به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، ؛ هنر همواره مانند جامعه در حال تغییر و تحول است و زمان ماهیت هنر را دستخوش تحول ساخته است و زمانی که اندیشه تولید یا بازتولید نشود آثار هنرمندان بیش از پیش از معنا تهی می شوند؛ هنرمندان امروز با نسل های گذشته تفاوت زیادی دارند حتی در نوع سنتی آن که بر بنیادهای فکری و حکمی استوار بوده است امروزه غالبا بازار کارفرمای آنان و آثارشان شده است. از این رو اتفاقی که امروز در هنر ایران با آن مواجه هستیم رشد گونه ای از هنر تجسمی با عنوان نقاشیخط است که به دلیل فقدان و از دست رفتن انحصاری بودن گونه های آن و مشابهات های فراوان به کالایی تجاری تبدیل شده است، درباره تغییر و تحولات هنر در دوره کنونی و قرار گرفتن آثار هنری با ماهیت مختلف در کنار یکدیگر در حراج های هنری با «دکتر حجت امانی»،استاد دانشگاه و هنرمند نقاش و پژوهشگر هنر اسلامی به گفتگو نشسته ایم که در زیر می آید:
آیا تغییر و تحولات هنر امروز منجر به تغییر ماهیت هنرهایی مثل خوشنویسی یا نقاشیخط شده است؟
هنر همواره مانند جامعه در حال تغییر و تحول است و زمان ماهیت هنر را دستخوش تحول ساخته است و زمانی که اندیشه تولید یا بازتولید نشود آثار هنرمندان بیش از پیش از معنا تهی می شوند؛ هنرمندان امروز با نسل های گذشته تفاوت زیادی دارند حتی در نوع سنتی آن که بر بنیادهای فکری و حکمی استوار بوده است امروزه غالبا بازار کارفرمای آنان و آثارشان شده است. از این رو اتفاقی که امروز در هنر ایران با آن مواجه هستیم رشد گونه ای از هنر تجسمی با عنوان نقاشیخط است که به دلیل فقدان و از دست رفتن انحصاری بودن گونه های آن و مشابهات های فراوان به کالایی تجاری تبدیل شده است، این دست آثار که گاه تفاوت چندانی با نمونه های مشابه ندارند عموما فاقد خلاقیت اند که صرفا مصرف تزیینی و تجاری دارند البته اگر شانس این را پیدا کنند و با روابطی راهی برای بازار خود بیابند در غیر اینصورت در انبارها و یا نمایشگاه های مختلف جابجا می شوند.
این اتفاق ناخوشایند در عرصه هنرهای سنتی مثل خوشنویسی نتیجه چه رویکردی به هنرهای اصیل ایرانی است؟
این آسیب نتیجه نا امیدی خوشنویسان سنتی از بازار هنری است که بدون آشنایی و آگاهی از هنر نقاشی و مولفه های هنر معاصر دست به تجربه هایی مشابه نمونه های موفق بازار هنر می زنند.
آیا سرمایه گذاری در بخش هنرهای سنتی در این امر دخیل است؟
روند سرمایه گذاری در بخش هنر که چندین سالی است در کشور رشد داشته است از یک سو افراد سودجو را نیز به تولید آثار کپی کشانده است و خریداران آثار هنری را محتاط تر کرده است و از سوی دیگر رشد واسطه گران کم تجربه و دلالان آثار هنری که درکی از هنر و جریان های هنری ندارند را بر آن داشته تا با ارقام و گزارش های مغایر حراج ها و کاتالوگ های آن خریداران نو پا را وسوسه و اغوا کنند. لذا با پدیده ای روبرو هستیم که جریان هنر معاصر با بازار هنری نه تنها همسو نیست بلکه متناقض است.
چرا سیاست های بازار هنر معاصر را نمی توان درباره آثار هنرهای سنتی اعمال کرد؟
سیاست های بازار هنر معاصر را نمی توان درباره آثار هنرهای سنتی اعمال کرد چون هر کدام شاخصه ها و مولفه های متفاوتی دارند بطور مثال هنر معاصر در مقایسه با هنر سنتی ممکن است حاصل دست و مهارت فردی هنرمند نباشد بنابراین نمی توان مخاطبان هنر سنتی را مانند هنر معاصر با هیاهو و تبلیغات و بازارهای پیچیده و گاه فریبنده سرگرم کرد.هنرهای سنتی به نظر من دوران طلایی خود را پشت سر گذاشته و ما کمتر می توانیم نمونه بزرگان هنرمند دوران اسلامی را در دوران معاصر بیابیم. هنرهای سنتی در دوره معاصر هم تلاش می کند نمونه های فاخر خود را تقلید کند یا خود را به آن الگو برساند از این رو اگر چه با خلاقیت و طراحی هنرمند معاصر همراه نباشد در بازار هنر نیز نسبت به آن الگوها درنظر گرفته می شود.
نظر شما