به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، آنچه در ادامه می آید یادداشت حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی واعظ موسوی، استاد حوزه و دانشگاه و مشاور خانواده به مناسبت روز جوان است:
فصل جوانی بهار زندگی است. از این رو هم نشینی با جوانان امیدافزاست و روح و جان آدمی را شاداب و با طراوت سازد. شمیم جوانی مشام دل را عطرآگین کند.
پیامبر رحمت(ص) فرمود: من شما را به جوانان سفارش می کنم؛ چرا که دل هایی نرم و احساساتی رقیق دارند.
آن گاه فرمود: وقتی خداوند مرا به پیامبری برانگیخت این جوانان بودند که با من هم پیمان و همداستان شدند؛ و کسانی که با من مخالفت کردند سالمندان و سالخوردگان بودند!
در قرآن می خوانیم: به موسی ایمان نیاورد مگر نسل نو! در حالی که سخت از فرعون و هوادارانش هراس داشتند. چرا که در شرایط اختناق و تهدید به سر می بردند.
اما جوانان هنگامی که با شاهد دلربای حقیقت روبرو می شوند سر از پا نمی شناسند و در راه وصال حق خطرپذیرند!
جوان همان رند عالم سوزی است که با مصلحت بینی سر و کاری ندارد!
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار؟!
کار ملک است آن که تدبیر و تأمل بایدش
امام صادق (ع) به ابی جعفر احول فرمود: رفتی بصرة؟
گفت: آری!
فرمود: چگونه دیدی اقبال مردم را به ولایت و امامت ما؟
گفت: خیلی کم!
فرمود: تو باید به سوی نسل جدید می رفتی؛ زیرا آن ها شتاب بیشتری به سوی خوبی ها دارند!
پیامبر خوبی ها(ص) بعد از فتح مکه جوانی را به امارت این شهر منصوب کرد؛ و نیز جوانی را به فرماندهی لشکر برگزید؛ و وقتی بعضی از یاران زبان به اعتراض گشودند فرمود: بزرگتر برتر نیست، برتر بزرگ تر است!
روزی رهبر مسلمین امام علی (ع) به همراه قنبر به بازار شد و دو پیراهن خرید؛ بهتر و گران تر را به قنبر داد؛ قنبر گفت: شما خود به پوشیدن آن سزاوارترید؛ امام(ع) فرمود: ولی تو جوانی و در تو گرایش به زیبایی است!
آری! امام متقین برای زیبایی گرایی جوانان نیز اهمیت قائل است.
سرآمد همه جوانان جوانی است که اخلاق، روش و منش او از همه شبیه تر به پیامبر (ص) است! اشبَهُ النـَّاسِ خُلْقاً و سَمْتاً بِرَسُول الله! هر گاه مردمان تشنه دیدار رسول الله می شدند به او نگاه می کردند! کُنَّا إِذَا اشْتَقْنا إِلی نَبِیِّکَ نَظَرْنا إِلیه!
اى ورق روى تو عنوان حُسن
خال و خطت نقشه ی ايوان حسن
نسل جوان را به جهان رهبرى
جلوه ی توحيد ، على اكبرى
گرچه خداوند وجود و عدم
خلق نكرده دو نفر مثل هم
ليك چو رخسار تو را آفريد
نقش تو را شكل محمد كشيد
چشم تو بيناى همه ماسوى
گوش تو گنجينه ى صوت خدا
روى تو از آب بقا صاف تر
وز دل عشاق تو شفاف تر
هر كه هواى رخ احمد كند
در تو تماشاى محمد كند
باد نقابت چو به بالا زند
فاطمه لبخند به ليلا زند
هر چه سخن گشت برازنده تر
مانده به مدح تو سر افكنده تر
حق سخن گشت به مَدحت ادا
از لب جان بخش شه كربلا
گفت تويى اى پسر با وفا
اشبه مردم به رسول خدا
جسم تو شد اى همه را نور عين
جلوه ى شش گوشه ى قبر حسين
جان تو و جان حسين بُد يكى
قبر تو و قبر حسين شد يكى!
نظر شما