»حمزه بهارلویی» در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در شهرکرد اظهار داشت: اعضای کانون فرهنگی هنری مهرپویان یانچشمه در راستای اجرای طرح ملی «سه شنبه های تکریم» و به مناسبت هفته دفاع مقدس به دیدار خانواده شهید «عبدالحسين عظیمی» رفتند.
مدیرمسئول کانون فرهنگی هنری مهرپویان مسجد حضرت صاحب الزمان (عج) شهر یانچشمه ادامه داد: به دلیل شیوع بیماری کرونا این دیدار به صورت محدود و با رعایت پروتکل های بهداشتی و فاصله گذاری اجتماعی صورت گرفت.
وی بیان کرد: شهدا نقش بزرگی در پیروزی انقلاب اسلامی و تثبیت آن دارند و تکریم از خانواده معظم شهدا یک وظیفه همگانی برای نهادهای فرهنگی و اجتماعی است.
بهارلویی گفت: شهدا نقش بزرگی در پیروزی انقلاب اسلامی و تثبیت آن دارند و تکریم از خانواده معظم شهدا یک وظیفه همگانی برای نهادهای فرهنگی و اجتماعی است.
مدیرمسئول کانون فرهنگی هنری مهرپویان مسجد حضرت صاحب الزمان (عج) شهر یانچشمه ادامه داد: آشنایی جوانان با رشادت های شهدای هشت سال دفاع مقدس از دیگر اهداف برگزاری سه شنبه های تکریم است.
وی، تقویت سرمایههای اجتماعی، الگوسازی برای نمازگزاران و اهالی محله بهویژه نوجوانان و جوانان با رویکرد تربیتی و اصلاح سبک زندگی، شبکهسازی و جریانسازی در عرصههای فرهنگی و دینی و ارتقای فرهنگ عمومی محله، رونقبخشی به نماز جماعت و جذب نوجوانان جوانان و نخبگان به مساجد را از اهداف برگزاری طرح ملی «سهشنبههای تکریم» برشمرد.
زندگینامه شهید عبدالحسین عظیمی:
شهيد عبدالحسين عظيمي فرزند علیقلی، ۲۰ تیرماه ۱۳۲۸ در خانوادهای ساده زیست و متدین ساکن يانچشمه چشم برجهان گشود. دوران کودکی را در آبوهوای پاک زادگاهش پشت سر گذاشت و برای کسب علم راهی دبستان شد. با نبود امکانات و شرایط نامناسب مدارس، بعد از مدتی درس را رها کرد و به حرفۀ آزاد روی آورد، تا روی پاهای خودش بایستد. عبدالحسین انجام واجبات دین را زودتر از سن تکلیف آغاز کرد و عاشقانه انجام میداد. در مجالس دینی و مذهبی حضور داشت و با اینکه سواد زیادی نداشت به تلاوت کلامالله مجید و کتابهای مختلف دینی و مذهبی مبادرت میورزید. به حلال و حرام بسیار اهمیت میداد. گاه از حق خود میگذشت و نمیگذاشت حق کسی پایمال شود. ساده زیست بود و مادیات دنیا برایش ارزش نداشت. به والدین خود احترام میگذاشت و در انجام کارهای مختلف به یاریشان میشتافت. هیچ گاه خواستهای نداشت که پدر و مادرش نتوانند برآورده کنند. برای انجام خدمت سربازی عازم شد و با پایان یافتن این مهم با دختر داییاش ازدواج کرد. ملاک ایشان برای ازدواج، ایمان و صداقت بود که هر دو از آن بهره میبردند. بعد از مدتی اولین فرزندشان چشم به جهان گشود. هر لحظه خدا را شکر میکرد و دوست داشت فرزندش تربیت اسلامی داشته باشد. به مشیت پروردگار پدرش فوت کرد. در این غم بزرگ به خدا توکل کرد و تا میتوانست به مادرش محبت میکرد. با درک والایش به کمک دیگران میشتافت و به صلۀ رحم بسیار اهمیت میداد. به همراه خانوادهاش راهی یزدانشهر نجف آباد شد و در این شهر ساکن شدند. باز هم لطف خدا شامل حالش شد و چهار فرزند دیگر نصیبش شد. با درک والایش در نگهداری از آنان و انجام امور منزل به یاری همسرش میشتافت.
وقتی زمزمۀ برقراری جمهوری اسلامی بین مردم پیچید و تظاهرات وسیع به راه افتاد، عبدالحسین پابهپای دیگر آزادی خواهان در این عرصه حضور داشت و شعارهای انقلابی سر میداد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وقتی جنگ تحمیلی آغاز شد، آرزو داشت به مناطق جنگی بشتابد. بچههایش کوچک بودند و به او نیاز داشتند؛ ولی آنان را به لطف خداوند و دستان پرمهر همسرش سپرد. بزرگترین فرزندش ۱۰ ساله و کوچکترین آنان حدود سه ساله بود. با ثبت نام در بسیج به دیگر بسیجیان جان بر کف پیوست و راهی جبهه شد.
عبدالحسین مانند دیگر دلاوران، بدون هراس از نام و آوازۀ دشمن در مقابلشان میایستاد و هر لحظه آرزو داشت دست متجاوزان کوتاه شود. وقتی متوجه شد عملیات بدر در پیش است بدون لحظهای درنگ با لشکر ۱۴ امام حسین در گردان پیاده خدمت تک تیرانداز را برعهده گرفت و راهی جزایر مجنون شد. سرانجام در بحبوحۀ عملیات به تاریخ ۲۲ اسفند ۱۳۶۳ از دیدهها پنهان شد و به درجۀ رفیع شهادت رسید. خانوادۀ غم پرورش سالهای سختی را پشت سرگذاشتند تا بعد از مدتها تکههایی از استخوانهای پیکر پاکش از منطقۀ جنگی پیدا و به نجفآباد بازگردانده شد و با تشییع باشکوه مردم شهیدپرور، کنار دیگر شهیدان گلزار شهدا آرام گرفت. آرمگاهی برای ایشان در فریدن در نظر گرفته شد تا غمهای مادر غم پرورش کمی تسکین یابد.
«روحش شاد و راهش پر رهرو»
نظر شما