع يورش برد. شهيد پمربخش در درگيري همان روز از ناحيه پهلو مورد اصابت سرنيزه قرار گرفت و در حالي كه به شدت مجروح شده و ناحيه ي آسيب ديده اش دچار خون ريزي شديد گرديده و قصد مراجعت به خانه نمود، اما متاسفانه تاب و توان از دست داد و در كوچه از حال رفت و به وسيله همسايگان به بيمارستان منتقل گرديد.

 

معالجات افاقه نكرد و در بيمارستان به علت شدت مجروحيت به لقاء پيوست. به منظور جلوگيري از خشم مردم انقلابي مامورين در سطح شهر اين گونه شايعه كردند كه نيروهاي دولتي نقشي در شهادت شهيد ثمربخش نداشته اند. فشارهاي مردمي به حدي گسترش يافت كه نيروهاي رژيم خودكامه به منظور اثبات ادعا ناگزير به نبش قبر گشتند، اما پس از نبش قبر و انجام كارشناسي مسجل شد كه شهيد، به خاطر اصابت سرنيزه به پهلو به افتخار شهادت نائل گرديده است. شهادت شهيد ثمربخش يك ساعت پس از به شهادت رسيدن علامه در 29دي 57به وقوع پيوست.

 

گزارش برگرفته از خاطرات خانواده هاي معظم شهداي دوران انقلاب در ساري و كتاب روزشمار استان مازندران(ساري) به روايت اسناد ساواك، است.

 

کد خبر 1135457

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha