اعجاز عمل خالصانه یک شهید در کلاس درس استاد قرائتی؛ ۳۰ نفر در برزیل مسلمان شدند

رضای خدا را مورد نظر قرار داد و خشمش را فروخت. عملی که به برکتش یک مرکز تربیت معلم در تهران ساخته شد و ۳۰ فرد برزیلی را مسلمان کرد.

به گزارش خبرگزاری شبستان از همدان، دفاع مقدس سرشار از وقایع شگفت، اما واقعی است. داستان‌هایی که قهرمانانش جوانان و نوجوانان بودند.

علی محمد صباغ زاده، معلم بسیجی نمونه جوانانی است که در پرتو خورشید انقلاب رشد کرد و بارور شد. جوانی زیبا و برومند که به دستگیری از نیازمندان می‌پرداخت و بارها از مغازه پدرش گوشت می‌گرفت تا برای خانواده‌های مستضعف ببرد.

افرادی که پس از شهادتش و وقتی در توزیع گوشت وقفه افتاد به قصابی مراجعه کردند تا بدانند آن جواتن که بوده و وقتی فهمیدند شهید شده؛ متاثر شدند.

علی محمد در کار مواسات صبور بود و اخلاص را سرلوحه کار خود ساخته بود تا جایی که برای رضای خدا خشمش را فرو خورد و عمل خالصانه او موضوع درس استاد قرائتی شد.

فصه واقعی علی محمد صباغ زاده تاجر تهرانی را که تا آن روز به مال دنیا دل بسته بود؛ متحول کرد و علی محمد متولد 20 مرداد 1332 در همدان و معلم بود، اما عشق خدمت به مردم در روزهای ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، او را به گروه توزیع نفت پیوند داد.

آن روزها نفت کوپنی بود. روزی در صف توزیع؛ وقتی که کوپن نفت تمام شده بود؛ زنی با عصبانیت شروع به جیغ و داد کرده و به صورت علی محمد که سعی در آرام کردن او داشت؛ آب دهان پرتاب کرد

دوستان علی محمد قصد برخورد با این زن را داشتند که او مانع شد و گفتد: «آرام باشید. ما که می‌دانیم کارمان را درست انجام دادیم و ذره‌ای در رعایت حق الناس کوتاهی نکردیم. خدا ان شاء الله همه ما را به راه راست هدایت کند و از سر تقصیراتمان بگذرد.»

علی محمد صباغ زاده به دلیل علاقه به دفاع از وطن و انقلاب اسلامی بعدها به جبهه نبرد شتافت و مرغ روحش 21 بهمن 1361 در عملیات والفجر مقدماتی به بلندای ملکوت پرواز کرد.

عمل خالصانه علی محمد پس از شهادت او در جبهه نبرد به وسیله دوستانش روایت شد تا اینکه به گوش استاد قرائتی رسید. او قصه مالک اشتر همدان را در تلویزیون مطرح کرد. قصه‌ای که تاجر تهرانی را منقلب کرده و او را به راه راست هدایت کرد.

قصه اعجاز عمل خالصانه شهید علی محمد صباغ زاده در کتاب «مزد اخلاص» از زبان حجت الاسلام قرائتی اینطور روایت شده است: «یک پیرمردی آمد و گفت: این معلم همدانی چه کسی بود؟ من خیلی تحت تأثیر قرارگرفتم. پای تلویزیون گریه کردم و منقلب شدم.

من یک تاجر تهرانی هستم. هیچ کاری نکرده و فقط دنبال خواسته‌های خودم بودم. این شهدا چطور آدم‌هایی هستند؟ فرشته‌اند؟ این‌ها در جهاد اکبر جلوی نفسشان را می‌گیرند. در جبهه مقابل دشمن می‌ایستند. این جوان‌ها کجا هستند؛ ما پیرمردها کجا؟ آمده‌ام همه اموالم را وقف کنم؛ وقف نهضت سوادآموزی.

به او گفتم: شما خمس هم می‌دهی؟ گفت: نه! گفتم: خمس واجب است؛ وقف مستحب. شما اول باید واجبات را انجام دهی. اول خمست را بده. پیرمرد رفت. دوستان ما در نهضت سوادآموزی گفتند: تو چطور آدمی هستی؟ شکار دستت می‌آید رها می‌کنی؟ گفتم: ما شکارچی نیستیم؛ حجت‌الاسلام هستیم. یعنی باید هرچه اسلام گفته را بگوییم. این پیرمرد را معلم شهید همدانی آورده است.

پیرمرد برگشت و بعد از محاسبه خمس اموالش، باغی در کرج را برای نهضت سوادآموزی وقف کرد و به اردوگاه شهید باهنر برای تربیت معلم تبدیل شد. از آن سهم امام که به عنوان خمس داده بود هم مقداری را مرجع دینی به من داد تا هرکجا لازم بود؛ خرج کنم که برای سفر طلبه‌ای که قصد داشت برای تبلیغ اسلام به برزیل برود؛ هزینه شد. او با پاسخ به شبهات درباره اسلام توانست در یک سال، 30 فرد مسیحی را مسلمان کند و نیم کیلو طلا هم برای جبهه فرستاد.

خدا چه می‌دهد؟ چه می‌گیرد؟ آب دهانی در همدان پرتاب می‌‌‌شود. معلم جوان جلوی نفسش را می‌گیرد و خشمش را فرومی‌خورد. خاطره او در کلاس درس من نقل می‌شود و تاجر تهرانی را متحول می‌کند. یک قدم به طرف خدا می‌رویم؛ ببینید خداوند چه کار می‌کند.

این‌طور نیست که اگر من از یک شهوتم بگذرم؛ کلاه سرم برود. نه اگر ما خودمان را در برابر گناه نگه داشتیم؛ خداوند جبران می‌کند. اسم خداوند، جبّار است یعنی جبران کننده. اگر کسی جوش آورد و خودش را نگه داشت؛ خداوند اجر شهید به او عطا می‌کند.»

به گزارش شبستان، کتاب مزد اخلاص زندگی نامه معلم شهید علی محمد صباغ زاده به کوشش گروه فرهنگی ابراهیم هادی در 152 صفحه منتشر شده است.

 

 

 

کد خبر 1136063

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha