یادبود مردی که تولدش با نخستین روز بهارگره خورده است/ کاشف السلطنه چایکار و جایگاه چای ایرانی

آغازین روز بهار، مصادف به زادروز مردی است که تولدش مقارن با کشت مهمترین نوشیدنی ایرانی یعنی «چای» است. و آخرین روز بهار، مقارن با خاموشی مردی است که عمرش را بر اثر ترویج کشت چای از دست داد.

خبرگزاری شبستان_ رشت، مهری شیرمحمدی، آغازین روز بهار، مصادف به زادروز مردی است که تولدش مقارن با کشت مهمترین نوشیدنی ایرانی یعنی «چای» است و آخرین روز بهار، مقارن با خاموشی مردی است که عمرش را بر اثر ترویج کشت چای یعنی دومین محصول استراتژیک گیلان از دست داد.

 

« آقامحمد خان قاجار قوانلو» معروف به کاشف السلطنه، کسی است که بذر و نهال چای را با مشقت زیاد به ایران آورد و در لاهیجان پرورش داد. به همین دلیل به عنوان «پدرچای ایران» شهرت دارد. وی در یکی از سفرهایش که برای ترویج چای به هندوستان می رفت، در آخرین روز فروردین ماه سال ۱۳۰۸ خورشیدی بر اثر تصادف در گردنه کتل مو استان فارس، چشم از جهان فروبست. وی وصیت کرده بود در همان باغ های چایی که برای نخستین بار پرورش داده، دفن شود. مزار وی بعدها آرامگاهی شد که با تغییراتی، به عنوان تنها موزه چای ایران شهرت دارد.

 

 

مصرف چای در ایران، از زمان «فتحعلی شاه قاجار» به تدریج ابتدا بین طبقه اشراف و سپس بین عامه مردم متداول شد. اینکه چرا نوشیدنی چای بجای قهوه به سرعت بین مردم متداول شد، موضوع این گزارش نیست، بلکه هدف یادبود تلاش های مردی است که در فرهنگ عامه گفته شده بذر چای را در عصای خود پنهان کرد و با خود از هندوستان به شهر لاهیجان آورد. درحالیکه اگر حضور وی در هندوستان و تلاش هایش برای آموزش شیوه کاشت، پرورش و عمل آوری چای و سپس زحماتش برای ترویج کشت این گیاه نبود، امروز گیلان بعنوان قطب تولید چای در کشور مطرح نمی شد.

 

امروزه چای بعد از برنج دومین محصول کشاورزی گیلان است. اگرچه بی مهری ها نسبت به چایکاران موجب شده در سال های اخیر شاهد خشکاندن و تغییرکاربری بسیاری از باغ های چای و متروک شدن کارخانه های چای باشیم. اگرچه برخی منابع نوشته اند «امیرکبیر» تلاش زیادی برای پرورش چای انجام داد، ولی فردی را که وی مامور به این کار کرده بود، توفیق چندانی نیافت. در برخی منابع فارسی از شخصی به نام «حاج محمد حسین اصفهانی» نام برده می شود که در سال ۱۲۶۳ خورشیدی و در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه برای کشت چای در ایران اقدام کرد. ولی این منابع چندان مستند نیست.

 

به گفته یکی از کارشناسان سازمان چای، «در مرکز اسناد وزارت امور خارجه به سندی به تاریخ ۱۳۱۸ هجری قمری برمی خوریم که فردی به نام «محمد حسین»، تاجر چای فروش «که اظهار اطلاع از نحوه کشت چای می نماید و خود در ممالک چین به زراعت چای مشغول بوده توسط وزارت خارجه به حاکم مازندران معرفی می گردد تا به او امکان لازم جهت کشت چای بدهند» این در حالی است که در همین زمان «کاشف السلطنه» در هند بوده و مدتی قبل از این نامه فردی به نام «عبدالحسین خان» را از بمبئی همراه با مقادیری تخم چای روانه ایران کرد و او در چند منطقه از جمله دماوند، مازندران و گرگان اقدام به کشت چای نمود و ظاهرا تلاش وی به ثمر ننشست.»

 

 

سید محسن سنجری، درباره تلاش های کاشف السلطنه می گوید: «شواهد موجود، گواهی می دهد کشت چای در ایران تصمیمی با بن مایه دولتی بود تا یک تلاش فردی. حتی مرحوم کاشف السلطنه در گزارش خود به صراحت قید کرده، روزی که برای دریافت حکم کنسولگری بمبئی به حضور مظفرالدین شاه می رسد، شاه بدون هیچ سابقه قبلی از او می خواهد که در مدت حضور در هند برای این خواسته تلاش کند و ضمن صحبت اشاره می کند که از مدت ها قبل در فکر کشت چای بوده و افراد دیگری در این خصوص تلاش کرده اند اما به موفقیت نرسیده اند.»

 

درشهر لاهیجان ، میدانی به نام « کاشف السلطنه» نامگذاری شده است. بلواری که به کوه های بلندی می رود که تماما با بوته های چای پوشیده شده و به باغ فلاحت و قدیمی ترین کارخانه چای و موزه چای می رسد. باغ فلاحت، اولین باغی است که «آقا محمدخان قاجار قرانلو» اولین باغ چای را در آن احداث کرد. نزدیک به همین باغ و در وسط میدان، تندیس بزرگ «کاشف السلطنه چایکار» با عصایش ایستاده است. عصای افسانه ای که اگر از قدیمی های لاهیجان بپرسید این افسانه را روایت می کنند: «کسی در ایران بلد نبود چای کشت کند. انگلیسی ها اجازه نمی دادند. تا اینکه یک نفر به اسم کاشف السلطنه به هند رفت و تخم چای را داخل عصایش پنهان کرد و در همین باغ کشاورزی لاهیجان کشت چای را رواج داد.»

 

اما در موزه چای، یا بهتر بگوییم جایی که پدر چای ایران در آن آرمیده است، خون دل های کاشف السلطنه برای آموزش کشت چای در هند و آوردن بوته ها و گلدان های چای از هند به ایران را می توان شنید و اینکه چگونه با مشقت فراوان و مخالفت ارابان محلی بالاخره توانست کشت چای را ابتدا در لاهیجان و سپس در تمام گیلان و بخش هایی از مازندران رواج دهد و برای آموزش به کشاورزان گیلان، چایکارانی را از چین و هند به لاهیجان آورد. و سرآخر در یکی از همین سفرهایش در یک حادثه رانندگی جانش را در ۳۱فروردین ماه ۱۳۰۸ بخاطر چای از دست داد. او وصیت کرده بود، در همان باغ چای خودش دفن شود تا از همان بلندای کوه، نظاره گر باغ های چایی باشد که متاسفانه این روزها یکی یکی نابود و تبدیل به ویلا می شود.

 

مزار پدر چای ایران، سالها طبق وصیت خودش لای بوته های چای متروک مانده بود. تا اینکه «انجمن آثار ملی» مقرر کرد، ۲ درصر درآمد حاصل از تولید چای برای ساخت مقبره ای درخور شان برای پدر چای ایران اختصاص یابد. سال ۱۳۳۵«هوشنگ سیحون» بنای آرامگاه را طراحی و به همِت «انجمن آثار ملی» به شكل كنونی با اسكلتی از بتن و نمای سنگ تیشه‌ای با زیربنای ۵۱۲ مترمربع توسط «غفور گنجه ای» ساخت.

 

بعد از پیروزی انقلاب در سال۱۳۵۷، آرامگاه در اختیار «کمیته انقلاب» قرار گرفت و مدتی تبدیل به باشگاه ورزشی شد. ۱۰ سال طول کشید تا این بنا به عنوان یک اثر ملی در اختیار سازمان میراث فرهنگی قرار گیرد. و این اداره پس از مدتی با ایجاد تغییراتی در بنا، فضای آرامگاه را تبدیل به «موزه چای» نمود و این موزه ۸ شهریور سال ۱۳۷۵ ، رسما افتتاح شد.

 

حالا سنگ قبر کاشف السلطنه، لابه لای سماورها و طبق های قدیمی مالش چای و اولین دستگاه های چای خشک کنی، هنوز نگران سرنوشت چای ایرانی است. چایی که بدون هیچ عطر و رنگ مصنوعی و با زحمت فراوان تولید می شود و مهمترین نوشیدنی در پذیرایی های نوروز هر ایرانی است.

کد خبر 1158851

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha