نوجوانان روزهای انقلاب اسلامی ملایر از خاطرات انقلاب می‌گویند

مردم مبارز و انقلابی شهرستان ملایر از پیر و جوان در کنار دیگر مردم کشورمان به رهبری آیت آیت الله میرشاهولد رهبر مبارزات انقلابی ملایر در سال ۱۳۵۷ به خیابان ها آمدند و شعار دادند و مبارزه کردند تا انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.

به گزارش خبرنگار شبستان از ملایر، همه ساله موسوم دهه فجر و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی یادآور روزهای پرخروش انقلاب در سال 57 و از خودگذشتگی مردان و زنان بزرگی  است که  43 سال پیش در چنین روزهایی تا پای  خون  با لبیک به ندای امام خمینی ایستادند تا انقلاب اسلامی ایران به ثمر نشست.

مردم مبارز و انقلابی شهرستان ملایر نیز هم پای و هم دوش سایر مردم در جای جای ایران اسلامی به خیابان ها آمدند و شعار دادند و مبارزه کردند..

یکی از مردان بزرگ و رهبران انقلابی که تلاش‌های زیادی برای پیروزی انقلاب اسلامی در ملایر انجام داد

 آیت الله سید محمد میرشاهولد مردی که در کتاب ارزشمند  تاریخ انقلاب اسلامی نامش به عنوان یکی از ماندگارترین شخصیت‌های کشور می‌درخشد بود.

 این عالم ربانی در  سال 1309 هجری شمسی در خانواده‌ای بزرگ و مذهبی از سادات علوی در شهرستان ملایر به دنیا آمدو در سال ۱۳۲۲ شمسی وارد حوزه علمیه تازه تاسیس ملایر شد و از محضر آیت الله حاج شیخ شهاب الدین مصطفوی مؤسس حوزه  بهره برد.

ایشان سطوح عالیه فقه و اصول را نزد عالمانی همچون آیت الله مرعشی نجفی، گلپایگانی و شهید صدوقی فرا گرفت و بعد از آن وارد حوزه درس خارج مرحوم آیت الله بروجردی و آیات عظام حجت کمرب و سیّد محمد تقی خوانساری شد..

 

آیت الله میرشاهولد در سال ۱۳۳۷ به ملایر بازگشت که مصادف با رحلت استاد بزرگوار خود آیت الله شیخ شهاب الدین مصطفوی شد و پس از رحلت آن عالم ربّانی، بنا به درخواست مردم در ملایر ماند و به ترویج دین مبین اسلام مشغول شد.

 

وی در دوران خفقان انقلاب رهبر مبارزان انقلابی مردم ملایر بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به حکم امام خمینی(ره) به عنوان نخستین امام جمعه ملایر منصوب شد اما پس از دو سال به علت شدت بیماری استعفا کرد تا اینکه دوباره از سال ۱۳۷۵ در کنار آیت الله فاضلیان امام جمعه ملایر به عنوان امام جمعه موقت راهبری امور این شهر را برعهده گرفت..

نخستین نماز جمعه ملایر، توسط آیت الله میرشاه‌ولد و به حکم امام خمینی(ره) در ۲۱ رمضان ۱۳۹۹ قمری در ورزشگاه تختی خیابان حمزه‌ لویی این شهر اقامه شد..

ایشان بعد از عمری مبارزه و  خدمت خالصانه به مکتب تشیع و دفاع از حریم ولایت، به علت عارضه قلبی عصر روز سه شنبه ۲۵ بهمن ماه ۱۳۸۴ در ایام محرم حسینی به عالم باقی پر کشید و در جوار آستان مقدس امامزاده عبدالله(ع) به خاک سپرده شد.

 ایشان تألیفاتی دارد که مهم‌ترین آنها «ستاره درخشان»، «مهدی منتظر»، «شیعه و رجعت»، «تفسیر سوره حمد» است.

 مجمع عالی بسیج شهرستان ملایر از سال ۹۳ روز ۲۱ بهمن ماه را به عنوان سالروز پاسداشت مرحوم آیت الله سید محمد میرشاه‌ولد شخصیت برجسته و محوری مبارزات مردمی این شهرستان در جریان انقلاب به نام روز ملی ملایر تصویب و نامگذاری کرد.

 

«حجت الاسلام حمید میرشاهولد » در گفت‌وگو با خبرنگار شبستان  با اشاره به خدمات ارزنده این عالم ربانی در ملایر گفت: مرحوم پدرم فعالیت های مبارزاتی خود علیه رژیم پهلوی را از همان سال 42 آغاز کرد.  

فرزند آیت الله میرشاهولد با اشاره به دوران فعالیت‌های مبارزاتی این عالم ربانی از سال 42 تا سال 57 در مورد آغاز مبارزات و فعالیت‌های انقلابی وی گفت: پدرم در سخنرانی‌های خود در مورد انقلاب و همچنین پخش اعلامیه‌‌های امام (ره)، مردم را راهنمایی و آنها را به مبارزه علیه رژیم دعوت می‌کرد.

وی بیان داشت: مرحوم پدرم در آن زمان اعلامیه‌های امام راحل را دریافت کرده و با کمک دیگر مبارزان انقلابی که تأثیرگذارترین آنها مرحوم شیخ صادق عباسی، حجت‌الاسلام ترابی و برادرش، آقایان پورکریمی، گلستانه ، آقای خدایاری و ... بودند بین مردم توزیع و تکثیر می‌کرد.

 وی با اشاره به اینکه ایشان در مسجد حسیب خانی( مسجد انقلاب)  بدون توجه به  تهدیدات ساواک و حکومت نظامی نماز جماعت را برگزار می‌کرد گفت: ایشان در کنار نماز جماعت مردم را به مبارزه فرا  می‌خواند و خود به عنوان رهبر این مبارزات کنار مردم بود.

  فرزند آیت الله میرشاهولد گفت: با وجودی که وی بارها از سوی نیروهای ساواک دستگیر شد اما همچنان به مبارزات خود ادامه داد و مردم را به مبارزه فرامی‌خواند.

وی به مبارزات آیتوی  گفت: مبارزات این عالم ربانی به همراه سایر مبارزان مردم انقلابی ادامه یافت تا اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.

وی با بیان اینکه منزل ما از همان سال‌های قبل از پیروزی انقلاب به عنوان یکی از پایگاه‌های تبلیغاتی انقلاب تبدیل شده بود، گفت: در بسیاری از مواقع آشپزخانه، تنها جایی بود که خانواده‌ها می‌توانستند از آن استفاده کنند، چون تمام قسمت‌های منزل پر از جمعیتی بود که پای سخنرانی‌ پدرم می‌نشستند و برنامه‌های تظاهرات علیه رژیم را در قسمت‌های مختلف شهر برنامه‌ریزی می‌کردند.

میرشاهولد با اشاره به اینکه با وجودی که در دوران مبارزات انقلابی، وی بارها از سوی نیروهای ساواک دستگیر شد اما همچنان به مبارزات خود ادامه داد و گفت: مبارزات این عالم ربانی به همراه سایر مبارزان مردم انقلابی ادامه یافت تا اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.

وی با بیان اینکه این عالم ربانی چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن به محرومین و یتیمان نگاه ویژه‌ای داشت، گفت: وی همیشه به خانواده‌های بی‌سرپرست و یتیم و فقیر سر می‌زد، برای آنها زغال فصل زمستان، خوار و بار و نیازهای اساسی را تهیه کرده و هر کاری که از دستشان می‌آمد دریغ نمی‌کرد و تنها هدفشان رضای خدا بود.

 

 توجه به فقرا

میرشاهولد با اشاره به اینکه بیت این عالم ربانی به روی همه مردم به ویژه فقرا و نیازمندان باز بود، تصریح کرد: ساخت مساجد و کتابخانه‌ها، رسیدگی به امور محرومین و فقرا، رفع مشکلات مردم در امور مختلف، برگزاری جلسات  و.. از خدمات ایشان است و رمز ماندگارشان نیز اخلاص و خدا محوری بود.

 

خاطرات انقلاب از زبان نوجوان روزهای انقلاب در ملایر

 در ادامه « مراد طاهر نیا »نیز در گفت‌ وگو با خبرنگار شبستان در ملایربا اشاره به   خاطرات روزهای انقلاب گفت:  ما باید قدردان خون های پاک مطهر شهدای انقلاب  و قدردان مردمی باشیم که برای پیروزی و به دست آوردن انقلاب عزیزمان  از همه چیز خود گذشتند تا امروز با آسایش و امنیت  در کشوری آزاد  به دور از هر سلطه و ظلم وستم  زندگی کنیم

این فعال و مبارز انقلابی ملایر  با بیان اینکه در دوران پیروزی انقلاب یک نوجوان 15 ساله بوده و  در همه برنامه‌های مبارزاتی انقلاب حضور داشته افزود:

 بنده در قم طلبه بودم و به ملایر رفت و آمد می‌کردم و در روزهای بحبوحه انقلاب بیشتر در ملایر در کنار آیت الله میرشاهولد به پخش اعلامیه ها  و برنامه های مبارزاتی در کنار سایر دوستان و مردم همکاری لازم را داشتم.

وی با بیان اینکه بیشترین مرکز و محل تجمع انقلابیون ملایر  مسجد حصیب خانی (مسجد انقلاب مسجد آیت الله میرشاهولد) بود گفت:  غروب های هر هفته در آنجا جمع می‌شدیم  که در این مسجد  سخنرانیهای علیه رژیم توسط آیت الله میرشاهولد و  روحانیونی که از قم می‌آمدند انجام می‌شد

  برگزاری نماز و حمله به نمازگزاران

وی به یکی از خاطرات  آن روزها پرداخت و افزود:  یک روز در مسجد برای برگزاری نماز رفته بودیم که ماموران ساواک و شهربانی به درب مسجد امده بودند و همه را تهدید می‌کردند که اگر نماز جماعت برگزار کنید  و مسجد بیرون نیایید اینجا را به آتش می‌کشیم.

 وی افزود:  آیت الله میرشاهولد با جوانان داخل مسجد  مشورت کرد و گفت  ماموران ما را تهدید می‌کنند  و اگر بیرون نرویم شاید اتفاق بدی بیفتد چرا که در همان روزها بود که مسجد کرمان را نیز به آتش کشیده بودند.

 طاهر نیا تصریح کرد: در آن لحظه به تدبیر آیت الله میرشاهولد همه از مسجد بیرون آمدند و در بین خیابان(  خیابان شهرداری فعلی )   آیت الله میرشاهولد در صف جلو ایستاد  و بعد از اذان گفتن یکی از نمازگزاران همه به نماز ایستادند که چند بار نیروهای ساواک اعلام کردند حق برگزاری نماز نیست.

  وی اضافه کرد: ما اینکه در خیابان بودیم حتی می‌گفتند حق برگزاری نماز را در خیابان هم ندارید

این مبارز انقلابی تصریح کرد: در بین رکعت دوم نماز بود که یک باره به نمازگزاران حمله کردند وسط نماز بود  نمازگزاران را کتک زدند  و همه را متفرق  کردند و  آیت الله میرشاهولد  و فرزندنش  را نیز کتک زدند و دستگیر کرده و به شهربانی بردند که  بلاخره چند روزی حالشون بد بود .

اولین لحظه دیدن امام

 این مبارز انقلابی به خاطره ای از اولین لحظه دیدن امام اشاره کرد و گفت: ما دو روز قبل از 12 بهمن با حاج حمید میرشاهولد فرزند حاج آقا میرشاهولد بزرگ به روستاهای اطراف رفتیم و  و مقدار بسیار زیادی  نان  تازه جمع آوری کردیم تا برای 12 بهمن ماه که قرار بود امام به بهشت زهرا بیاید  این نان ها  را برای تقسیم کردن بین مردم ببریم.

 وی با بیان اینکه در آن روز مردم دسته دسته از سراسر کشور برای دیدن امام به تهران می آمدند ما نیز با راننده‌ ای به نام آقا یوسف که بسیار مرد با صفایی بودند نان ها را بار زدیم و ساعت 12 شب روز 11 حرکت کریم و به قم که رسیدیم مقداری از نان های جمع آوری شده را در آنجا تحویل دادیم چون آنجا هم مهمان های زیادی آمده بودند و گفتیم امکان دارد امام به قم بیایند و این نانها برای تقسیم بین مردم نیاز شود.

این مبارز انقلابی با بیان اینکه بعد به تهران رفتیم و مستقیم به مسیر بهشت زهرا رفته و آنجا نان ها را به مسئولان  آنجا تحویل دادیم گفت: یک بنده خدایی بود که منزلشان در همان مسیری بود که  قرار بود امام بیاید  بسیار مرد بزرگواری بود و ما را شب به منزل بردند و فردا صبح بعد از خوردن صبحانه دوباره به بهشت زهرا آمدیم که در مسیر بسیار شلوغ بود و مردم سراس کشور برای دیدن امام آمده بودند

 وی اضافه کرد:  صبح روز 12 بهمن در یکی از مسیرهای ورود کاروان امام ایستادیم و برای اولین بار امام را زیارت کردیم و  من برای  اولین بار چهره امام را از داخل ماشین دیدم و این زیباترین لحظه برای من بود

وی اضافه کرد: بعد از اتمام سخنرانی امام در  بهشت زهرا ایشان به مدرسه رفاه رفتند و من و حاج آقا حمید میرشاهولد نیز به مدرسه رفاه رفتیم و آنجا با آشنایی آقای کتیرایی که نماینده مردم ملایر در اولین دوره مجلس شورای اسلامی بودند و آقا حمید میرشاهولد را می شناختند به داخل مدرسه رفتیم و  امام را از نزدیک دیدیم.

 وی اضافه کرد: شب را هم در مدرسه ماندیم و فردا نیز که دیدار عمومی مردم با امام بود و مردم دسته دسته به مدرسه رفاه می آمدند تا امام را از نزدیک ببیند و امام از پشت پنجره برای مردم دست تکان می دادند دوباره امام را از نزدیک دیدیم.

شهادت تعدادی از همشهریان ملایر  در 21 بهمن

وی با اشاره به یکی از خاطرات در شب 22 بهمن تصریح کرد:  بعد از ظهر روز 21 بود که دیگر بسیاری از مراکز ممه از جمله  پادگان‌ها به تصرف مردم در آمده بود  مردم  ملایر جلوی شهربانی جمع شده بودند که شهربانی را تصرف کنند و مامورین  هم از ترس جانشان همه  در شهربانی  جمع شده بودند  که مردم شعار می‌دادند و اعلام می‌کردند که ماموران خودشان را تسلیم کنند..

در آن روز  آیت الله میرشاهولد  سخنرانی کردند وبه مردم  گفتند به ما اجازه بدهید  ما خودمان سعی می‌کنیم با آرامش  شهربانی را در اختیار بگیریم و ماموران را  در اختیار قانون قرار می‌دهیم..

طاهر نیا گفت: در این میان یک  تعدادی از جوانان از نرده ها شهربانی   بالا رفته و خود را داخل حیاط شهربانی انداختند که  ماموران شهربانی نیز از ترس جانشان شروع به تیر اندازی کردند و آنجا بود که تعدادی از همشهریان ملایری مجروح و و تعداد 6 نفر نیز شهید شدند

  شرکت در راهپیمایی ها  با تمام جنب و جوش

در ادامه «رحمی خدا جرایی »نیز در گفت‌‌و گو با خبرنگار شبستان در ملایر با اشاره به اینکه متولد سال1339 بوده و در حال حاضر نایب رئیس اتاق اصناف ملایر است گفت: من در آن زمان در روزهای پر شور انقلاب  من یک  نوجوان 17 ساله بودم و با تمام جنب و جوش در همه راهپیمایی ها شرکت می‌کردم.

 این مبارز و فعال انقلابی ملایر  با اشاره به اینکه مرحوم پدرش از بازاریان ملایر بود و  بازاریان نیز در کنار مردم مبارز وانقلابی نقش بسیار پر رنگی  در پیروزی انقلاب داشتند افزود: با این وجود بنده در کنار پدرم همواره در برنامه های مبارزاتی حضور داشتیم .

وی با اشاره به نقش آیت اله میرشاهولد رهبر مبارزات انقلابی ملایر ایشان را رهبری مقتدر برای مردم ملایر دانست و گفت: در آن زمان که ایشان رهبری مبارزات مردم ملایر را بر عهده داشتند حرف ایشان برای همه حجت بود و مردم برایشان احترام خاصی قائل بودند.

 وی با بیان اینکه متانت طبع و بزرگواری مرحوم آیت الله میرشاهولد طوری بود که همه را جذب خود می‌کرد گفت: بی شک اگر تدابیر مدبرانه ایشان در روزهای پیروزی انقلاب در ملایر نبود شاید  مشکلات  زیادتری در بحبوهه روزهای انقلاب برای مردم ملایر پیش می‌آمد

وی با بیان اینکه مرحوم پدرم ارادت خاصی به آیت الله میرشاهولد  داشتند و  مغازه پدرم هم روبروی حسیب خانی(مسجد انقلاب) قرار  داشت گفت:  

. در آن روزها این مسجد  مقر  تجمع مردم  بود و ما نیز با شور و  اشتیاق در این برنامه های حضور داشیم

وی با بیان اینکه آیت الله میرشاهولد رهبر مبارزات انقلابی ملایر پیش نماز  این مسجد بود و اکثر سخنرانیها و برنامه های مبارزاتی در این مکان انجام می‌شد  افزود: اگر هم از کسی  مثل روحا نیون  مبارزه  دعوت می شد در همین مسجد بود.

وی  با بیان اینکه مردم ازآیت الله میرشاهولد در  آنجا دستور می‌گرفتند تا راهپیمایی کنند و برنامه های مبارزاتی داشته باشند تصریح کرد:  یادم هست یک روز که مردم در مسجد بودند چند نفر شایعه کرده بودند که ماموران ارتش در خیابان  هستند  تا مردم از مسجد بیرون بیایند و به مردم تیر اندازی و حمله کنند.

 وی ادامه داد: آن موقع برخی ترسیده بودند که شاید این طور باشد اما وقتی از مسجد بیرون آمدیم دیدیم  ارتشی ها در خیابان همدان (شهدا)نشسته بودند وحتی مردم به بیرون آمدند و راهپیمایی کردند کاری نداشتند و مشکلی برای هیچ کس  آن روز پیش نیامد.

این مبارز انقلابی با بیان اینکه معمولا راهپیمایهایی که در ملایر انجام می‌شد با تدابیر آیت الله میرشاهولد مدیریت می‌شد گفت: یادم هست  که  یک راهپیمایی داشتیم به سمت خیابان  صارمی که در آن ارتشی ها  با جیپ  به دنبال مردم  می‌آمدند و آیت الله میرشاهولد  سخنرانی کرد وبا درایت و هوشمندی از خود مامورین نیروی شهربانی و ژاندارمی و ارتش  تشکر کرد  که مردم را همراهی کردند که مبادا کسی به اسم  راهپیمایی  مشکلی پیش بیایید، شیشه ای بشکند و ...که باعث تیر اندازی شود و کسی تیز بخورد.

  وی ادامه داد: واقعا  از آیت الله میرشاهولد هر چه بگویم کم گفته‌ ام  چرا که ایشان  با چهره  نورانی و دلنشینی که داشت هر کس جذبش می‌شد ،زمانی که صحبت می کرد همه به حرفش گوش می کردند و خود ماموران شهربانی نیز  یک سری با خود آیت تلله میرشاهولد در ارتباط بودند و پدرم نقل می‌کرد حتی زمانی که  مجسمه شاه را پایین کشیدند خود ماموران شهرداری شبانه در این کار همکاری داشتند.

 

هوشمندی و درایت آیت الله میرشاهولد آرامش را برای مردم به همراه داشت

وی با اشاره به اینکه در روزهای پیروزی انقلاب  با هوشمندی  که آیت الله میرشاهولد داشتند ایشان همه را در راهپیمایی ها به آرامش دعوت می کردند و  می‌فرمودند به اموال عمومی و بیت المال  کاری نداشته باشید  و فقط شعارتان را بدهید و بیشتر راهپیمایها با آرامش بود و تنها در 21 بهمن ماه بود که مردم در شهربانی تجمع کرده بودند  که با رفتن چند تا جوان به داخل شهربانی تیر اندازی از سوی ماموران شهربانی صورت گرفت و چند نفر از مردم عزیز ملایر به شهادت رسیدند

 این مباز انقلابی به یکی از خاطرات خود در عاشورای سال 57 اشاره کرد و گفت:  بیشتر تجمعات در میدان طالقانی بود و بنده هم منزلمان در پارک سجاد فعلی و نزدیک میدان طالقانی بود  .

 وی با بیان اینکه در این روز ما برای عزاداری به سمت میدان طالقانی و از آنجا به سمت خیابان بروجرد( شهید وفایی) حرکت کردیم گفت: در آنجا عده ای مامور ایستاده بودند که مردم از خیابان بروجرد (شهید وفایی)به سمت میدان ( میدان امام) حرکت نکنند و مجسمه  شاه را پایین بکشند.

 وی افزود: یک فردی به نام سروان قهری بود که مردی مومن و با خدا بود و معمولا با مردم همکاری و همراهی داشت که ایشان در آن روز در آن مسیر با احترام مردم را به سمت خیابان زور آباد( عاشورا)  که از مسیر خیابان بروجرد  راه داشت راهنمایی  کردند که مردم از این مسیر ادامه راه را داشته باشنتد و به سمت میدان نیاییند.

 وی گفت: در سمت میدان و بازار یک سری  مامور بالای  پشت بام بازار بودند  و یک سری هم پایین ایستاده بودند بشکه و تیر  گذاشته بودند که مردم سمت میدان نروند و مردم هم از سمت خیابان زور آباد(عاشورا)  به سمت شعبه نفت حرکت کردند که در آنجا تیر اندازی شروع شد و تعدادی از مردم را مجروح کردند.

 شهادت  شهید وفایی ر روز عاشورا به عنون اولین شهید انقلاب اسلامی ملایر

 جرایی اضافه کرد: در آن لحضه بود که شهید وفایی ( اولین شهید انقلاب اسلامی ملایر)  یکی از مجروحین را بلند کرد و یک وانتی  که مربوط به یک معلمی بود که آمده بود نفت ببرد و  آنجا بود سوار کرد تا به بیمارستان ببرد که وقتی  مجروح را به عقب ماشین  گذاشت که  به بیمارستان ببرد وحرکت کرد ماوران از پشت  بام به  وانتی که ایشان سوارش شده بود  تیر اندازی کردند و  شهید احمد وفایی را به شهادت رساندند.

وی یادآور شد: افرادی هم که تیر خورده بودند به  دلیل  انقلابی بودنشان هراس مراجعه به مراکز درمانی را داشتند که عده ای  برای مداوا به روستاها رفتند و یا پزشکان انقلابی آنها را مخفیانه مداوا می کردند که یکی از کسانی که در آن روز مجروجح شد پسر عموی بنده به نام حسین خزایی بود که بعدا در دوران دفاع مقدس به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

وی به خاطره های از دوران انقلاب اشاره کرد و گفت: یک شبی هم موقع نماز مغرب و عشاء  بود که ماموران  حمله کرده و آیت الله میرشاهولد را هنگام نماز دستگیر کردند  که پدر مرحوم بنده هم در آنجا بین نمازگزاران بودند که  کتک زیادی به ایشان زده بودند و وقتی به خانه آمد بسیار اذیت شده بود. .

 وی گفت: در همان شب عده ای از مردم به خیابان خیام ریخته بودند و خواستار آزادی آیت الله میرشاهولد شدند که ایشان را تا روز بعد آزاد کردند و حتی پدرم نقل می کرد عده ای از قصابان ملایر به حمایت از ایشان گفته بودند که کدام مامور آیت الله میرشاهولد را کتک زده تا برویم و دستش را قطع کنیم که آیت الله میرشاهولد با صبوری و متانت و بزرگوای آنها را به آرامش دعوت کرده بود و فرموده بود نیازی نیست.

جرایی به یکی از خاطراتش اشاره کرد و گفت:  با توجه به اینکه بسیاری از راهپیمایی ها گسترده و شلوغ بود و صدای سخنران به هم نمی رسید، یادم هست یک بنده خدایی به نام  آقای علیمرادی نامی بود که در آن زمان کارمند و تکنسین مخابرات بود که وسیله ای درست کرده بود که مردم بتوانند روی موج اف ام رادیو  سخنرانی را در مسیر راهپیمایی بشنوند و می گفت که مردم رادیوهایشان را   با خودشان بیاورند که از سخنرانی ها جا نمانند چون آن موقع مثل الان وسایل صوتی و بلندگوها گسترده نبود  که در طول مسیر همه  در جریان سخنرانی و یا شعارها باشند

 نگهبانی محلات به دست خود مردم افتاده بود

وی با بیان اینکه در روزهای نزدیک به پیروزی انقلاب دیگر ماموران شهربانی خیلی  به محلات کاری نداشتند و نگهبانی محلات شهر به دست خود مردم افتاده بود افزود: ما همین  در محله خودمان( پارک سجاد)   که آن موقع پارک نبود و یک خرابه بود  یک دکه مانند درست کرده بودیم و با تعدادی از همسایه ها با چوب دستی  نوبتی نگهبانی می دادیم

 وی یادآور شد: تا کمیته های انقلابی شکل گرفت نگهبانی به دست  خود مردم افتاده بود  چرا که مردم همدل و کنار هم تا پای جان  برای به ثمر نشستن انقلاب ایستاده بودند.

 این مبارز انقلابی با بیان اینکه خاطرات انقلاب بسیار گسترده و فراوان است خاطرنشان کرد: نیاز است که خاطرات انقلاب برای نسل های امروز بازگو شود تا همه بدانند که این انقلاب  به آسانی به دست نیامده است و  هزاران شهید گلگون کفن داده ایم تا درخت انقلاتب به ثمر نشسته است

وی با بیان اینکه همان طور که  پدران ما این انقلاب را به ما سپردند ما نیز باید برای د فاع از ارزشها و آرمان های امام و رهبری کوشا باشیم تا پرچم این انقلاب را بالا نگه داشته و  به دست صاحب اصلی اش امام عصر حضرت مهدی(عج) برسانیم.

 

کد خبر 1146082

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha